پیشنهادهای متین خدایی (٢٢٧)
سرحال آوردن، پر انرژی کردن
ترجیحاٌ
برنامه ریزی کردن
فعالیت کردن، عمل کردن
دارای شغل آزاد
کم وزن تر از حد معمول
as well ( as sb/sth ) همچنین ( به عنوان کسی/ چیزی )
بیشترین بهره را از چیزی بردن
علاوه بر این
جلوتر، پیش تر
حمله کردن
دزد منزل
شغل
پرونده یا ماجرای پلیسی
فرمانده
مربوط بودن به
جرم
نا امید
تلاش، کوشش
یارو، شخص
جعل سند
گناه کار
با بی احتیاطی از محل خطرناک خیابان رد شدن
آت و آشغال ریختن
اثبات کردن، ثابت کردن
جیب زنی
تنبیه، مجازات
( با استدلال ) قانع کردن
پاداش، جایزه
راضی کردن
تاسیس کردن
adjective : چهارگوش، مربع شکل
دزد
به طور دقیق، به طور کامل
محکم کوبیدن ( روی )
با ارزش، گرانبها
به طور مثال، فرض کنیم
تا حدی، تا اندازه ای
بیهوده
کاشف به عمل آمد که
زمانی طولانی، مدت ها a long time
سپس، بعدا
جنبه، دیدگاه
آدم حیوان صفت
انتخاب، گزینش
رایگان provided free of charge
بسیار خوشحال، شادمان
مسئول پذیرش هتل، تحویل دار هتل
کسی را به جایی رساندن و پیاده کردن ( با ماشین )
حق داشتن