پیشنهادهای MohHoVN (١٣٤)
معنی به فکر فرو رفتن هم می دهد. He looked Thoughtful: او به فکر فرو رفت.
کسی رو له کردن
وقتی صدای فردی درمی آید. They raised Hell: صداشون درومد.
به روی کسی آوردن انتقاد علنی کردن
تکمیل سفارش
نوسازی خانه
پاداش جذب یا پاداش پیوستن نوعی مشوق که به فردی که به تازگی به استخدام شرکتی درمی آید پرداخت می شود.
در دو معنای اسمی و قیدی به کار می رود. اگر اسم باشد منظور �سطوح بالا و حرفه ای� در دنیای سرگرمی و ورزش و غیره است. اگر قید باشد برای تاکید بکار می ر ...
انتخاباتی که برای � بازخواست� مقام مسئول با هدف برکناری او انجام می شود.
در سیاست به معنای �بازخواست� مقام مسئول هم هست که می تواند از طریق انتخابات به برکناری او منجر شود.
پرآب وتاب
دور زدن ( بیشتر در مورد قوانین بکار می رود )
به صورت قانون درآوردن در قالب قانون درآوردن
مطلب حاشیه ای
دندان روی جگر گذاشتن
کم سود، درآمد بخور نمیر
همان طور که انتظار می رفت
موسسه ی کاریابی موقت
تیره و تار
تمام و کمال
انسان ستیزی
خون سرد، بی خیال
گشت و گذار
( جزء ) لاینفک
1. یادبودشبانه با شمع روشن کردن 2. مراقبت یا حاضر بودن بر بالین کسی
پرهیاهو
فقط و فقط
تکه تکه، در هم و برهم
پرونده سازی، پاپوش درست کردن
پرونده سازی، پاپوش درست کردن
میزان پاسخگویی، میزان مشارکت
منابع مالی
کارخانه تولید قعطات الکترونیکی مثل ریزتراشه، مدار مجتمع ( IC ) و پردازنده ( CPU ) که مخفف Fabrication به معنای ساخت و تولید است.
مصلحت اندیشانه
یلخی، کیلویی
تحت پوشش خدمات قرار دادن افراد محروم
برو و بیا، رفت و آمد بیهوده
نوسانی، پرنوسان
عقب نماندن، جا نماندن
سراشیبی سقوط
محدودیت بودجه ای
نقطه بیهنه
ذهنیت
متعاقب
پرمشغله، تحت فشار
اطلاعات ترجمه این واژه به �بینش� به نظرم تو خیلی از موارد ناواضحه. مثلا توی �insghts from this sudy� اگه بگیم �بینش های بدست آمده از این مطالعه� خوان ...
توصیف
مجهولات
آثار ارائه شده به جشنواره یا مسابقه
هم اندیشی