پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٢٧١)

بازدید
٢٦,١٤٧
پیشنهاد
٠

دخمه زندانیان ؛ کنایه از آسمان است. ( برهان ) . - || کنایه از زمین است. ( انجمن آرا ) : گرنه درین دخمه زندانیان بی تبش است آتش روحانیان. نظامی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخمه ارض ؛ کنایه از تنگنای خاک : گشت چو جنت ز نور قبه چرخ از نجوم شد چو جهنم به وصف دخمه ارض از دخان. خاقانی.

پیشنهاد
٠

دخمه پیروزه وطا ؛ کنایه از آسمانست : می نوش کن و جرعه بر این دخمه فشان زانک دل مرده در این دخمه پیروزه وطایی. خاقانی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخمه چرخ ؛ دخمه آسمان : در دخمه چرخ مردگانند زین جادوی دخمه بان مرا بس. خاقانی. بدرند از سماع دخمه چرخ سخره بر دخمه بان کنند همه. خاقانی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخمه آسمان ؛ تنگنای فلک : بر مرده دلان به صور آهی این دخمه آسمان شکستم. خاقانی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخمه اردشیر ؛ گورخانه اردشیر : خروشان شود دخمه اردشیر که نشنید کس شاه در آبگیر. فردوسی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دردختن ؛ مخفف دردوختن که سعایت و بدگویی و غیبت کردن و متهم داشتن است. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفع دخل مقدر ؛ جواب از سؤال مقدر. پیش گیری از اعتراضی و ایرادی ممکن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخل خوزستان ؛ مالیات و خراج خوزستان : به بوسی دخل خوزستان خریده. نظامی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دخل ششتر ؛ خراج و مالیات شوشتر : گوهرآموده تاجی از سر خویش با قبایی ز دخل ششتربیش. نظامی. ( دخل ششتر و دخل خوزستان ظاهراً از بسیاری و هنگفتی مثل ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخل ولایت ؛ خراج و مالیات شهر.

پیشنهاد
٠

دخل و خرخ نکردن ؛ یعنی خرج بیش از دخل شدن : استخراج طلا در بعضی از امکنه دخل و خرج نمی کند معهذا دولت های راقیه از استخراج آن صرفنظر روا ندانند. ( یا ...

پیشنهاد
٠

دخل و خرج کردن ؛ یعنی نفع کردن و درآمد بیش از هزینه شدن.

پیشنهاد
٠

دختر همسایه میترسم که از راهم برد ؛ این مثل در جایی که توهم ضرری از همسایه شود گفته میشود: همچو دهقان خانه ام همسایه رزواقع است دختر همسایه میترسم که ...

پیشنهاد
٠

دختر نابوده به چون ببود یا بشوی یا بگور ؛ دختر اگر نباشد بهتر است وقتی که بود یا بایستی بشوهر برود و یا در گور بخوابد.

پیشنهاد
٠

دختر تخم ترتیزک است ؛ یعنی دختر زود رشد کند و بالا گیرد. در اندک زمانی دختر بزرگ شود. دختر دوشیزه راشوی دوشیره باید ؛ دختر بکر را شوی بکر و زن نادید ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر سعدیست ؛ یعنی همه جا هست جز در خانه خود. سعدی نامی دختری داشته که بیشتر در خانه اقوام و همسایگان بسر می برده و کمتر در خانه خویش دیده میشده است. ...

پیشنهاد
٠

دخترمهرنشکافته ؛ باکره. بکر. دوشیزه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر نابسود ؛ دوشیزه. بکر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر نابسود ؛ دوشیزه. بکر. - || زن مرد ندیده. باکره. دوشیزه. عذراء : مردیت بیازمای وانگه زن کن دختر منشان بخانه و شیون کن. سعدی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختررسیده ؛ دختری که بالغ شده باشد و آماده شوهر کردن باشد. رجوع به دختر جاافتاده شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر رز ؛انگور. - || کنایه از شراب نیز هست.

پیشنهاد
٠

دختر جاافتاده ؛ دختر رسیده. دختر بالغ عاقل. دختر که بجای شوهر کردن رسیده باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر خم ؛ کنایه از شراب انگور است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر رز ؛انگور.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر اندیشه ؛ کنایه است از رای و تدبیر و خرد و شعر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر تاک ؛ کنایه از انگور است. بچه تاک.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختران ِ نعش ؛ بنات النعش. رجوع به بنات النعش و دختر نعش شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- دخان نوشان ؛ قلیان کشان. ( آنندراج ) . کسانی که دود تنباکو استعمال میکنند. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر آفتاب ؛ کنایه از شراب لعلی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( از ناظم الاطباء ) . می. ( شرفنامه منیری ) . شراب. ( غیاث اللغات ) : دختر ...

