پیشنهادهای مجيد اكبری ناصر (١٩٥)
بانیر ( banir )
گویتاب ( guytab ) واژه یاب پرتو
کوسال ( kosal ) ، چوزال ( cuzal ) ، ساکوس ( sakos ) ، ساچوز ( sacuz )
کیرال ( kiral ) ، چولال ( culal ) ، ساکیر ( sakir ) ، ساچول ( sacul ) ، چیرچنگ ( circəng ) ، جیرچنگ ( jircəng ) ؛ فزال ( fəzal ) ، سافز ( safəz ) در ...
❶ آسروبون ( asrōbun ) آسرو ( الکتریکی ) بون ( انبار ) =خازنِ الکتریکی ❷ ویروبون ( virōbun ) ویرو ( الکتریکی ) بون ( انبار ) =خازنِ الکتریکی ❸ رخبون ...
هنپایک ( hənpayək ) هن ( شماری در یکجا بودن، مجتمع ) پایک ( مدار ) =مدارهایی که فشرده در یکجا هستند.
پایک ( payək ) از واژه یاب
اژکاراک ( ōʒkarak ) اژ ( انرژی ) کاراک ( پتانسیل )
❶ اُژ ( ōʒ ) ❷ تاو ( tav ) ❸ ورز ( vərz ) گرفته از واژه یاب و 20هزار واژه
❶ اُژ ( ōʒ ) ❷ تاو ( tav ) ❸ ورز ( vərz ) گرفته از واژه یاب و 20هزار واژه
گیاروغن ( giyarōqən )
پیت ( pit ) از پهلوی به مانک آذوقه
پیت ( pit ) از پهلوی به مانک "آذوقه" میتوان بجای باتری که آذوقه ْ آسروئیک ( الکتریک ) است بکار برد.
اوپار ( ōpar ) به مانک پر کننده نمونه: پیتوپار ( شارژر باتری ) [دراینجا پیت به مانک باتری است. ] از پهلوی
پیتوپار ( pitōpar ) پیت ( باتری، آذوقه ) اوپار ( پر کننده ) از پهلوی
دو بعد دودورا ( dodura )
چوک ( cuk ) گفته میشه
برین ( bərin ) پله ای بالاتر از ابرتر ( əbərtər ) و ابرتر پله ای بالاتر از ابر ( əbər ) نمونه: برینواک ( bərinvak ) =تگهای ( سرعتهای ) بالاتر از 25 ...
ابرتر ( əbərtər ) بالاترین از اَبَر که در انگلیسی میشود: high hyper نمونه: ابرترواک=high hypersonic
نیفش ( nifeƨ ) پیشوند به مانکِ زیرِ فشار۰تحتِ فشار ) نی ( زیر، به سویِ پایین ) فش ( فشار )
فش ( feƨ ) پیشوند به مانکِ فشرده، کمپرس نمونه: فشوای ( feƨvay ) =هوای فشرده
❶ شکافتونِ آبِ سنگینِ وشمزاک ( ƨekaftun'e ab'e səngin'e vəƨmzak ) وشم ( بخار ) زاک ( تولید )
❶ گرماشکافتون ( gərmaƨekaftun ) گرما شکافت تون شکافتون=راکتورِ شکافت هسته ای ❷ شکافتونِ گرمایی ( ƨekftun'e gərmayi ) ❸ واکنایِ گرمایی ( vakona'ye g ...
❶ شکافتونِ نیفشآب ( ƨekaftun'e nifeƨab ) شکافتون ( راکتورِ شکافت هسته ای ) نی ( پسوند زیر ) فِش ( پسوند فشار ) آب نیفِش=زیر فشار، تحتِ فشار ❷ واکنای ...
