پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
گَردی :معتاد به مصرف هروئین ، هروئینی ( مترادف هَری ) ( فرهنگ فارسی عامیانه ، ابوالحسن نجفی )
برنج گرده : نوعی برنج نا مرغوب با دانه های کوتاه و کم و بیش درشت که بیشتر برای پختن آش و احیاناً کته به کار می رود .
گرده کسی کار کشیدن : کسی را به کارهای سخت احیاناً بی مزد واداشتن ، کسی را استثمار کردن. ( می توانیم از گرده آنها کاربکشیم و پدرشان را درآوریم . ) ( ف ...
گَردُویی : آن که در کنار معابر مغز گردوی تازه فروشد . ( داد زدن روزنامه فروشی ها هم مانند بلالی و گردویی و دوغی و آب آلویی همراه با آواز و آهنگ و وزن ...
از گردونه خارج شدن : کنایه از اخراج شدن یا از جمع کناره گرفتن . ( به کلی از گردونه خارج شده بود ) ( فرهنگ فارسی عامیانه ، ابوالحسن نجفی )
گِرد و قُنبُلی : کم و بیش مدور ؛ کنایه از گشتالو ولی کوچک و خوشایند . ( دو تا بچه ی گرد و قنبلی )
گرد و خاک کردن : 1 - کنایه از خشم گرفتن و به درشتی سخن گفتن . ، اشتلم کردن مترادف هارت و پورت کردن ( کلاهش را به زمین کوبید و شروع کرد به گرد و خاک ک ...
گَردَنه : کنایه از محل نا امن و خطرناک، " سر گردنه "
به گردن کسی انداختن : 1 - بر عهده ی کسی گذاشتن ( معمولا کار پر زحمتی را ) این کار را تنها گردن من نیندازید . 2 - به کسی نسبت دادن ، کسی را مسئول یا م ...
به گردن کسی حق داشتن : کسی را رهین منت خود کردن ، کسی را منت دار خود کردن ، در حکم ولی نعمت کسی بودن .
قاسی از ماده قسوة به معنی خشونت و سختی و نفوذناپذیری است ، لذا سنگهای خشن را قاسی می گویند ، و از همین رو به دلهائی که در برابر نور حق و هدایت انعطاف ...
خسران - چنانکه راغب در مفردات می گوید در اصل به معنی از دست دادن سرمایه و کمبود آن است که گاه به انسان نسبت داده می شود و گفته می شود فلانکس زیان کرد ...
انداد جمع ند ( بر وزن ضد ) به معنی مثل و مانند است ، با این تفاوت که مثل مفهوم وسیعی دارد ، ولی ند تنها به معنی مماثلت در حقیقت و گوهر چیزی است . ( و ...
خولناه از ماده خول ( بر وزن عمل ) به معنی سرکشی و مراقبت مداوم از چیزی است ، و از آنجا که چنین توجه خاصی مستلزم اعطا و بخشش است این ماده در معنی بخشی ...
غفار صیغه مبالغه از ماده غفران است که در اصل به معنی پوشیدن چیزی است که انسان را از آلودگی نگه دارد ، و هنگامی که در مورد خداوند به کار می رود مفهومش ...
عزیز از نظر معنی لغت به کسی گفته می شود که هیچکس نتواند بر او غالب گردد ، و هر چه اراده کند انجام شدنی باشد ، و به تعبیر دیگر همیشه غالب است و هرگز م ...
مقتحم از ماده اقتحام به معنی وارد شدن در کار شدید و خوفناک است ، و غالبا به ورود در کارها بدون مطالعه و فکر قبلی نیز اطلاق می شود ( تفسیر نمونه ج : 1 ...
شکل ( به فتح شین ) به معنی مثل و مانند است .
حمیم به معنی آب داغ و سوزان که یکی از نوشابه های دوزخیان می باشد ، در برابر انواع شراب طهور که برای بهشتیان ذکر شده است. ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 321 ...
اتراب به معنی هم سن و سال توصیف دیگری است برای زنان بهشتی نسبت به همسرانشان ، چرا که توافق سنی جاذبه را میان دو همسر افزون می کند ، و یا توصیفی است ب ...
طرف ( بر وزن برف ) به معنی پلک چشم است ، و گاه به معنی نگاه کردن نیز آمده است ، توصیف زنان بهشتی به قاصرات الطرف ( آنها که نگاهی کوتاه دارند ) اشاره ...
الیشع همان الیسع می باشد چون در عبری س را ش تلفظ می کنند در تورات در کتاب پادشاهان نام وی الیشع فرزند شافات ضبط شده ، و معنی الیشع در زبان عبری ناجی ...
