metempsychosis

/mətemsəˈkoʊsɪs//ˌmetempsɪˈkəʊsɪs/

معنی: فرهنگسار
معانی دیگر: تناسخ ارواح، انتقال نفس، حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری

جمله های نمونه

1. Nothing else about metempsychosis follows, given the slight and scant evidence.
[ترجمه گوگل]با توجه به شواهد اندک و اندک، چیز دیگری در مورد متمپسیکوزیس در ادامه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]چیز دیگری در مورد metempsychosis وجود ندارد، با توجه به شواهد کمی و اندک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The opinion of the metempsychosis is adapted to the climate of the Indies.
[ترجمه گوگل]نظر متمپسیکوزیس با آب و هوای هند تطبیق داده شده است
[ترجمه ترگمان]نظر of با آب و هوای هند تطبیق داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the Buddhism idea of six metempsychosis, preexistence hatred was achieved in the secular, while the revenger may change to some animals.
[ترجمه گوگل]در ایده بودایی شش متمسایکوزیس، نفرت پیش از وجود در سکولار به دست آمد، در حالی که انتقام گیر ممکن است به برخی از حیوانات تغییر کند
[ترجمه ترگمان]در آیین بودایی ۶ metempsychosis، نفرت preexistence در سکولار حاصل شد، در حالی که the ممکن است به برخی از حیوانات تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This fame have a metempsychosis again.
[ترجمه گوگل]این شهرت دوباره متمپسیکوزیس دارد
[ترجمه ترگمان]این شهرت دوباره a دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So the original meaning of transmigration or metempsychosis was the revolution of the soul from body to body whether animal, human, angelic or of the gods.
[ترجمه گوگل]بنابراین معنای اصلی انتقال یا روان پریشی، انقلاب روح از بدن به بدن بود، خواه حیوان، انسان، فرشته و یا خدایان
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب معنای اصلی transmigration یا metempsychosis، انقلاب روح از بدن به بدن، چه حیوانی، فرشته، یا خدایان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Metempsychosis, he said, is what the ancient Greeks called it.
[ترجمه گوگل]او گفت که متمپسیکوزیس همان چیزی است که یونانیان باستان آن را می نامیدند
[ترجمه ترگمان]او گفت که metempsychosis همان چیزی است که یونانیان باستان آن را آن می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Better remind her of the word: metempsychosis.
[ترجمه گوگل]بهتر است این کلمه را به او یادآوری کنید: متمپسیکوزیس
[ترجمه ترگمان]بهتر است او را به یاد کلمه: metempsychosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dim in the existence that seems to have metempsychosis, now, the addition of the design begins to anabiosis.
[ترجمه گوگل]کم نور در وجودی که به نظر می رسد متمپسیکوزیس دارد، اکنون، اضافه شدن طرح شروع به آنابیوز می کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، به نظر می رسد که در حال حاضر، اضافه شدن طرح به anabiosis کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Metempsychosis, he said, frowning. It's Greek: from the Greek. hat means the transmigration of souls.
[ترجمه گوگل]متمپسیکوزیس، با اخم گفت یونانی است: از یونانی کلاه به معنای انتقال ارواح است
[ترجمه ترگمان]او اخم کرد و گفت: metempsychosis این یونانی است، از یونانی کلاه یعنی the ارواح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "That's metempsychosis, " said Sonya, who had been good at lessons, and remembered all she had learned.
[ترجمه گوگل]سونیا که در درس ها خوب بود و همه چیزهایی را که آموخته بود به خاطر می آورد، گفت: "این روان پریشی است "
[ترجمه ترگمان]سونیا که در درس خواندن خوب بود و آنچه را که یاد گرفته بود به یاد آورد گفت: این metempsychosis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You are fountain of the metempsychosis on the golden string.
[ترجمه گوگل]تو چشمه ی متمپسیکوزیس روی ریسمان طلایی هستی
[ترجمه ترگمان]شما از the در the golden هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bone them young so they metempsychosis.
[ترجمه گوگل]آنها را در سنین جوانی استخوان کنید تا دچار متمپسیکوزیس شوند
[ترجمه ترگمان]استخوان آن ها به این گونه است که در metempsychosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Among the Greek philosophers we find that Pythagoras, Plato and their followers believed in this theory of Metempsychosis or Transmigration of souls.
[ترجمه گوگل]در میان فیلسوفان یونانی در می یابیم که فیثاغورث، افلاطون و پیروان آنها به این نظریه متمپسیکوزیس یا انتقال ارواح معتقد بودند
[ترجمه ترگمان]در میان فیلسوفان یونانی ما آن فیثاغورس را، افلاطون و پیروان آن ها را در این نظریه of یا Transmigration روح می یابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If his (her) life is really the us, that is because we had the former him (her), the world of mortals metempsychosis, no dispute.
[ترجمه گوگل]اگر زندگی او واقعاً ما است، به این دلیل است که ما او (او) سابق را داشتیم، دنیای متمپسیکوزیس فانی، بحثی نیست
[ترجمه ترگمان]اگر زندگی او واقعا متعلق به ما باشد، به این دلیل است که ما او (او)، جهان فانی metempsychosis را داشتیم، نه اختلافی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرهنگسار (اسم)
transmigration, metempsychosis

انگلیسی به انگلیسی

• reincarnation, movement of a soul from one body to another

پیشنهاد کاربران

بپرس