❶ شکافتونِ آبِ جوشان ( ƨekaftun'e ab'e juƨan ) ❷ واکنایِ آبِ جوشان ( vakona'ye ab'e juƨan ) ❸ واکنشگاهِ آبِ جوشان ( vakoneƨgah'e ab'e juƨan )
ماتکی ( matəki )
❶ ماتکتون ( matəktun ) ماتک ( شیمی، شیمیایی ) تون ( راکتور ) ❷واکنایِ ماتکی ( vakona'ye matəki ) ❸ واکنشگاهِ ماتکی ( vakoneƨgah'e matəki )
دجروغن ( dejrōqən ) دج ( جامد، سفت ) روغن
❶ تفروروغن ( təfrəvrōqən ) روغنِ سرخ کردنیِ مایع ❷ روتفروغن ( rəvtəfrōqən ) روغنِ مایعِ سرخ کردنی
تفروغن ( təfrōqən ) تف ( از تفت به آرِشِ سرخ کردن گرما دادن ) روغن
روروغن ( rəvrōqən ) رو ( مایع، از روان ) روغن
❶ اولیاز ( ulyaz ) اول ( پیشوند به آرِش بسویِ بالا ) یاز ( نمو، بیرون کشیدن، حرکتِ رشدی ) ❷ فرازش ( fərazeƨ )
❶ اولیاز ( ulyaz ) اول ( پیشوند به آرِش بسویِ بالا ) یاز ( نمو، بیرون کشیدن، حرکتِ رشدی ) ❷ فرازش ( fərazeƨ )
❶ مادرسلم ( madərselm ) مادر ( اصلی ) سلم ( لوح که به مانک بُرد گرفته شد ) ❷ مامسلم ( mamselm ) مام ( مادر ) سلم ( برد ) ن. ک. به واژه یاب
ساپا ( sapa ) سا ( مصنوعی ) پا
❶ ساماه ( samah ) سا ( مصنوعی ) ماه ❷ ماهواره ( mahvare )
سادست ( sadəst ) سا ( مصنوعی ) دست
ساهوش ( sahuƨ ) سا ( مصنوعی ) هوش
ساهوش ( sahuƨ ) سا ( مصنوعی ) هوش
رایپلمه ( raypəlme ) رای ( کامپیوتری، الکترونیکی ) پلمه ( لوح، تبلت )
رایپلمه ( raypəlme ) رای ( کامپیوتری، الکترونیکی ) پلمه ( لوح، تبلت )
ژمروینگرده ( ʒəmərvingerde ) ژمر ( دیجیتال ) وین ( ویدئو ) گرده ( دیسک )
ژمروینگرده ( ʒəmərvingerde ) ژمر ( دیجیتال ) وین ( ویدئو ) گرده ( دیسک )
ژمروینگرده ( ʒəmərvingerde ) ژمر ( دیجیتال ) وین ( ویدئو ) گرده ( دیسک )
ژمرچندسنج ( ʒəmərcəndsənj ) ژمر ( دیجیتال ) چند سنج
ژمردرمان ( ʒəmərdərman ) ژمر ( دیجیتال ) درمان
ژمرایانه ( ʒəmərayane ) ژمر ( دیجیتال ) رایانه ( کامپیوتر )
ژمرخشا ( ʒəməroxƨa ) ژمر ( دیجیتال ) رخشا ( فیلم )
❶ آسرونما ( asrōnəma ) ❷ ویرونما ( vironəma ) ❸ کهربنما ( kəhrobnəma ) ❹ رخنما ( rəxnəma )
❶ آسروجارو ( asrōjaru ) ❷ رخجارو ( rəxjaru ) رخ=برق
راهبردیک ( rahbordik )
تایش ( tayeƨ )
decillion دثان ( dəsan ) بهره از اوستایی دثَ ( dəɵə ) 10�� 1000000000000000000000000000000000000000
پرورن ( pərvərən ) پر ( پیشوند به آآرِش پراکندگی ) ورن ( شهوت جنسی )
اودمرس ( əvdomres ) یا ( əvdomrəs )
اودمرس ( əvdomres ) یا ( əvdomrəs )
فرجامنگری ( fərjamnegəri )
اودم ( əvdom ) از پهلوی
سچش ( səceƨ )
سچش ( səceƨ )
سچش ( səceƨ )
راهبردیک ( rahbordik )
❶ آسروجارو ( asrōjaru ) ❷ رخجارو ( rəxjaru ) رخ=برق
❶ آسرونما ( asrōnəma ) ❷ ویرونما ( vironəma ) ❸ کهربنما ( kəhrobnəma ) ❹ رخنما ( rəxnəma )
رایکاغذ ( raykaqəƶ ) رای ( رایانه ای، الکترونیکی ) کاغذ
اظهارنامه مالیاتی ( baʒnikēʒname )
باژنیکژنامه ( baʒnikēʒname ) باژ ( مالیات ) نیکژ ( اظهار ) نامه
نیکژنامه ( nikēʒname ) از پهلوی
❶ آسروژیک ( asrōʒik ) آسرو ( الکتریک ) اژ ( ōʒ ) ( بسته ی ِ انرژیِ کوانتومی ) یک ( پسوند پوییده نامساز [اسم مفعول ساز] ) ❷ ویروژیک ( virōʒik ) ویر ...
