تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

�بیمه نهفته� یا �بیمه تعبیه شده�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[عامیانه] سری دوزی، رج زدن، گربه شوری، پشت سر هم بیرون دادن، تولید بی امان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قار و قور کردن شکم، چنگ انداختن معده [ناشی از گرسنگی شدید]، روده ی کوچک روده ی بزرگ را خوردن، دل ضعفه my stomach churns

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مستمری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[ترجمه قید به فعل]: عقل کردن، عقل به خرج دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واگن [مخصوص] حمل دام/احشام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نقش صفت: Would - be doctor دکتر "بعدازاین"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نقش صفت: future doctor دکتر "بعدازاین"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازآرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[در مورد موفقیت] که مستحقش بود، با استحقاق کامل و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با سری بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مواهب، خوبی ها، مزایا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سختی ها، دشواری ها، مصائب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیب بر ماهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Those at the front: جلوداران، پیشقراولان، طلایه داران، پیشاهنگان، پرچمداران، عصاکش ها، مشعل داران، پیشروان، قافله سالاران، سرگروهان، پیشتازان، طلیعه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی تکیه گاه، بدون تکیه گاه، بدون تکیه، بی تکیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برانگیختن، تأثیر گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آموزه، تعالیم، رهیافت، فکر، برق، جرقه، رهنمون، رهنمود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیگیر، ول نکن، سمج، کنه، مُصر، اصرارکننده، پافشار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

من مونده ام این دوستانی که تقاضای لایک دارن با لایک هاشون چی کار می کنن! باهاش وام می دن، توی رزومه تون می نویسیدش، باهاش مخ می زنین یا چی؟! : )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طاقت فرسا، طاقت سوز

پیشنهاد
١

خانه جایی است که دلت آنجاست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عجالتاً، فعلاً، در حال حاضر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیچاپیچ، پیچ درپیچ، پرپیچ وخم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از بر شدن [کاری]، [کاری را] به نحو احسن انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش دست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

[روانشناسی] فرافکنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از میدان [به] در کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ آمیزش جنسی] دخول راحت و بی دردسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژن، اندام جنسی خانم ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی واسطه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[برای ابزارهایی مثل سوهان و. . . ] درجه ی زبری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

این دوستانی که اینجا هم گدایی لایک می کنن بگن با ذخیره ی لایک هاشون چی می خرن، شاید به درد بقیه هم خورد : ) )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست به دست هم دادن [و به نتیجه ی خاصی رسیدن]

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نیابتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

[با خوردن چیزی] دلی از عزا درآوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سیاست زده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

راهب جنگل نشین: راهبان جنگلی به دلیل اینکه در جنگل زندگی می کنند، به این نام مشهور هستند. در بودییسم، یک رسم تسلیم وجود دارد که افراد با رها کردن دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشحال کننده، شادی آور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاشف به عمل آمد. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جناب غدیر! گردنبند برای انسانه. برای حیوانات "قلاده" استفاده می شه!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مصمم/بااراده/هدفمند بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رضایتمندی، احساس رضایت/سودمندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حال وهوا، قیافه، ظاهر، ژست، افاده، ادا، حالت، لحن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست به اسلحه بردن، شرکت در مبارزه ی مسلحانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در کارنامه ی خود داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خصیصه ها، خصایص، مختصه ها، مختصات، ویژگی ها، مشخصه ها، صفات ممیزه، وجوه ممیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خصیصه ها، خصایص، مختصه ها، مختصات، ویژگی ها، مشخصه ها، صفات ممیزه، وجوه ممیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زمختی، کژی، عیب، نقص، ناهمواری، درشتی، زفتی، ستبری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

[در نقش صفت] محققانه، دانشمندانه، عالمانه، فاضلانه، پژوهشگرانه، منتج ازپژوهش