پیشنهادهای عطار، محمد علی (١,٧٢٧)
الدَبُّ: الشَراب ( الضُعف ) والسقم فی البدن. . . . اکذبُ مِن دبَّ و دَرَج = ضرب المثل للخنُاس - الخرّاط - کثیر الکذب. = ضرب المثل" یه روده راست تو ...
praise of Nature این عبارت تلطیف شده ( مُلایم شده - رعایت شده ) واقعیّت "طبیعت پرستی" را ( گاو - زمین - آب - . . . ) توسط بعض باستان شناسان به کار ...
مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ4 الخَنَّاسُ یَخنسُ الناسَ أجمعین الی آخر لحظة مِن حیاتِهم ولاینفکّ عنهم لحظة مُطلقاً. الخَنَّاس: الذی یحتال ویغُش ...
الخَّرَاط: الکَذَّاب=الخَرَّاص. گستاخستان آبالیس گلستان خرّاصان هست. قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ10
َAI is against the Human Culture and Ethics future
قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین ...
Start of Trust is Never to be Trustless. إعتماد آغاز بی إعتمادی نیست ونخواهدشد.
One trustless can end all the Trust U made. یه بار خیانت کن وتا فرجام آخرت بی إعتبار میشوید آخرِ بی اعتمادی عُزلت هست.
End of trusting AI Humanity!
is the End of Trust unTrust is Fake of The Truth Trustless is Truthless بی إعتمادی بی فرجامِ حقیقته.
شَبیهُ القمر مانند ماه شبیه ماه مَثلاً ماه Likely The Moon . . . ترجمه تحت اللفظی Moon brother
Splitting of the moon is Wrong Translation Cracks of The Moon is Right. شَقّ=Shaqq=Crack . . . این تصاویر نسبت دادن به "شق القمر" اشتباه هست. بلکه ...
#1 حَرز: اندازه کردن. خَرْص. تقدیر. تخمین. دید زدن. تخمین کردن. تقدیر کردن. ظن. حدس. وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَب ...
#3 این مطالب نقل قول از سایت wikiporsesh. ir درباره آیین زردشت "جدید که تلاش می کنند از آن چهره توحیدی بسازند" وقدیم: ۴ - برخی نقاط ضعف آیین زردشت ( ...
#7 این هم نظر دکتر بهرام فره وشی وMacKenzie D. N. رای رایانک رایُومند ( رایُ مند ) راواک ری . . . اسدی توسی: خنک مردِ دانندهٔ رایُمند به دل بی گن ...
تعبیر حدیث یشبه التعبیر القرآنی: الفُلک المشحون "وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا " ( اصنع السفینة التی تشبه التّل بإشرافنا وعلمناو هند ...
الشُربة: کثیر الشُرب ویطلق علی العطشان لأنّهُ یکثر الشُرب.
الشَرَنبَث: المُختلط العقل لا هو عاقل ولا هو مجنون؛ المُغفّل الذی یدفن ماله تحت السحاب کعلامة ودلالة لمکانه. . . . الشَربَث:شَرابث= الأسد - الأسود ...
المُشرِب: الذی یخلط ماله مع مال الغیر ( شراکة - مضاربة. . . ) المَشرَب: مااختلط وامتزج بالافکار والعقائد والاعمال؛ کنایة ووصف مجازی عن الدین او اوال ...
الشُربُب: المُتکاثِف مِن النبات. ( ممتزج ومختلط اغصانه وسواقیه وأوراقه )
الشَربَث: الأسد کثیف الشعر والفروة.
فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش، آغشتن، امتزاج، ترکیب، درهمی، توهمی، درکشی . . . " هست، نه به معنی خوردن وآشامیدن ومکیدن مایعات". . . اینها تعا ...
وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً21 هُنا شَراب به معنی "مزیج وخلیط" ( عربی ) =معجون ( فارسی ) شَراب طَهُور: معجون صفای ذهن واطمئنان خاطر وطهارت ...
إختلَطَ وأمتزَجَ= شَرَبَ. فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش، آغشتن، امتزاج، ترکیب، درهمی، توهمی، درکشی . . . " هست، نه به معنی خوردن وآشامیدن ...
أکَلَ علیه الدهرُ وشَرِب= تلاشی ( امتزج واختلط ) مع الزمان فلا یُذکر ولایُری ولایُسمع. کنایة عن الهلاک = قد هلک. فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش ...
شَرَبَ الکَذِبَ : اختلط وامتز ج صدقُه مع کذبِهِ فلا یُعرف أصادِقٌ أم کاذبٌ.
شَرَبَ الماءَ: اختلط وامتزجَ مع أحشائه وأجزاء بَدنه ودمه.
