subsidiarity

جمله های نمونه

1. The chancellor knows that the principle of subsidiarity must be guaranteed and shown to work.
[ترجمه گوگل]صدراعظم می داند که اصل تابعیت باید تضمین شود و نشان داده شود که عمل می کند
[ترجمه ترگمان]صدراعظم می داند که اصل of باید تضمین شود و به کار پرداخت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The principle of subsidiarity, whereby decisions were taken at as low a level as was feasible, was stressed.
[ترجمه گوگل]بر اصل تابعیت، که به موجب آن تصمیمات در سطح پایینی که امکان پذیر بود گرفته می شد، تاکید شد
[ترجمه ترگمان]اصل subsidiarity، که در آن تصمیم گیری ها در سطح پایین تا حد امکان پذیر گرفته شد، مورد تاکید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This lack of clarity in the meaning of subsidiarity is in one sense rather surprising.
[ترجمه گوگل]این عدم وضوح در معنای تابعیت از یک جهت بسیار شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان]این عدم وضوح در معنای of در یک حس به جای شگفتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There would be no subsidiarity in monetary policy.
[ترجمه گوگل]هیچ تبعیتی در سیاست پولی وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ subsidiarity در سیاست پولی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The significance of subsidiarity consists in providing a procedural guarantee for the correct choice of who will be the best to exercise the power among European Union, member states and other bodies.
[ترجمه گوگل]اهمیت تابعیت عبارت است از ارائه ضمانت رویه ای برای انتخاب صحیح اینکه چه کسی برای اعمال قدرت در بین اتحادیه اروپا، کشورهای عضو و سایر نهادها بهترین خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اهمیت of شامل ارائه تضمین رویه ای برای انتخاب صحیح این است که چه کسی بهترین گزینه برای اعمال قدرت بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا، کشورهای عضو و دیگر نهادها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Subsidiarity does not imply the need to follow a chronological sequence in addressing a claim.
[ترجمه گوگل]فرعی بودن به معنای نیاز به پیروی از یک توالی زمانی در پرداختن به یک ادعا نیست
[ترجمه ترگمان]subsidiarity دلالت بر نیاز به دنبال کردن یک توالی زمانی در پرداختن به یک ادعا ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The principle of subsidiarity is provided in EU' s fundamental treaties, including the Treaty Establishing a Constitution for Europe which has not been in force yet.
[ترجمه گوگل]اصل تابعیت در معاهدات اساسی اتحادیه اروپا، از جمله معاهده ایجاد قانون اساسی برای اروپا که هنوز اجرایی نشده است، ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]اصل of در معاهدات بنیادی اتحادیه اروپا، از جمله معاهده ایجاد یک قانون اساسی برای اروپا که هنوز به زور اجرا نشده است، فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The principle of preemption and subsidiarity are adopted in the division of legislation.
[ترجمه گوگل]اصل تقدم و فرعیت در تقسیم بندی قانون پذیرفته شده است
[ترجمه ترگمان]اصل of و subsidiarity در بخش قانونگذاری به تصویب رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That idea is wholly compatible with the argument about subsidiarity.
[ترجمه گوگل]این ایده کاملاً با بحث در مورد تابعیت سازگار است
[ترجمه ترگمان]این ایده کاملا با بحث درباره subsidiarity سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That is the institution which will be claiming the subsidiarity principle in its favour.
[ترجمه گوگل]این نهادی است که به نفع خود مدعی اصل تابعیت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این همان موسسه ای است که اصل subsidiarity را به نفع خود مطالبه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sunday trading,for example, is something that one would think was a national matter with the subsidiarity rule applying.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، معاملات یکشنبه چیزی است که فرد فکر می کند یک موضوع ملی با اعمال قانون فرعی است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تجارت یکشنبه چیزی است که شخص فکر می کند یک موضوع ملی با قاعده subsidiarity است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nevertheless, as is required by the Treaty on European Union and its subsidiarity principle, EU is not entitled to design the overall system, its competence confined to coordination only.
[ترجمه گوگل]با این وجود، همانطور که توسط معاهده اتحادیه اروپا و اصل فرعی بودن آن الزامی است، اتحادیه اروپا حق طراحی سیستم کلی را ندارد و صلاحیت آن فقط به هماهنگی محدود می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، همانطور که توسط پیمان اتحادیه اروپا و اصل subsidiarity مورد نیاز است، اتحادیه اروپا حق ندارد سیستم کلی را طراحی کند، صلاحیت آن تنها به هماهنگی محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While the objectives and the key principles of decentralisation such as subsidiarity are well known, attempts to implement them have not always been successful.
[ترجمه گوگل]در حالی که اهداف و اصول کلیدی تمرکززدایی مانند تابعیت به خوبی شناخته شده است، تلاش ها برای اجرای آنها همیشه موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه ترگمان]در حالی که اهداف و اصول کلیدی تمرکز زدایی مانند subsidiarity به خوبی شناخته شده است، تلاش برای اجرای آن ها همیشه موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. FIFA, UEFA and the national associations work hand in hand, while respecting the principle of subsidiarity. This allows us to defend the interests of football in the best possible way.
[ترجمه گوگل]فیفا، یوفا و اتحادیه های ملی با رعایت اصل تابعیت دست در دست هم کار می کنند این به ما اجازه می دهد تا از منافع فوتبال به بهترین شکل ممکن دفاع کنیم
[ترجمه ترگمان]فیفا، یوفا و اتحادیه های ملی دست به دست هم می دهند در حالی که به اصل of ها احترام می گذارند این به ما این امکان را می دهد که در بهترین راه از منافع فوتبال دفاع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being subsidiary; secondary importance

پیشنهاد کاربران

در کنار و تابع چیزی بودن
تبعیت
تابعیت، زیرمجموعه بودن
به طور ضمنی به مفهوم وابستگی نیز اشاره دارد
تقدم بخشی به قوانین داخلی ( در حیطه اتحادیه اروپا )
تساوی

بپرس