پیشنهاد
٠

دخان شکستن از آب ؛ کنایه از ایجاد کردن دخان از آب بود. ( آنندراج ) . بخار از آب بر آوردن : از آب تف هیبت تو بشکند دخان وز سنگ جذب همت تو برکشد بخار. ...

پیشنهاد
٠

خر دجال ظهور کردن ؛ کنایه از ازدحام وجنجال عظیم بودنست. ( یادداشت بخط مؤلف ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دبستان رها ؛ مکتب رها. رجوع به مکتب رها و تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 19 شود.

پیشنهاد
٠

طفل دبستان نمودن ؛ کم ارز و کم تجربه و کم مایه در دانائی و آموختن بنظر آمدن : به تعلیم اقلیم گیری ملک را ملکشاه طفل دبستان نماید. خاقانی.

پیشنهاد
٠

دبستان ایتالیا ؛ مکتب ایتالیا. رجوع به مکتب ایتالیا در تاریخ علوم عقلی و تمدن اسلامی ص 114 شود. - دبستان ایرانیان ؛ مکتب ایرانیان. رجوع به تاریخ عل ...

پیشنهاد
٠

به دبستان دادن ؛ بمکتب بردن برای آموختن. به استاد سپردن تا خواندن و نبشتن بدو آموزند : از غم مزد سر ماه که آن یک درمست کودک خویش باستاد دبستان ندهی. ...

پیشنهاد
٠

به دبستان نشستن ؛ به مکتب درآمدن از پی تعلیم. نوآموز مکتب شدن. در خط تعلیم و دانش اندوزی افتادن : در درس دعوت از پی هارونی درش پیرانه سر فلک به دبستا ...

پیشنهاد
٠

دبستان تازه کردن ؛ آنرا رونق دادن. آنرا جلوه بخشیدن. آب و رونق و صفای نو در آن پدید آوردن : به سیمین تخته و مشکین ده آیت دبیران را دبستان تازه کردی. ...

پیشنهاد
٠

آیه 81 سوره واقعه. أَفَبِهَٰذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ برای معنی کردن دقیق این آیه باید به معنی مدهن در زبان عرب توجه نماییم . مدهن علاوه بر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دب السم ؛ زهر راه یافت. ( از دزی ج 1 ص 421 ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دب الورد ؛ نام نوعی کرم که بر گلهای سرخ یافته شود. ( دزی ج 1 ص 421 ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دب البحر ؛ نوعی حیوان دریائی علفخوار پستاندار و ذوحیاتین به افریقا و امریکا . ( دزی ج 1 ص 421 ) .

پیشنهاد
٠

دایه شوهر پسر ؛ کنایه از کره زمین است. ارض. ( آنندراج ) ( برهان ) .

پیشنهاد
٠

روی دایره ریختن هر مطلبی یا سخنی یا رازی ؛ اظهار کردن آن. شرح دادن آن را. با کمال وضوح از سیر تا بپیاز آنرا گفتن. پرده برداشتن از تمام جزئیات مطلبی ی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایره هندی ؛ صفحه ای که بروی آن تعیین ساعات نمایند و آنرا صفحه شاخص نیز گویند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایره نون ؛ انحنائی که هنگام تحریر حرف نون ( ن ) رسم شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایره زنگی ؛ هرگاه بر دیواره دایره بفاصله های معین حلقه کوبند و یا بر دیواره چنبر سوراخها کنند و دو سنج کوچک در هر یک تعبیه نمایند تا چون دایره را بن ...

پیشنهاد
٠

دایره نصف النهار ؛ دایره ای است که بر قطب جنوب و قطب شمال و سمت الرأس و سمت القدم میگذرد و چون در روز آفتاب بآن برسد نصف النهار، ( نیمروز ) است و چو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایره مینا ؛ آسمان. فلک. چرخ. دایره لاجورد.

پیشنهاد
٠

دایره ماره به اقطاب اربعه ؛ دایره ای است که بر هر دو قطب منطقةالبروج و هر دو قطب معدل النهار و بر هر دو میل کلی گذشته باشد. رجوع به دائره ماره به اقط ...