پیشنهادهای NiMA (٣٣١)
[نوشیدن] لاجرعه، [نوشتن/خواندن] در یک نشست
اما و اگر، اگر و مگر
پا را فراتر می گذارم و می گویم. . .
همدلانه
اقتدارگریز
تکلیف چیزی را یکسره کردن
گلِ سرسبد بودن
محیط/فضای دلپذیر
به روی چشم، اطاعت
گز کردن
گز کردن
خانه /لانه کردن
سربه زیر
ابتکار عمل
first person account: گزارش دست اول/ به نقل از شاهدان عینی
مثله شده
با سلیقه
سربه سر کسی گذاشتن
سربه سر کسی گذاشتن، کسی را سر کار گذاشتن
اسم آوردن، نام بردن
نامنتظره
پندآموزی
از تک وتا/تکاپو افتادن
فداشده
به چیزی اکتفا نکردن، در چیزی متوقف نشدن، به ورای چیزی پا گذاشتن
عاشق و معشوق
بیدنشان
تفکربرانگیز
گشوده، بازشده
ممزوج، به هم آغشته
باری به هر جهت
تیزبینانه، موشکافانه
خوبت شد؟ خوردی؟ نوش جونت! دوات همینه! چشمت درآد!
[توی بعضی بافت ها] خنثی، بی معنا
پُرحس
خود مثال: The very problem is vague خود مسئله گنگ است
دفترچه ی مدعوین
وازده
روادار
روادارانه
تمرد
راهرو یا مسیر باریک
گشایش
گردن نهادن، اقتفا کردن، پیروی کردن، تاسی جستن، متابعت کردن، تسلیم شدن، تمکین کردن، تن در دادن، رام شدن، مطیع شدن، منقاد شدن ≠ نافرمانی کردن، عصیان ور ...
رشته افسانه
[شیشه] مات، کدر
از نو سرپا کردن
[مجازاً] میدان دید
مبتلابه
به میدان آمدن، جولان دادن