❶ آسروژیک ( asrōʒik ) آسرو ( الکتریک ) اژ ( ōʒ ) ( بسته ی ِ انرژیِ کوانتومی ) یک ( پسوند پوییده نامساز [اسم مفعول ساز] ) ❷ ویروژیک ( virōʒik ) ویر ...
آسرونوا ( asrōnəva ) آسرو ( الکترو ) نوا ( صدای آهنگ )
❶ آسروئیک ( asrōik ) در پهلوی به مانک گونه ای آتش و آذرخش است مانند آسروجنبیک ( asrōjonbik ) = الکترودینامیک ❷ ویروئیک ( virōik ) از واژهْ پهلوی وی ...
❶ سو ( su ) ❷ رن ( ron ) مانند اپاخترن ( əpaxtəron ) : سمت شمال ❸ ور ( vər ) مانند اینور
❶ کوسال ( kosal ) ❷ ساکوس ( sakos ) ❸ ساچوز ( sacuz ) ❹ چوزال ( cuzal )
ساکیر ( sakir ) مچاچنگ، سابوره، ساچول ( آلتِ مصنوعیِ مردانه )
تیزشکافتون ( tizƨekaftun ) شکافتونِ نتارهستکِ تند ( ƨekaftun'e nətarhəstək'e tond ) واکنایِ نتارهستکِ تند ( vakona'ye nətarhəstək'e tond ) واکنشگا ...
برینواک ( bərinvak ) به تگهای ( سرعتهای ) بالاتر از واکتگ ( سرعت صوت ) بالای ۲۵ ماخ گویند. 1 ماخ برابر 1234 کیلومتر بر ساعت
زیرواک ( zirvak ) به تگهای ( سرعتهای ) پایینتر از واکتگ ( سرعت صوت ) زیر ۰/۸ ماخ گویند.
متساوی الاضلاع ( həmbərran )
متساوی الساقین ( həmsagan )
❶ اسپاشپیما ( espaƨpeyma ) اسپاش به آرِش فضا ❷ وایپیما ( vaypeyma ) وای به آرِش جو
ابرترواک ( əbərtervak ) به تگهای ( تندیهای ) بالاتر از واکتگ ( تندیِ آوا ، تندیِ صدا ، سرعتِ صوت ) در ۱ندازه ی 10 تا 25 ماخ گویند.
ابرواک ( əbərvak ) به تگهای ( سرعتهای ) بالاتر از واکتگ ( سرعت صوت ) در اندازه ی ۵ تا ۱۰ ماخ گفته میشود.
اژشکافتونِ آبی آبی ( oʒƨekaftun'e abi abi ) اژ ( انرژی ) شکافتون ( راکتور ِهسته ایِ از گونه ی ِ شکافت ) آبی آبی
اژشکافتونِ آبی آبی ( oʒƨekaftun'e abi abi ) اژ ( انرژی ) شکافتون ( راکتور ِهسته ایِ از گونه ی ِ شکافت ) آبی آبی
راکتورِ ( واکنشگاه ) شکافتِ هسته ای ( ƨekaftun )
راکتورِ ( واکنشگاه ) گداختِ هسته ای ( godaxtun )
راکتورِ شکافتِ هسته ایِ تندزا ( زاینده ی تند )
❶ تیزشکافتون ( tizƨekaftun ) تیز ( تند، سریع ) شکافت ( شکافتِ هسته ای ) تون ( واکنشگاه، راکتور ) ❷ شکافتون تند ( ƨekaftun'e tond ) ❸ واکنای تند ( ...
❶ تیزاشکافتون ( tizaƨekaftun ) تیز ( تند، سریع ) زا ( زاکیدن، تولید کردن ) شکافت ( شکافتِ هسته ای ) تون ( واکنشگاه، راکتور ) ❷ شکافتون تندزا ( ƨeka ...
