پیشنهادهای NiMA (٣٣١)
از چیزی عبور/گذر کردن/گذشتن، چیزی را پشت سر گذاشتن، دورانی را گذراندن/طی کردن مثلاً می گن: مردم از اصطلاح طلب ها عبور کرده اند.
قرابت، خویشی، تقارب، تقرب، مؤانست، مودت، علقه، بستگی، آمیزش، انس، الفت، موالفت، مانوس شدن، انس گرفتن، دمساز شدن
[استعاری] زنجیره، سریال، کاروان، قطار، قافله، ستون، ریسمان
پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همو ...
پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همو ...
[گیاه شناسی] شپشک
System and Organization Controls ضوابط کنترل خدمات سازمان
[شلوار] دمپاگشاد
[قید] تازه مثال: من که راه افتادم، تازه تصمیم گرفت به من زنگ بزند.
X is about Y ترجمه ی صحیح: اصل و اساس "الف"، "ب" است. "الف" در اصل یعنی "ب". ترجمه ی اشتباه ( گرته برداری بی معنا از انگلیسی ) : "الف" درباره ی ...
X is about Y ترجمه ی صحیح: اصل و اساس "الف"، "ب" است. "الف" در اصل یعنی "ب". ترجمه ی اشتباه ( گرته برداری بی معنا از انگلیسی ) : "الف" درباره ی ...
Gross Written Premium حق بیمه ی ناخالص صادره
ازآب وگل درآمده
جلوی چشم
گریزناپذیر، هوس انگیز، دلربا، فریبنده، وسوسه گر
آسباد
[تجارت] مشارکتی، قرابتی، وابسته
در بعضی بافت ها به معنای "نظرسنجی" هم هست. مثال: Celent took the temperature of eight leading executives in digital insurance.
با لحن/صدای یکنواخت
کهنه، قدیمی، زهواردررفته
پشت سر گذاشتن [مشکلات]
گل از گلش شکفت
خوراندن [داده در سیستم]
[هوش مصنوعی] تولید تقویت شده با بازیابی
سکه روی سکه گذاشتن، به سختی پول جمع کردن
فکل مو
صحت سنجی
بیمه پذیری
سرشکن کردن
آروغ بچه را گرفتن
آنی، لحظه به لحظه
عرصه، ساحت، گستره، پهنه، بستر، مدار، حیطه، افق، میدان
[بیمه] گزینش نامساعد
بی سرانجام، نافرجام، بی نتیجه، بدفرجام، بی عاقبت
از سر/با عجز، ناتوانی، استیصال، درماندگی، بیچارگی، واماندگی، فقدان انتخاب، لاعلاجی، ناچاری، فروماندگی، بی نوایی، ناچاری
بال بال زدن
علی الحساب، تااطلاع ثانوی، علی العجاله، اینک، کنون، حال، هم اکنون، الساعه
دوستانی که اینجا رو با اینستاگرام اشتباه گرفتن و گدایی لایک میکنن بگن با لایکاشون چی کار میکنن؟ شبا بغلشون میکنن بخوابن یا وام میدن باهاش؟ : ) ) )
مبلغ بیمه
تغییر/به روزرسانی ( بیمه نامه )
ترکیب/ادغام [بیمه نامه]
هویت زدوده
[رفتار] ضدانتخابی، انتخاب مغایر
روی گردانیدن/روگردانی/دوری جستن/دوری کردن/فاصله گرفتن/برگشتن ( از کسی ) ، پشت کردن ( به کسی )
روی گردانیدن/روگردانی/دوری جستن/دوری کردن/فاصله گرفتن/برگشتن ( از کسی ) ، پشت کردن ( به کسی )
توافق شده، توافقی
حاشیه نشین به حاشیه رانده شده
حاشیه نشینان، به حاشیه رانده شدگان
زبان روشن و صریح
[صفت مفعولی] بازآموخته