پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٦٠١
پیشنهاد
٢

ناگهان به خشم آمدن و بر کسی تاختن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تک و تو : تک و دو [ tak - o –tow/ …dow ] ، فعالیت ، جنب و جوش ، تحرّک ( ( کراواتی که به کمرم بسته بودم من را از تک و دو انداخت ) ) مرگ بی وسایل ، 100 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تک و تو : تک و دو [ tak - o –tow/ …dow ] ، فعالیت ، جنب و جوش ، تحرّک ( ( کراواتی که به کمرم بسته بودم من را از تک و دو انداخت ) ) مرگ بی وسایل ، 100 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرِس: آرِس ( خدای جنگ ) یکی از خدایان معروف یونانیان قدیم . یونانیان قدیم دارای خدایان متعدد نرینه و مادینه بودند که معروف ترین آنها به شرح زیر بودن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هِرمِس: هِرمِس ( خدای حکمت ) یکی از خدایان معروف یونانیان قدیم . این واژه با واژه های هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد از یک ریشه می باشد ( رجوع شود به لغ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دِمیتِر: دِمیتِر ( خدای مونث ، مادر کشاورزی و غلات ) یکی از خدایان معروف یونانیان قدیم . یونانیان قدیم دارای خدایان متعدد نرینه و مادینه بودند که مع ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هِستیا: هِستیا ( خدای مونث ، مادر خانواده ) یکی از خدایان معروف یونانیان قدیم . یونانیان قدیم دارای خدایان متعدد نرینه و مادینه بودند که معروف ترین ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوزیدُن: پوزیدُن ( خدای دریا ) یکی از خدایان معروف یونانیان قدیم . یونانیان قدیم دارای خدایان متعدد نرینه و مادینه بودند که معروف ترین آنها به شرح ز ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آپولو : � آپولو ( خدای خورشید ) یکی از خدایان معروف یونانیان قدیم . یونانیان قدیم دارای خدایان متعدد نرینه و مادینه بودند که معروف ترین آنها به شرح ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ژوپیتر : در اصل تغییر یافته ی زئوس پاتروس یعنی زئوس پدر می باشد . پیتر در آن تغییر یافته پدر است . � یونانیان قدیم به خدایان نرینه و مادینه معتقد بود ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوس پیتار ( دیوس پدر ) : � یونانیان قدیم به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. بزرگترین خدای ایشان زئوس بود که گاهی وی را زئوس پاتروس یعنی زئوس پدر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زئوس : � یونانیان قدیم به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. بزرگترین خدای ایشان زئوس بود که گاهی وی را زئوس پاتروس یعنی زئوس پدر می نامیدند. این خدا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زئوس پاتروس : � یونانیان قدیم به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. بزرگترین خدای ایشان زئوس بود که گاهی وی را زئوس پاتروس یعنی زئوس پدر می نامیدند. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

إغریق: � یونان در زبان های اروپایی ( Greece ) خوانده می شود و کلمه عربی إغریق از اینجا می آید. نام یونان از ایونی ( Ionia ) گرفته شده که یکی از مناطق ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یونان : � یونان در زبان های اروپایی ( Greece ) خوانده می شود و کلمه عربی إغریق از اینجا می آید. نام یونان از ایونی ( Ionia ) گرفته شده که یکی از مناط ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مردوخ یا مردوک :یکی از خدایان معروف بابلیان قدیم در بین النهرین محسوب می شد . � هنگام اوج تمدن بابل خدای بزرگی به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را هم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تَمّوز : تَمّوز شوهر ایشار بود. ایشار ( خدای مونث ) از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین محسوب می شد . �میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایشار : ایشار ( خدای مونث ) ، یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند :�میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سین : سین ( خدای ماه ) ، یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند : �میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا معر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شِمِش : شِمِش ( خدای خورشید ) ، یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند : �میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ائا : ( خدای آب ) ، یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند : �میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا معروف تر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اِنیل ( خدای فضا و جنگ ) ، یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند :میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا معر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اِنیل ( خدای فضا و جنگ ) یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند : میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا معرو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آنو : خدای آسمان، یکی از شش خدای معروف بابلیان قدیم در بین النهرین . این خدایان به ترتیب زیر بودند : میان خدایان بی شمار بابلیان ، شش خدا معروف تر شد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کم ( بر وزن قم ) به معنی آستینی است که دست را می پوشاند و کمة ( بر وزن قبه ) به معنی عرقچین است که بر سر می گذارند . ( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 317 )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکمام جمع کم ( بر وزن جن ) به معنی غلافی است که روی . میوه را می پوشاند . ( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 316 )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ظلام صیغه مبالغه و به معنی بسیار ظلم کننده است . ( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 309 )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( و انهم لفی شک منه مریب ) . مریب از ماده ریب به معنی شکی است که آمیخته با بدبینی و سوء ظن و اضطراب باشد . ( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 308 )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعجمی از ماده عجمة ( بر وزن لقمه ) به معنی عدم فصاحت و ابهام در سخن است ، و عجم را به غیر عرب می گویند چرا که زبان آنها را به خوبی نمی فهمند ، و اعجم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لحد ( بر وزن عهد ) به معنی حفره ای است که در یک طرف قرار گیرد ، و به همین جهت به حفره ای که در یک جانب قبر قرار گرفته لحد گفته می شود ، سپس به هر کار ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهتزاز از ریشه ی اهتزت گرفته شده و اهتزت از ماده هز ( بر وزن حظ ) به معنی تحریک شدید است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