❶ تیزاشکافتون ( tizaƨekaftun ) تیز ( تند، سریع ) زا ( زاکیدن، تولید کردن ) شکافت ( شکافتِ هسته ای ) تون ( واکنشگاه، راکتور ) ❷ شکافتون تندزا ( ƨeka ...
❶ تیزاشکافتون ( tizaƨekaftun ) تیز ( تند، سریع ) زا ( زاکیدن، تولید کردن ) شکافت ( شکافتِ هسته ای ) تون ( واکنشگاه، راکتور ) ❷ شکافتون تندزا ( ƨeka ...
❶ شکافتون زاینده ( ƨekftun'e zayənde ) ❷ واکنای زاینده ( vakona'ye zayənde ) ❸ واکنشگاه زاینده ( vakoneƨgah'e zayənde )
برسمیر ( bərsəmir ) گرفته از سمیره ( خط ) برسمیر : آنلاین زاسمیر : آفلاین زا پیشوند بیرون شدن است. دوستان واژه ی ''خط'' تازی است
❶ هسته تون ( həstetun ) تون به آرِش راکتور است ❷ اتمتون ( ətomtun ) ❸ واکنای هسته ای ( vakona'ye hastei ) واکنا برگرفته از واژه یاب ❹ واکنشگاه هست ...
❶ هسته تون ( həstetun ) تون به آرِش راکتور است ❷ اتمتون ( ətomtun ) ❸ واکنای هسته ای ( vakona'ye hastei ) واکنا برگرفته از واژه یاب ❹ واکنشگاه هست ...
❶ گداختون آزمایشی جهانی ( godaxtun azmayeƨi'ye jəhani ) ❷ هسته تونِ گرماهسته ایِ آزمایشیِ جهانی ( اندرزانیچان ) həstetun'e gərmahəstei'ye azmayeƨi' ...
الکترو آسرو ( asrō ) از پهلوی گونه ای آذرخش ( آتش ) اکنون میتوان به جای واژه ی ''الکترو'' برگزید
❶ واکنا ( vakona ) از واژه یاب ❷ واکنشگاه ( vakoneƨgah ) از فرهنگستان ❸ تون ( tun ) از پهلوی ، میشود پسوندی بکار برد مانند اَتُمتون ( رآکتور اتمی )
ازدنگاشت ( əzdnegaƨt ) ازد ( اطلاعات ) نگاشت
ازدنگاریک ( əzdnegarik ) ازد ( اطلاعات - پهلوی ) نگار یک ( پسوند )
مُش ( moƨ ) ضعیف ، ناتوان
شاکاروان ( ƨakarvan ) شا ( شادی ) کاروان = کاروانِ شادی
گال ( gal ) پسوندی به آرِش دستگاه مانند شمارگال ( دستگاه اعداد )
نیهستک ( nihəstək ) نی ( زیر، پایینتر ) هستک ( نوکلئون ) = پایینترین ذره در هستک
نیهستک پایین ( nihəstək'e payin )
کوارک نیهستک ( nihəstək ) نی ( زیر، پایینتر ) هستک ( نوکلئون ) = پایینترین ذره در هستک
نیهستک ( nihəstək ) نی ( زیر، پایینتر ) هستک ( نوکلئون ) = پایینترین ذره در هستک
نیهستک بالا ( nihəstək'e bala )
نوترون نتارهستک ( nətarhəstək ) نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی
ناهستک ( nahəstək ) ، پادهاهستک ( padhahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون ) = هستک با بار منفی پاد ( آنتی، ضد ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
ناهستک ( nahəstək ) ، پادهاهستک ( padhahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون ) = هستک با بار منفی پاد ( آنتی، ضد ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
ناهستک ( nahəstək ) ، پادهاهستک ( padhahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون ) = هستک با بار منفی پاد ( آنتی، ضد ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
پادپروتون ناهستک ( nahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون )
پروتون هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
نوترینو نتاروسریزتم ( nətarvəsriztom ) نتار ( خنثی ) وس ( بسیار زیاد ) ریز ( بسیار کوچک ) تم ( پسوند پهلوی به آرِش "تترین" )
رویه بن ( ruyebən )
نابار ( nabar ) نا ( منفی ) بار
هابار ( habar ) ها ( مثبت ) بار
نتاروسریزتم ( nətarvəsriztom ) نتار ( خنثی ) وس ( بسیار زیاد ) ریز ( بسیار کوچک ) تم ( پسوند پهلوی به آرِش "تترین" )
هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
نتارهستک ( nətarhəstək ) نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی
نتارهستک ( nətarhəstək ) نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی
کاهنربیک ( kahənrobik ) کهربایی ( کاهربایی ) آهنربایی ( چُنبَک ) یک ( پسوند )
راکشید ( rakƨid )
راکجام ( rakjam )
راکه ( rake ) فیبر ( گونه ای چوب )
راکشید ( rakƨid ) راک ( فیبر، تار، رشته ) شید ( پارسیِ نور ) ن. ک. واژه یاب
گیتیک دجسان ( gitike dejsan )
زیگیتیک ( zigitik )
رخشار ( roxƨar ) به چم ( مفهوم ) هنر و کاری که به آفرینش وین هایی ( تصویرهایی ) بیانجامد. رخشارکده ( roxƨarkəde ) ، رخشارگاه ( roxƨargah ) ، رخشارخ ...
