پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٧٥)
whereas
اگر واضح تر بخوام بگیم ( بگیم ) ، . . . به طور واضح تر، . . . .
● لزوما نباید حشره باشه دوستان، میتونه هر جانداری باشه، مثل نوزاد قورباغه larvae= plural form of larva
حشره یا جانداری که از تخمش درومده اما هنوز نوزاده و خیلی کم تحرک حتی بچه قورباغه
genuine
به پایان رسیدن ( یک برنامه یا جلسه ) our programme is up
املای صحیح: recap معنی: بازگویی و مرور نکات
مشکل بالقوه ای بودن
● فقط دوستان در نظر داشته باشن اگر خواستن بگن مثلا "کتاب اقتصادی" ( در واقع کتاب مربوط به علم اقتصاد ) , باید بگید: economics book اینجا این کلمه جمع ...
to bring sb up to date on sth کسی رو از آخرین موضوعات مربوط به چیزی باخبر کردن
. . . I keep meaning to دنبال اینم که . . .
قربون صدقه رفتن، مهر ورزیدن
give sweets to someone: قربون صدقه رفتن، مهر ورزیدن
تدارک دیدن یک اجرا از صفر تا صد ( طرح اولیه، تمرین و اجرای نهایی )
● دوره ( که به دریافت یک مدرک ختم میشه )
تبحر
چیزی که به شخصه دیده شده
گیلکی: گربه در گویش مازنی به گربه بامشی میگن نه پیچا.
در زبان گیلکی: جوجه ( پرنده کوچک )
نوعی مار بی خطر و زردرنگ ( بسیار ترسو نسبت به انسان ) که در گویش گیلگی به این اسم معروف است .
ادمین عزیز، دمرده گویش مازنی صرف نبست، در گیلان هم به وفور استفاده میشه، با همین معنی، ، نمیدونم روی چه حسابی به عنوان گویش مازنی معرفی کردید. حداقل ...
آرامش خاطر
● خوشایند، دوست داشتنی She has an agreeable personality ● قابل پذیرش Finding an agreeable compromise to both sides □ منبع: کمبریج
● متوازن و آهنگین ● دوستانه و مسالمت آمیز
●معنی ها همه فالی، فقط خدمت اون دوستانی که همیشه sympathy رو با empathy اشتباه میگیرن یه توضیحی عرض کنم تا روشن تر بشه براشون، ■ Empathy is shown i ...
● افرادی که خلق و خوی خیلی شبیه به هم دارند مترادف: to be kindred spirits
مورد علاقه کسی بودن، شخصی که معیار های مورد نظر طرف رو برای دوستی چه با جنس موافق و چه جنس مخالف داره
آسانگیر و یا بی خیال دنیا
to be laugh a minute چیزی یا کسی که خیلی جالبه و اسباب خنده رو فراهم میکنه، اما این واژه اغلب کنایه آمیز استفاده میشه و معنی برعکس میده ( یعنی چیزی ک ...
● در حد ( انجام ) کاری یا چیزی بودن
to be put in charge of sth مسئولیت چیزی به کسی واگذار شدن ( مخصوصا در غیاب مسئول اصلی )
بچه داری ( مراقب از بچه )
از آن لحاظ
انجام کاری که نشون بده داری اظهار پشیمونی میکنی و متاسفی
invade: هجوم بردن evade: قسر در رفتن
invade: هجوم بردن evade: قسر در رفتن
ویروس عامل
● infestation: آلودگی بیرونی، وجود حشرات و حیواناتی که عامل بیماری هستند ● infection: عفونت
چشم انداز ( فرصت های ) شغلی که میتونی در آینده داشته باشی ( با توجه به شرایط و سابقه حال حاضر )
● اگر اسم باشد ( تلفظ: بافِی ) : غذایی که به صورت سلف سرویس ارائه میشود. ● اگر فعل باشد ( تلفظ: بافِت ) : پشت هم به چیزی برخورد کردن ( مثل کشتی که ...
on a sixpence سه سوت
اصلا شباهتی ندارد، این کجا و آن کجا
● قابل تردد ● قابل قبول
تفاهم داشتن
احساس خوشبختی کردن
یک رابطه love - hate در واقع بر خلاف ظاهرش که شاید نشون دهنده یه رابطه سطحی باشه، نشون دهنده یک رابطه عاطفی عمیق هست که دو طرف بعضی اوقات از روی شدت ...
یک رابطه love - hate در واقع بر خلاف ظاهرش که شاید نشون دهنده یه رابطه سطحی باشه، نشون دهنده یک رابطه عاطفی عمیق هست که دو طرف بعضی اوقات از روی شدت ...
امر رایج
امری رایج بودن
اگر فعل باشه: ● با هم ملاقات کردن ( از قبل تعیین شده ) ، قرار مدار داشتن ( معمولا رابطه آشنایی ) اگر اسم باشه get - together : ● دور همی