ضغث ( بر وزن حرص ) به معنی دسته ای از چوبهای نازک ساقه گندم و جو و یا رشته های خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است . تفسیر نمونه ج : 19 ص : 300
نصب ( بر وزن عسر ) و نصب ( بر وزن حسد ) هر دو به معنی بلا و شر است . ( و اذکر عبدنا ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الشیطان بنصب و عذاب ) . بنده ما ایوب ...
اصفاد جمع صفد ( بر وزن نمد ) به معنی قید و بند است ( مانند دستبندها و پابندهائی که بر زندانیان می گذارند . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 289 )
کرسی به معنی تخت پایه کوتاه است ، و چنین به نظر می رسد که سلاطین دارای دو نوع تخت بوده اند ، تختی برای مواقع عادی بود که پایه های کوتاهی داشت ، و تخت ...
جسد به معنی جسم بی روح است ، و به گفته راغب در کتاب مفردات مفهومی محدودتر از مفهوم جسم دارد ، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود ( مگر به طور نادر ) ...
طفق ( به اصطلاح نحویین از افعال مقاربه است و ) به معنی آغاز کردن کاری است . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 275 )
جیاد جمع جواد به معنی اسبهای سریع السیر و تندرو نیز آمده است ، و در اصل از ماده جود و بخشش گرفته شده ، منتهی جود در انسان از طریق بخشیدن مال است ، و ...
زلفی به معنی مقام ( و قرب در پیشگاه خدا ) است ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 249 ) و او نزد ما دارای مقام والا و آینده نیک است ( و ان له عندنا لزلفی و حسن ...
خر از ماده خریر به معنی سقوط از بلندی و توام با صدا است ، مانند صدای آبشار ، و از آنجا که افراد سجده کننده گوئی از بلندی سقوط می کنند و به هنگام سجده ...
خصم در اصل معنی مصدری دارد ، و به معنی نزاع کردن است ، ولی بسیار می شود که به طرفین نزاع نیز خصم می گویند ، این کلمه بر مفرد و جمع هر دو اطلاق می شود ...
داوداز اید گرفته شده است : اید هم به معنی قدرت آمده و هم به معنی نعمت . یعنی داود یعنی کسی که ذا الاید بود ، یعنی کسی که هم از نظر جسمانی و روحانی د ...
اید هم به معنی قدرت آمده و هم به معنی نعمت . و داود به هر دو معنی ذا الاید بود ، نیروی جسمانیش در حدی بود که در میدان جنگ بنی اسرائیل با جالوت جبار ...
قط ( بر وزن جن ) در اصل به معنی چیزی است که از عرض بریده می شود ، و قد ( بر همین وزن ) به معنی چیزی است که از طول بریده می شود ! و از آنجا که نصیب و ...
فاقه از فواق گرفته شده و فواق ( بر وزن رواق ) به طوری که بسیاری از اهل لغت و تفسیر گفته اند در اصل به معنی فاصله ای است که در میان دو مرتبه دوشیدن شی ...
فواق ( بر وزن رواق ) به طوری که بسیاری از اهل لغت و تفسیر گفته اند در اصل به معنی فاصله ای است که در میان دو مرتبه دوشیدن شیر از پستان می باشد ، زیرا ...
ایکه به معنی درخت و اصحاب الایکه همان قوم حضرت شعیب هستند که در سرزمینی پر آب و مشجر در میان حجاز و شام زندگی می کردند
وهاب صیغه مبالغه و به معنی بسیار بخشنده است ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 226 )
اختلاق از ماده خلق در اصل به معنی ابداء چیزی بدون سابقه است ، سپس این کلمه به دروغ نیز اطلاق شده ، چرا که دروغگو در بسیاری از مواقع مطالب بی سابقه ای ...
واژه عجاب مانند طوال ( بر وزن تراب ) معنی مبالغه را می رساند ، و به امور بسیار عجیب گفته می شود . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 217 )
عزة به گفته راغب در مفردات حالتی است که مانع مغلوب شدن انسان می گردد ( حالت شکست ناپذیری ) و در اصل از عزاز به معنی سر زمین صلب و محکم و نفوذناپذیر گ ...
و فاتن اسم فاعل از ماده فتنه به معنی فتنه گر و اغوا کننده است . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 183 )
خناس : خناس صیغه مبالغه از ماده خنوس ( بر وزن خسوف ) به معنی جمع شدن و عقب رفتن است ، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامی که نام خدا برده می شود عقب ...
Sexual revolution: ( انقلاب جنسی ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
Cultural anthropology: ( انسان شناسی فرهنگی ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
National organization for women ( NOW ) : ( انجمن ملی زنان ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
Coming out: ( اعلام هم جنس خواهی ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
Vegetarianism: ( اعتقاد به گیاه خواری ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
anxiety of authorship : ( اضطراب نویسندگی ) ( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )