پیشنهادهای عطار، محمد علی (١,٧٥٤)
فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش، آغشتن، امتزاج، ترکیب، درهمی، توهمی، درکشی . . . " هست، نه به معنی خوردن وآشامیدن ومکیدن مایعات". . . اینها تعا ...
وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً21 هُنا شَراب به معنی "مزیج وخلیط" ( عربی ) =معجون ( فارسی ) شَراب طَهُور: معجون صفای ذهن واطمئنان خاطر وطهارت ...
إختلَطَ وأمتزَجَ= شَرَبَ. فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش، آغشتن، امتزاج، ترکیب، درهمی، توهمی، درکشی . . . " هست، نه به معنی خوردن وآشامیدن ...
أکَلَ علیه الدهرُ وشَرِب= تلاشی ( امتزج واختلط ) مع الزمان فلا یُذکر ولایُری ولایُسمع. کنایة عن الهلاک = قد هلک. فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش ...
شَرَبَ الکَذِبَ : اختلط وامتز ج صدقُه مع کذبِهِ فلا یُعرف أصادِقٌ أم کاذبٌ.
شَرَبَ الماءَ: اختلط وامتزجَ مع أحشائه وأجزاء بَدنه ودمه.
بَدن - أبدان؛ با واژه فارسی آب دان یا آب دار یا. . . هیچ ارتباطی ندارد. با "عَبدان" ( دو عبد ) اشتباه نگیرید. وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ ...
چرا نمیبینم؟! ( پرسش مجازی تعجبی ) = چرا نیستش؟؟!! وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبینَ20 1. اینجا ا ...
مگه غول غارم؛ یا غارغولم؟؟!!
الناسُ محتاجون بشدّة لمثل هذا النوع من اللاصق السریع القوی لیتّحدوا علی دین الله الواحد. وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا و ...
( تعبیر مُعاصر ) =أفضلهم رأیاً وصواباً وأرشدهم عقلاً =صاحب الرأی السدید =صاحب النظر القویم =ذو رأی نافِذ =ذو کلمة مسموعة =رأیه صائب وسالم وصحیح . . . ...
الشَارب: السیف؛ لأنّه یدخل بالبدن فیمتزج بالأحشاء. الشوارب = الشاربین: السبیل لأنه یشبه سیفین متدلیان من الأنف. . . . شَرَب: اختلط وامتزَج
شَرَّب مَالی وأکَّلَهُ: أطعمه الناسَ, وَزَّعَهُ بین الناسَ فاختلط مع أموالِهم. أکلَ مالی وشَرِبَهُ:غصبه فامتزج حلاله مع الحرام. أکلَ مالی وشَرَبَهُ ...
پول را بالا کشید وآب روش خورد=ترجمه تحت اللفظی این عبارت عربی: أکلَ المال وشَرِبَهُ: غَصبه وجعله مع ماله فاختلط. =خیانت در امانت مثل آب خوردن. . . ...
أبا مُزاحم: الفیل الذی یهجم ویزاحم المزارع. الفیلة = العَقَرْطَلُ=الطِّلْخام=العَیْثُوم ا: الفیل الأنثی الدَغْفَل= الفیل الصغیر. . . . ابو المشاک ...
شَرُبَ الکلامَ:سَمِعَهُ وفَهمه. إشرُب کلامَ الله المجید: إسمعه وتدبّره جیداً؛ کی یختلط بلحمکَ وروحکَ جیداً فیظهر عند أعمالکَ.
الشِمشِل: الفیل الطویل سریع المشی. فیل= الفم والأنف طویل. کلمتان کاملاً عربی فصیح والفیل لغة قرآنٌ عربی مبین. القرآن العربی ومحمد النبی العربی اله ...
این قدیمترین هوش مصنوعی میکانیکی ساخت بشر.
AI تبدیل به ماشین حساب عوضی خواهدشد ومردم عادی ومعمولی را فریب خواهدکرد. هوش مصنوعی عوضی.
حَاسِبة calculator حَاسُوب ( کثیر المُحاسَبَات - حَسَّاب ) Computer calculator در زمان خود دستگاه خیلی باهوشه واز هوش انسان بالاتر میدانستند امُا امر ...
السُعال، الحُمی مع السَعلة. = تَب با سرفه.
با این کلمات هم لفظی یا فرگشتی یا تقریبی ارتباطی ندارد: قنوط قنوت کِنوت CNUT Can not Canute kanout K - Nut Qanout
نشعة: إنتزاع، سلب، إزالة . . . نشعهُ عقلهُ: إنتزع وسلب عقله ورشده وقوته وإختیاره فاصبح جاهلاً او سجیناً او مجنوناً = ذهب عقله. استنشاع المریض: إنتز ...
دَوّامة تدور وتدوم. ( گِردباد ) عاصفة عواصِف طوفان. إعصار أعاصیر . . . دام یدوم داما داموا دوام دار یدور دارا داروا دائرة مُدَوّر تدویر دوران مُدو ...
