تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی به فکر فرو رفتن هم می دهد. He looked Thoughtful: او به فکر فرو رفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی رو له کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی صدای فردی درمی آید. They raised Hell: صداشون درومد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به روی کسی آوردن انتقاد علنی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکمیل سفارش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوسازی خانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پاداش جذب یا پاداش پیوستن نوعی مشوق که به فردی که به تازگی به استخدام شرکتی درمی آید پرداخت می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در دو معنای اسمی و قیدی به کار می رود. اگر اسم باشد منظور �سطوح بالا و حرفه ای� در دنیای سرگرمی و ورزش و غیره است. اگر قید باشد برای تاکید بکار می ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخاباتی که برای � بازخواست� مقام مسئول با هدف برکناری او انجام می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در سیاست به معنای �بازخواست� مقام مسئول هم هست که می تواند از طریق انتخابات به برکناری او منجر شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرآب وتاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دور زدن ( بیشتر در مورد قوانین بکار می رود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به صورت قانون درآوردن در قالب قانون درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مطلب حاشیه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دندان روی جگر گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کم سود، درآمد بخور نمیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

همان طور که انتظار می رفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

موسسه ی کاریابی موقت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تیره و تار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام و کمال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انسان ستیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خون سرد، بی خیال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گشت و گذار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( جزء ) لاینفک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. یادبودشبانه با شمع روشن کردن 2. مراقبت یا حاضر بودن بر بالین کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرهیاهو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فقط و فقط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکه تکه، در هم و برهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پرونده سازی، پاپوش درست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرونده سازی، پاپوش درست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

میزان پاسخگویی، میزان مشارکت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

منابع مالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارخانه تولید قعطات الکترونیکی مثل ریزتراشه، مدار مجتمع ( IC ) و پردازنده ( CPU ) که مخفف Fabrication به معنای ساخت و تولید است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مصلحت اندیشانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یلخی، کیلویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحت پوشش خدمات قرار دادن افراد محروم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برو و بیا، رفت و آمد بیهوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نوسانی، پرنوسان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عقب نماندن، جا نماندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سراشیبی سقوط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

محدودیت بودجه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه بیهنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ذهنیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

متعاقب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پرمشغله، تحت فشار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

اطلاعات ترجمه این واژه به �بینش� به نظرم تو خیلی از موارد ناواضحه. مثلا توی �insghts from this sudy� اگه بگیم �بینش های بدست آمده از این مطالعه� خوان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

توصیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجهولات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

آثار ارائه شده به جشنواره یا مسابقه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

هم اندیشی