supremely


با علی درجه، بطور عالی

جمله های نمونه

1. Only someone supremely selfish won't lose their self in love.
[ترجمه جلیل ] فقط کسی که به شکل زیادی خود خواه است، خودش را در عشق گم نمی کند.
|
[ترجمه گوگل]فقط کسی که فوق العاده خودخواه است، خود را در عشق از دست نمی دهد
[ترجمه ترگمان]تنها کسی که بین هایت خودخواه است، خود را در عشق از دست نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Iris Murdoch was regarded by many as a supremely good and serious writer.
[ترجمه گوگل]آیریس مرداک توسط بسیاری به عنوان نویسنده ای فوق العاده خوب و جدی شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]ایریس مرداک از سوی بسیاری به عنوان یک نویسنده فوق العاده خوب و جدی مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I consider a supremely beautiful gesture.
[ترجمه گوگل]من یک ژست فوق العاده زیبا می دانم
[ترجمه ترگمان] من یه حرکت فوق العاده زیبا رو در نظر می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wales are supremely confident of winning the match.
[ترجمه گوگل]ولز به پیروزی در این مسابقه کاملاً مطمئن است
[ترجمه ترگمان]ولز از پیروزی در مسابقه بسیار مطمئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They managed it all supremely well.
[ترجمه گوگل]آنها همه را به خوبی مدیریت کردند
[ترجمه ترگمان]همه چیز را به نحو احسن حل و فصل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kim was supremely confident of his position and the ascendency of his self-reliant juche ideology.
[ترجمه گوگل]کیم از موقعیت خود و برتری ایدئولوژی جوچه خود متکی به خود بسیار مطمئن بود
[ترجمه ترگمان]کیم نسبت به موقعیت خود و سلطه ایدئولوژی juche متکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is shy and softly spoken but supremely confident in his ability.
[ترجمه گوگل]او خجالتی است و به آرامی صحبت می کند اما به توانایی های خود کاملاً مطمئن است
[ترجمه ترگمان]او خجالتی و آهسته صحبت می کند اما در توانایی او بین هایت اعتماد به نفس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were supremely confident that we would achieve the result.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً مطمئن بودند که ما به نتیجه خواهیم رسید
[ترجمه ترگمان]آن ها از این که ما به نتیجه برسیم بسیار مطمئن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At work, Diane was a supremely confident executive.
[ترجمه گوگل]در محل کار، دایان یک مدیر کاملاً مطمئن بود
[ترجمه ترگمان]در کار، دایان یک مدیر با اعتماد به نفس یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are supremely intelligent and although quick to learn, they tire of new tricks easily.
[ترجمه گوگل]آنها فوق العاده باهوش هستند و اگرچه سریع یاد می گیرند، اما به راحتی از ترفندهای جدید خسته می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیار باهوش هستند و اگر چه سریع یاد بگیرند، به راحتی از حقه جدید خسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They believed their perspective to be supremely superior because it was far more modern.
[ترجمه گوگل]آنها معتقد بودند که دیدگاه آنها بسیار برتر است زیرا بسیار مدرن تر بود
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که چشم انداز آن ها از این لحاظ بهتر است چرا که بسیار مدرن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's young, supremely talented and an integral part of a successful, high profile side.
[ترجمه گوگل]او جوان، فوق العاده با استعداد و بخشی جدایی ناپذیر از یک تیم موفق و با سابقه است
[ترجمه ترگمان]او جوان است، فوق العاده با استعداد است و بخش کاملی از یک جنبه موفق و موفق را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How did they come to take the supremely efficient forms did take?
[ترجمه گوگل]چگونه آنها به اشکال فوق العاده کارآمدی رسیدند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه آن ها برای گرفتن فرم های بسیار کارآمد به اینجا آمده بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was one of the most supremely stupid men I have ever met.
[ترجمه گوگل]او یکی از احمق ترین مردانی بود که تا به حال دیدم
[ترجمه ترگمان]او یکی از the مردانی بود که تا به حال دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a supreme manner

پیشنهاد کاربران

فوق العاده. بسیار بسیار
مثال:
He is shy and softly spoken but supremely confident in his ability.
او خجالتی است و آهسته صحبت می کند اما در توانایی هایش فوق العاده اعتماد به نفس دارد.
extremely
کاملا، شدیدا، به طور نهایی و کامل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : supremacy / supremacist / supremo
صفت ( adjective ) : supreme
قید ( adverb ) : supremely
فوق العاده
کاملا

بپرس