پیشنهادهای راضیه موسوی خورشیدی (١٩٢)
موردِ توضیح، ابژه ی توضیح چیزی که باید توضیح داده شود معادل explicandum
evolutionary تکوینی تکوین زبانی
نقش آفرینی
خودجوش، خودانگیخته
گهگاهی
دیرین، دیرینه، دور رس
گسستن، گسست، تکه تکه شدن، چندپاره شدن the social unravel گسست امر اجتماعی
خام، نابالغانه، نسنجیده، نامربوط
آرایش، صف آرایی، چینش
گسترده درطول زمان، جاری، مستمر
داننده، شناسا
جاری، متداوم، برقرار
مبادله، کنش بینابینی
الهام بخش
تابعیت، زیرمجموعه بودن به طور ضمنی به مفهوم وابستگی نیز اشاره دارد
دَهِش، بخشیدن
خیر متقابل، خوبی متقابل، نیکی متقابل ( با تشکر از جناب قیصری بابت ترجمه عالی شون )
برداشت، ادراک مفهوم
سلیقه ای
reflexivity: بازاندیش بودن، قابلیت بازاندیشی، بازاندیشمندی، بازاندیشی به معنای پرسشگری عمیق از پیشفرضهایی است که پژوهشگر در طول انجام پژوهش آنها را ب ...
reflexivity: بازاندیش بودن، قابلیت بازاندیشی، بازاندیشمندی، بازاندیشی به معنای پرسشگری عمیق از پیشفرضهایی است که پژوهشگر در طول انجام پژوهش آنها را ب ...
شخص بودگی، فرد بودگی
گفتمان مندی، گفتمانی بودن
تکوین یافتن
جاری، پویا
پیامد ناخواسته
spatial fix آرایش فضایی، تمهید فضایی،
بی توجه به زمان، نازمانی
شناخت شناسی انعطاف پذیر/ غیر قطعی/ سازگار/ میانه Agnostic Epistemology
یک سر معلق
بی واسطه
شرح، روایت، وصف
بالفعل
واساخت، ساخت شکنی، ساخت زدایی
دو جنبه ی متضاد/متقابلِ یک چیز opposition or contrast between two concepts or two aspects of something
duality دو جنبه ی متضاد یک چیز dichotomy دوچیز متفاوت یا متضاد
دوگانه انگاری، �یا این یا آن� انگاری Either/or thinking
متاثر شدن، متاثر کردن، تاثر
به کار گرفتن
هنرهای اجرایی
انباره
برانگیزاننده
duality طبقه بندی یک چیز به دو زیرمجموعه یا دو بخش متمایزاست dichotomy تمایز بین دو چیز رقیب یا مخالف یکدیگر است
تاملی، بازاندیشانه ظرفیت فکر کردن یا تامل در مورد عملی که انجام می دهید، در یک فرایند یادگیری مستمر از آن. این مفهوم، به جای تاکید صِرف بر انتقال د ...
تاملی، بازاندیشانه ظرفیت فکر کردن یا تامل در مورد عملی که انجام می دهید، در یک فرایند یادگیری مستمر از آن. این مفهوم، به جای تاکید صِرف بر انتقال د ...
دو شقگی، دوپارگی duality طبقه بندی یک چیز به دو زیرمجموعه یا دو بخش متمایزاست dichotomy تمایز بین دو چیز رقیب یا مخالف یکدیگر است
در کنارهم قرار گرفتن
در کنارهم قرار گرفتن
چندآوایی، چندتفسیری، چندوجهی
تعمیمی، عام نگر بودن