پیشنهاد‌های پریسا خضریان (١٩٩)

بازدید
٦٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

To name someone after someone : to give someone or something the same name as another person or thing: اسم فرزندمون رو از روی اسم نیاکان ، پدر ، ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

If a vehicle plows into something or someone, it hits the object or person with great force [ با اتوموبیل ] با شدت به چیزی یا کسی برخورد کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

لاجرعه سرکشیدن ( آب یا هرمایعات دیگری رو )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Bow to sth /sb to agree to do what someone wants you to do although you do not It's formal وقتی برخلاف میلت با کسی یا چیزی موافقت کنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

unusual and strange in a way that might be funny or annoying: عجیب و غریب که بتواند هم خنده دار و یا حتی آزاردهنده باشد Despite his kindly, sometimes ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

causing or having a very sharp feeling of sadness: تاثیر برانگیز حتی غم و غصه e. g The photograph awakens poignant memories of happier days.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Have someone's nose in a book : To be reading a book. Often used of people who always seem to be reading. ما به کسی که خیلی کتاب میخونه میگیم سرش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Speech bubble a round shape next to the head of a character in a cartoon inside which the character's words or thoughts are written در قصه های مصور ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در مورد دسرها به کار میرود وقتی یک دسر خیلی مجلل و غنی از مواد باشد صفت decadent رو در موردش به کار میبریم . معادل rich است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

غذای فراوان و البته مجلل که بالطبع گران هم تموم میشه 💰😉

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Easy to chew or cut through, typically of meat وقتی گوشت اینقدر خوب بپزه که به راحتی جدا بشه و جویده بشه Tender رو برایش به کار می بریم. This stea ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

Not spicy. It doesn't have a strong taste or smell. It is easy to digest در غذاها به معنی این است که طعم و بوی قوی نداشتن ، معمولی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

to twist together or combine two or more things so that they cannot be separated easily: در هم تنیدگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

: Hero to zero a situation in which someone changes quickly from being very popular or successful to being very unpopular or unsuccessful: همون از عر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

If you say that a child/pet is being as good as gold, you are emphasizing that they are behaving very well and are not causing you any problems. وقت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

peck somebody on the cheek/forehead etc به معنی to kiss someone quickly and lightl تند و سریع گونه یا پیشانی کسی رو بوسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

To cause a lot of noisy disturbance. سروصدای مزاحم ایجاد کردن و برای مثال I wish the kids playing in the street wouldn't make such a racket while I ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

فرض کنید یک کاغذ دارید ، وسط یا هرجای آن ، منهای گوشه ها و اضلاع یک شکلی میکشید ، می برید و از کاغذ جدا می کنید در این حال شما cut out کرده اید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

با رضایت مندی ، با شادمانی ( بسیار بی اندازه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انقباض موجی شکل دیواره های روده که باعث راندمان محتویات آنها رو به جلو می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Sleep like a baby To experience a very deep and restful sleep; to sleep soundly. خیلی خوب خوابیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

جانِ کلام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Give someone an idea به کسی پیشنهاد دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتوی مو که با آن هم موها را صاف می کنند و هم حالت می دهند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور ۱۰۰ درصدی 👌

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شرّ کم ، عزت زیاد 😉

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Win the approval of the majority موافقت اکثریت را کسب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

make one's blood run cold به این معنا است : بسیار بسیار ترساندن ما تو فارسی میگوییم : مو به تنم سیخ شد ( در مواقع ترس زیاد ) انگلیسی ها این اصطلاح رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

to criticize someone or something severely انتقاد از کسی یا چیزی به شدت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

برانگیختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Helicam is a remote - controlled mini helicopter used to obtain aerial pictures or motion images using video, still or motion film cameras یک مینی هل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

بخت با کسی یار بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

recognition and enjoyment of the good qualities of someone or something. شناخت و لذت بردن از خصوصیات خوب کسی یا چیزی "I smiled in appreciation" از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

US, informal : to eat ( something ) quickly He scarfed down his lunch and went right back outside غیر رسمی و محاوره ای است / در امریکا کاربرد دارد به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Come up with solution to suggest or think of an idea or plan: come up with a plan/idea/solution They came up with a plan to make us more efficient ...

پیشنهاد
٥

فکری تو ذهن آدم جرقه زدن ⚡

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مهم ترین و اساسی ترین نکته در هر موضوعی / In learning , the name of the game is persistency در یادگیری مهم ترین اصل پشتکار است ✌

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

منطقی و درست فکر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Put sth where you usually keep it, especially after using it چیزی را بعد از استفاده سر جای خود قرار دادن / ذخیره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to be so bored that you become anxious and frustrated کلافه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

I could eat a horse به معنای خیلی خیلی گرسنه بودن است / در فارسی داریم از گرسنگی می توانم یک گاو رو درسته بخورم معادلش در انگلیسی این اصطلاح است : می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

is a scattered population whose origin lies in a separate geographic locale جمعیت پراکنده ای از مردم که در منطقه جغرافیایی دور از وطن خود زندگی می کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مغایرت داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

برنامه ریزی و هدایت مسیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Belong to : to show ownership or possession of sth/sb This phone belongs to me این تلفن مالِ منه . Belong with : to show that sth/sb has same char ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به دست گرفتن / قبضه / تسخیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Give an opinion = say what your opinion is

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

To be blame سزاوار سرزنش بودن ، تقصیر داشتن ، مقصر بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرّی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خشمگین