ضیاء نور علی نور مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فی ظُلُماتٍ لا ...
تاب بندگی تحمّل کنید؛ تابندگیدار میشوید. تا بندگی نکنید - تابندگی نیست. . . . وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِم ...
#3 انداختن طرف مذاکره را ، باکلمات عسلی ووعدهای شیرین، توی تله خواستهاش بدون اینکه چیزی بفهمد. امام علی ( علیه السلام ) دُش سیاست بوده. معاویة بن ...
پیامبر مُحمّد ( صلی الله علیه و آله ) : إذا عَظَّمَتْ اُمّتی الدُّنیا نَزَعَ اللّهُ منها هَیْبَةَ الإسلامِ؛ هرگاه امّت من دنیا را بزرگ بدارند، الله ...
أقرأتُ الریاحُ:هبَّت لوقتها ؛ عند الربیع لتطهیر الجو من البرد ولتلقیح ( اجتماع ) الازهار
إقرأهُ السَلامَ: أبلغه السلام فی اول فرصة ممکنة أو عند رؤیته عندما تُلاقیه ( اجتماع ) عندما تکون الانفس طاهرة ( بدون نکد او حسد او غرض ) .
یَدور - دَار - تدویر - دائرة - مدوّر - دوران چرخیدن to rotate, to spin, to turn round and round, to whirl, swivel, circle, circulate, compass, eddy, ...
تعبیرات مجازی: صندق أمانات محفوظ ضد سرقت وناسوز هارد دیسک اطلاعات ضدضربه وخرابی فلاش میموری بی نهایت حافظه سنگ حکاکی شده غیر قابل امحاء سی دی زندگینا ...
رأی عین الیقین: حتمی - غیرقابل انکار - یقینی - قطعی - مُسلّم به - بی شبهه، بی گمان، توهّم ندارد - خیال نیست . . . ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقی ...
راستا= رای ستا = ستادا to=رای =را=دا . . . حرف سببی "رای - را - دا" در پهلوی - پارثی ( برای ) با کلمة" رأی" همریشه نیست ونبود.
رأی الوَهم: الإفتراء والتهمة والکذب والتحریف . . . انْظُرْ کَیْفَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ کَفی بِهِ إِثْماً مُبیناً50
رأی الوحی: رؤیة صادقة: با وحی الاهی دیده میشه. یوسف ( علیه السلام ) : وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ إِنِّ ...
رأی العلم:تابع قوانین فیزیک وریاضیات نه حدس وگمان وفرضیه ونظریه وخیال وتوهّم.
رأی العقل: برحسب منطق عقلی نه حدس وگمان وتخیّل وتوهّم وفرضیات باطل.
یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ : به چشم خویش دو برابر خود می دیدند. رأی اینجا به معنی نظر، فکر، اندیشه . . . نیست ونبود. وبا حرف"رای" ( ...
أنواع پیش بینی: 1. حدس وگمان: شاید هست شاید نیست: پنچاه پنچاه. fifty fifty, guess 2. آماری:احصائی:برحسب تعداد اتفاقات گذشته:statics 3. مهندسی:کنترل ش ...
Persian - Pahlavi - Dictionary دکتر بهرام فره وشی Pahlavi, Gujarati and English dictionary @1879 وژیرتار vičitar vičir
Persian - Pahlavi - Dictionary دکتر بهرام فره وشی Pahlavi, Gujarati and English dictionary @1879 به این کلمات رجوع شود: raymond for to ray MRI را ...
حقیقت #4 Persian - Pahlavi - Dictionary دکتر بهرام فره وشی Pahlavi, Gujarati and English dictionary @1879 واژه" رایومند" ( رایموند - رایمند - ری ...
پول حَلال؛ حَلَّال مُشکلات آخرت هست. پول حرام، خانه دنیا خرابات است؛ حَلَّال ثواب آخرت هست. .
swamp of doubt یک بار پاهت را میگذارید توی باتلاق شک؛ دیگه خلاصی نداری. . . جرثقیل هم فرومیرود با خودت.
The naked dress of the truth کسانیکه صفایِ دل ندارند از لباس الحق عریانند ولباس عریان حق را میپوشانند. یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِب ...
nihilisme A model for the decline of civilization نیهیلیسم حاصل پوچ گرایی و بی اعتبار دانستن تمام ارزش ها است. نیهیلیسم از واژه لاتین هیچ ( nihil ) ...
Nietzsche نِیْتْشِی /ˈniːtʃi/ با این کلمه ( فحش ) اشتباه نگیرید: نیْچَة - نیکة ( بد معنیه! در لهجه عامیانه عربی ) =F**k نایْچَه - نایکه ( بد معنیه! ...
A Concise Pahlavi Dictionary mānd ( M ) = House suffix - ōmand ( M ) = quality rāyōmand [M - l'd'wmnd , N - ry'mand] rich, majestic . . . See also: ...
University of Zululand Prof Fabian Nde Fon is an Associate Professor in the Discipline of Animal Science, Department of Agriculture at the Faculty of ...