پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
رغبت صادق: میل راستین . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۹ ) .
اسطورۀ زیبایی : Beauty Myth ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اسطوره ارگاسم مهبلی : Myth of the vaginal orgasm ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اسطوره شناسی اجتماعی : Social Mythology ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اورپا محوری : Eurocentric ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
ارتقای آگاهی : consciousness raising ( CR ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
ادغام گرا : integrationist ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
ادبیات علمی تخیلی : Science Fiction ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اخلاقیات مؤنث : Female ethic ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اخلاق گرایی: Morality ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اختیارگرایی: Libertarianism ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اختلال در خوردن: Eating Disorders ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
احساسات جنسی سافیک، لزبینی: Sapphic sexuality ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
اتحادیه های صنفی: Trade unions ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
آمار جمعیت : Census ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
آگاهی مؤنث : Female consciousness ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
آگاهی مضاعف : Double consciousness ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
آگاهی اجتماعی : social consciousness
conscientisation : آگاه سازی
liberation ( آزادسازی )
utopia : آرمان شهر
اعجوج و معجوج جادوگرانی بودند که در قران هم به داستان آنها اشاره شده است ـواژه ی انگلیسی مجیک magic که تغییر یافته معجوج می باشد از نام این دو فرشته ...
سیبیل جان: که نوشتن اسم او به شکل سیبل جان درست نیست . متن زیر را بخوانید تا روشن شود منظور از سیبیل چیست؟ و خواننده ی زن ترکیه که اسمش "سیبیل جان " ...
سیبل جان که املای درست آن سیبیل جان می باشد و نوشتن اسم او به شکل سیبل جان درست نیست . متن زیر را بخوانید تا روشن شود منظور از سیبیل چیست؟ و خواننده ...
سیبل در معانی بالا که املای درست آن سیبیل می باشد . متن زیر را بخوانید تا روشن شود منظور از سیبیل چیست؟ و خواننده ی زن ترکیه که اسمش "سیبیل جان " هست ...
تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ بنده تمام ترجمه ها را یکی یکی بررسی کردم دیدم در ترجمه ی این آیه یک پای کار می ...
حسنة آیه 201 سوره بقره. وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ حسنه در ا ...
حسنة رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ( بقره 201 ) حسنه در این آیه چیست که هرکسی آن را در ...
کوههای رنگی
شهدای روستای حصار
جمع آوری کمک های مردمی به جبهه های جنگ سال 1360
دشت تک درخت با کوهای رنگی روستای حصار
کوههای رنگی روستای حصار
رودخانه قزل اوزن در روستای حصار
قلعه ی لک لک ها
مزارع روستای حصار
حصار ( زنجان ) ، روستایی از توابع بخش زنجانرود شهرستان زنجان در استان زنجان ایران است. این روستا در حاشیه رودخانه قزل اوزن قرار دارد که مرکز دهستان چ ...
آب افتادن :1 - آب تراوش کردن ، آب از خود ترشح کردن " چشمهام می سوخت و آب آفتاده بود. " ( بادها : 167 ) 2 – ( به جایی / در جایی / توی جایی ) آب جاری ش ...
حجت الله که به عربی با لفظ" حجه الله " نوشته می شود در معنی خاص یعنی" امام. " امام به معنی کسی که از طرف خداوند انتخاب شده باشد که همان خلیفه الله می ...
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیمٌ67أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ68 ( قرآن سوره ص ) در مورد نبأ عظیم بر طبق روایاتی که از معصوم رسیده و همچنین از ضمیر شخصی " هو" ...
خداوند در قران بارها عبارت" لا اله الا هو " را در مورد خودش بکار برده است. مفسرین هم توجیه های زیادی در مورد آن کرده اند ولی نتوانسته اند حق معنی را ...
آب از گلوی کسی پایین نرفتن : کنایه از هیچ کاری انجام ندادن ، اراده یا فرصت انجام هیچ کاری نداشتن ( ( این مردم به من اجازه نمی دهند آب از گلویم پایین ...
آب آوردن : جمع شدن مایع در عضوی از بدن ( ( چشمش آب آورد و کور شد ) ) ( فرهنگ عامیانه فارسی ، ابوالحسن نجفی )
راستش را گفتن : حقیقت را گفتن، چیزی را پنهان نکردن : " ما راستش را می گوییم که فردا دعوا نداشته باشیم . ( دایی جان، ۳۱۳ ) ( ادبیات عامیانه ابوالحسن ن ...
راستش: ( قید ) در حقیقت، حقیقت را بگویم ، حقیقت را بخواهید . ( مترادف : از شما چه پنهان ) : " من و اردوانی و علاقه بند سه تایی یک شیشه شکستیم . یعنی ...
راست رفتن و چپ آمدن : کنایه از پی در پی انجام دادن کاری ( مترادف : چپ رفتن و راست آمدن ) :" حجت الله خان راست می رفت و چپ می آمد و یک ریز فحش می داد. ...
رادیو گرفتن : رادیو را روشن کردن ، به رادیو گوش دادن . "یک خرده رادیو گرفتم و بعد در دکان را بستم و خوابیدم ( نفرین زمین، ۲۱۱ ) ( ادبیات عامیانه ابوا ...
راحتی : که شخص در آن احساس آسودگی کند: کفش راحتی ( دمپایی ) ، صندلی راحتی ( صندلی دسته دار ، مبل ) نیمکت راحتی : کاناپه ) ) ( ادبیات عامیانه ابوالحسن ...
خود را راحت کردن: ( ( کنایه از قضای حاجت کردن: " اگر ادرار داری همین حقه را که من زدم تو هم بزن : برو الان پای لاستیک این ماشین خودت را راحت کن . ما ...
راحت گذاشتن ( کسی را ) : ( ( دیگر مراحم کسی نشدن ، به حال خود گذاشتن 0 مترادف دست از سر کسی برداشتن ) : برو، راحتم بگذار ، دیگر ذله شده ام ، نمی خواه ...