تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذخیره ی زیان وام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی به در پاسخ به یه پیشنهاد میگی " اصلا حرفشم نزن" دقیقا معنی همین non - starter رو میده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه آزمایش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آتش زدن به اموال؛ فروش با قیمت بسیار پایین تر از قیمت واقعی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکپارچگی سیاسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردمی سازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردمی سازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارزان خریدن و گران فروختن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازی با کلمات

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

�تحقیق جهت استیضاح� که اولین گام برای استیضاح رسمی است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پای ثابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مواجهه درمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[حسابداری] واحد پول ارائه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مامور لباس شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دامن گیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذرات معلق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای [خارج کردن] و [بیرون آوردن] هم میده. The ship wreck was recovered from the ocean floor: لاشه ی کشتی را از کف اقیانوس خارج کردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف basis points به معنای یک صدم درصد ( 1/100 ) هم هست. Fed raises rates by 75 bps to tame inflation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رهبر فکری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقطه زنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برنامه بلندمدت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تو چشم بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سهم مالک از خانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گوی سبقت را ربودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناشی، ناشیانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به وجد آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی یا چیزی را کنار زدن ( با غلبه بر آن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

in later life: در ادامه زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

علم رسانی ( پیشنهادی خودم ) اطلاع رسانی علمی ارتباط علمی ( پیشنهاد ویکی پدیا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ارتباط برقرار کردن ( فیلم، کتاب و . . . ) با مخاطب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دستی در کاری داشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از لحاظ نظری، روی کاغذ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سهام عادی، که در مقابل سهام ممتاز ( preferred stock ) بیان می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسائل حاشیه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نقطهٔ جوش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دیوان اداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر همه جا را کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی به فکر فرو رفتن هم می دهد. He looked Thoughtful: او به فکر فرو رفت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی رو له کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی صدای فردی درمی آید. They raised Hell: صداشون درومد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به روی کسی آوردن انتقاد علنی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکمیل سفارش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوسازی خانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پاداش جذب یا پاداش پیوستن نوعی مشوق که به فردی که به تازگی به استخدام شرکتی درمی آید پرداخت می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در دو معنای اسمی و قیدی به کار می رود. اگر اسم باشد منظور �سطوح بالا و حرفه ای� در دنیای سرگرمی و ورزش و غیره است. اگر قید باشد برای تاکید بکار می ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخاباتی که برای � بازخواست� مقام مسئول با هدف برکناری او انجام می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در سیاست به معنای �بازخواست� مقام مسئول هم هست که می تواند از طریق انتخابات به برکناری او منجر شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرآب وتاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دور زدن ( بیشتر در مورد قوانین بکار می رود )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به صورت قانون درآوردن در قالب قانون درآوردن