بَدن - أبدان؛ با واژه فارسی آب دان یا آب دار یا. . . هیچ ارتباطی ندارد. با "عَبدان" ( دو عبد ) اشتباه نگیرید. وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ ...
چرا نمیبینم؟! ( پرسش مجازی تعجبی ) = چرا نیستش؟؟!! وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبینَ20 1. اینجا ا ...
مگه غول غارم؛ یا غارغولم؟؟!!
الناسُ محتاجون بشدّة لمثل هذا النوع من اللاصق السریع القوی لیتّحدوا علی دین الله الواحد. وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا و ...
( تعبیر مُعاصر ) =أفضلهم رأیاً وصواباً وأرشدهم عقلاً =صاحب الرأی السدید =صاحب النظر القویم =ذو رأی نافِذ =ذو کلمة مسموعة =رأیه صائب وسالم وصحیح . . . ...
الشَارب: السیف؛ لأنّه یدخل بالبدن فیمتزج بالأحشاء. الشوارب = الشاربین: السبیل لأنه یشبه سیفین متدلیان من الأنف. . . . شَرَب: اختلط وامتزَج
شَرَّب مَالی وأکَّلَهُ: أطعمه الناسَ, وَزَّعَهُ بین الناسَ فاختلط مع أموالِهم. أکلَ مالی وشَرِبَهُ:غصبه فامتزج حلاله مع الحرام. أکلَ مالی وشَرَبَهُ ...
پول را بالا کشید وآب روش خورد=ترجمه تحت اللفظی این عبارت عربی: أکلَ المال وشَرِبَهُ: غَصبه وجعله مع ماله فاختلط. =خیانت در امانت مثل آب خوردن. . . ...
أبا مُزاحم: الفیل الذی یهجم ویزاحم المزارع. الفیلة = العَقَرْطَلُ=الطِّلْخام=العَیْثُوم ا: الفیل الأنثی الدَغْفَل= الفیل الصغیر. . . . ابو المشاک ...
شَرُبَ الکلامَ:سَمِعَهُ وفَهمه. إشرُب کلامَ الله المجید: إسمعه وتدبّره جیداً؛ کی یختلط بلحمکَ وروحکَ جیداً فیظهر عند أعمالکَ.
الشِمشِل: الفیل الطویل سریع المشی. فیل= الفم والأنف طویل. کلمتان کاملاً عربی فصیح والفیل لغة قرآنٌ عربی مبین. القرآن العربی ومحمد النبی العربی اله ...
این قدیمترین هوش مصنوعی میکانیکی ساخت بشر.
AI تبدیل به ماشین حساب عوضی خواهدشد ومردم عادی ومعمولی را فریب خواهدکرد. هوش مصنوعی عوضی.
حَاسِبة calculator حَاسُوب ( کثیر المُحاسَبَات - حَسَّاب ) Computer calculator در زمان خود دستگاه خیلی باهوشه واز هوش انسان بالاتر میدانستند امُا امر ...
السُعال، الحُمی مع السَعلة. = تَب با سرفه.
با این کلمات هم لفظی یا فرگشتی یا تقریبی ارتباطی ندارد: قنوط قنوت کِنوت CNUT Can not Canute kanout K - Nut Qanout
نشعة: إنتزاع، سلب، إزالة . . . نشعهُ عقلهُ: إنتزع وسلب عقله ورشده وقوته وإختیاره فاصبح جاهلاً او سجیناً او مجنوناً = ذهب عقله. استنشاع المریض: إنتز ...
دَوّامة تدور وتدوم. ( گِردباد ) عاصفة عواصِف طوفان. إعصار أعاصیر . . . دام یدوم داما داموا دوام دار یدور دارا داروا دائرة مُدَوّر تدویر دوران مُدو ...
ضیاء نور علی نور مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فی ظُلُماتٍ لا ...
تاب بندگی تحمّل کنید؛ تابندگیدار میشوید. تا بندگی نکنید - تابندگی نیست. . . . وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِم ...
#3 انداختن طرف مذاکره را ، باکلمات عسلی ووعدهای شیرین، توی تله خواستهاش بدون اینکه چیزی بفهمد. امام علی ( علیه السلام ) دُش سیاست بوده. معاویة بن ...
پیامبر مُحمّد ( صلی الله علیه و آله ) : إذا عَظَّمَتْ اُمّتی الدُّنیا نَزَعَ اللّهُ منها هَیْبَةَ الإسلامِ؛ هرگاه امّت من دنیا را بزرگ بدارند، الله ...
أقرأتُ الریاحُ:هبَّت لوقتها ؛ عند الربیع لتطهیر الجو من البرد ولتلقیح ( اجتماع ) الازهار