استوی از ماده استواء در اصل به معنی اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است ، ولی به طوری که بعضی از ارباب لغت و مفسران گفته اند این ماده هنگامی که با ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استوی از ماده استواء در اصل به معنی اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است . خط استوا را به این دلیل خط استوا می گویند که زمین را به دو قسمت مساوی تقس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَتون: خداد شامگاهان مصریان قدیم . در مصر قدیم برای ساعات مختلف روز خدایانی که نماینده ی خورشید بودند وجود داشت . اَتون خدای شامگاهان مصریان قدیم بود ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رَع: خداد نیمروز مصریان قدیم . در مصر قدیم برای ساعات مختلف روز خدایانی که نماینده ی خورشید بودند وجود داشت . رَع خدای نیم روز مصریان قدیم بود و یکی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خِپرَر: خداد بامداد مصریان. در مصر قدیم برای ساعات مختلف روز خدایانی که نماینده ی خورشید بودند وجود داشت . خدای بامداد در آیین مصر خِپرَر بود . ( ت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آنیمیسم : آیین باستانی بسیاری از اقوام گذشته جان گرایی ( Animism ) بوده است. بر اساس این آیین همه مظاهر طبیعت روح دارند و برای بهره برداری از آنها با ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تابو ( Taboo ) تابو عبارت است از محرمات قبیله ، مانند مقررات ازدواج و تغذیه . ممکن است ممکن است قبیله ای فقط ازدواج درون قبیله ای را جایز و ازدواج بر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مانا : ادیان ابتدایی برخی اشیا را دارای نیروی ویژه می دانند و از این باب مورد توجه قرار می دهند. ممکن است سنگی ، چوبی درختی یا حیوانی دارای خاصیت تلق ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادیان بومی :اصطلاح� ادیان بومی� ( Indigenous Religions ) معمولاً برای ادیان ابتدایی به کار می رود مقصود از دین بومی دینی است که از سرزمینی دیگر نیامد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرتد ملی : هرگاه یکی از اهل کتاب مسلمان شود ، سپس از اسلام برگردد ، در فقه شیعه، مرتدّ ملی نامیده می شود . ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملّیین : در علم کلام اسلامی به پیروان ادیان توحیدی میلّیین می گویند. ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398 : 4 )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختیار دارید : تکیه کلامی که برای ردّ محترامانه سخن مخاطب به کار برند . ( . . . اختیار دارید قربان ) ( نجفی ، ابوالحسن ، فرهنگ عامیانه فارسی )

پیشنهاد
٠

اختیار از دست کسی در رفتن : بی اراده کاری انجام دادن . ( اختیار از دستم در رفته بود. ) ( نجفی ، ابوالحسن ، فرهنگ عامیانه فارسی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِخ کردن : به اکراه پولی پرداختن ( مترادف : سُلفیدن ) ( . . . دفعه دیگراگر گیر بیفتی باید بیشتر اِخ کنی. ) ( نجفی ، ابوالحسن ، فرهنگ عامیانه فارسی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَخ: ناخوشایند، نا دلپذیر، بد، زننده، آزارنده ( بیشتر در زبان کودکان ) اگر تو بودی ، بدت می آمد خرجت را بدهند می گفتی اَخ است. ( نجفی ، ابوالحسن ، ...

پیشنهاد
٠

به احوالپرسی کسی رفتن یا آمدن : به عیادت کسی رفتن ( یا آمدن ) ( پسر بزرگش به احوال پرسی او رفت ) ( نجفی ، ابوالحسن ، فرهنگ عامیانه فارسی )

پیشنهاد
٠

به احوالپرسی کسی رفتن یا آمدن : به عیادت کسی رفتن یا آمدن ( پسر بزرگش به احوال پرسی او رفت )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه منون ( بر وزن زبون ) به معنی مرگ از ماده من و ممنون گرفته شده است و ممنون نیز به معنی قطع یا نقص است . چرا که مرگ قطع و پایان عمر است . . ( تف ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم اجر غیر ممنون ) . ممنون از ماده من در اینجا به معنی قطع یا نقص است ، بنا بر این غیر ممنون یعنی غیر مقطوع و بدو ...