پیشنهادهای MohHoVN (١٣٤)
قابل تامل بودن، وقتی با فعل می آید: to have merit
عرصهٔ عمومی، گستره ی همگانی به بیان هابرماس
کاهش ناپذیری محاسباتی
به صورت اقتضایی
بنا به اقتضا
آدم گیر
فرمالیزه کردن
سلول های گانگلیونی شبکیه
تورم سرفصل
اختلاف بازده
قضیه پوش
کالای شمارشگر
انحرافات جنسی
ذخیره ی زیان وام
وقتی به در پاسخ به یه پیشنهاد میگی " اصلا حرفشم نزن" دقیقا معنی همین non - starter رو میده.
گروه آزمایش
آتش زدن به اموال؛ فروش با قیمت بسیار پایین تر از قیمت واقعی
یکپارچگی سیاسی
مردمی سازی
مردمی سازی
ارزان خریدن و گران فروختن
بازی با کلمات
�تحقیق جهت استیضاح� که اولین گام برای استیضاح رسمی است.
پای ثابت
مواجهه درمانی
[حسابداری] واحد پول ارائه
مامور لباس شخصی
دامن گیر کردن
ذرات معلق
معنای [خارج کردن] و [بیرون آوردن] هم میده. The ship wreck was recovered from the ocean floor: لاشه ی کشتی را از کف اقیانوس خارج کردند.
مخفف basis points به معنای یک صدم درصد ( 1/100 ) هم هست. Fed raises rates by 75 bps to tame inflation
رهبر فکری
نقطه زنی
برنامه بلندمدت
تو چشم بودن
سهم مالک از خانه
گوی سبقت را ربودن
ناشی، ناشیانه
به وجد آمدن
کسی یا چیزی را کنار زدن ( با غلبه بر آن )
in later life: در ادامه زندگی
علم رسانی ( پیشنهادی خودم ) اطلاع رسانی علمی ارتباط علمی ( پیشنهاد ویکی پدیا )
ارتباط برقرار کردن ( فیلم، کتاب و . . . ) با مخاطب
دستی در کاری داشتن.
از لحاظ نظری، روی کاغذ
سهام عادی، که در مقابل سهام ممتاز ( preferred stock ) بیان می شود.
مسائل حاشیه ای
نقطهٔ جوش
دیوان اداری
فکر همه جا را کردن