پیشنهادهای Fatemeh (٨٢)
گروه های جامعه
Being disordered Ecessiveness The state or quality of being inordinate
گردن کلفت
سوءمدیریت
مبلّغ
دیده بان
بمباران کردن
Co - brother
باجناق
سکوت محض
مانور
یر به یر
ضبط کردن
بازرس
Vintage
دست به کار شدن
اسفنج یا ابر مبل و صندلی
طراح داخلی منزل
خودشیفته
آتش به پا کردن
علامت تجاری
کشیدن زه کمان
باهوش تر بودن
بازدید میدانی
خیلی دیر
کینه ای
مایه آبروریزی
پا را از گلیم خود درازتر کردن
نشست رسانه ای کنفرانس مطبوعاتی
پریدن با کسی
سروگوش آب دادن
خاله بازی
حقه باز
ترکیبی از احساسات شک و نگرانی
آفتاب از کدوم طرف دراومده
When pigs fly
جلسه
بنیادین
Not to mention
راه تماس راه ارتباطی
بی پناه
راهنمایی کردن
پرونده
tip of the iceberg
It's a tip of the iceberg مشت نمونه خروار است
تذکر دادن
پیشدستی کردن
پارتی بازی
دادسرای عمومی
سر خود کاری کردن
تقدیر کردن
آدم باش
دلشوره داشتن
دستگیری
دهن شیر
در کمال انصاف
Want a piece of me? دنبال دردسری؟
گیر دادن به کسی
معاون رئیس
بی طرف نبودن
تن فروشی
سرپرست
مأموریت
نبات
خبردار
دروس تئوری
بی حرکت!
اسم خاص مذکر
الفبای کره ای
💘One - sided love
تنش زا
استاتر
فعالیتهای ضد تروریستی
وحدت عمل
شیردادن
دست رو دست گذاشتن
مین
کینه به دل گرفتن
باد و بارون
شونه به شونه
هفت پشت غریبه
کسی که همزمان با دو نفر رابطه عاشقانه دارد