رخشا ( roxƨa ) در واژه یاب رُخشاره پیشنهاد شده و بجای سینما "رخشار" ولی چون فیلم قطاری از رُخش ( عکس ) است پس برای آسانی با پسوند " ا" واژه ی رُخشا ...
رخشا ( roxƨa ) در واژه یاب رُخشاره پیشنهاد شده و بجای سینما "رخشار" ولی چون فیلم قطاری از رُخش ( عکس ) است پس برای آسانی با پسوند " ا" واژه ی رُخشا ...
رخش ( roxƨ ) ن. ک. به واژ ه یاب پرتو
وینک ( vinək ) کلیپ، ویدئوی کوتاه
وینفت ( vinəft ) ویدئو
ویدئو در پهلوی به مانک دیدنی است میتوان به جای "ویدئو" بکار برد
ساکیرکوس ( sakirkos ) ، ساکیرچوز ( sakircuz ) کیرکوسال ( kirkosall ) ، کیرچوزال ( kircuzal ) اندام ( شرمگاهی ) ساختگی هم در خود زَهارِ مردانه و هم ...
پگتابژه ( pəgtabʒe ) پگ ( توپ ) تاب ( انداختن ) ژه ( کوچک )
تنیس تنیس=پگتاب ( pəgtab ) تنیس بازی کردن=پگتابیدن ( pəgtabidən ) تنیسور=پگتابباز ( pəgtabbaz ) زمین تنیس=زامپگتاب ( zampəgtab ) ، زمین پگتاب است ...
پگتاب ( pəgtab ) پگ تاب تنیس بازی کردن=پگتابیدن ( pəgtabidən ) تنیسور=پگتابباز ( pəgtabbaz ) زمین تنیس=زامپگتاب ( zampəgtab ) ، زمین پگتاب استادیو ...
شستک ( ƨəstək ) آرِش آن یک شصتم هاس ( has ) یا هاسر ( hasr ) [ساعت] میباشد.
الگودات ( olgudat ) در واژه یاب پرتو ''الگو'' پپیشنهاد شده ولی چون واژه ی الگو یک واژه ی ویسپ ( کلی ) است و در باره ی هر کاری کاربرد دارد پس " الگو ...
پگتاب ( pəgtab ) پگ تاب تنیس بازی کردن=پگتابیدن ( pəgtabidən ) تنیسور=پگتابباز ( pəgtabbaz ) زمین تنیس=زامپگتاب ( zampəgtab ) ، زمین پگتاب استادیو ...
فوتبال فوتبال=پاپگ ( papəg ) پگ در پهلوی به آرِش توپ است{ن. ک. به واژه یاب پرتو} فوتبالیست=پاپگباز ( papəgbaz ) ، پاپگنده ( papəgənde ) فوتبال بازی ...
آبپگ ( abpəg ) ، آپپگ ( appəg ) واترپولویست=آبپگباز ( abpəgbaz ) استادیوم واترپولو=آبپگکده ( abpəgkəde ) هوادار واترپولو=آبپگخواه ( abpəgxwah ) ، ...
واترپلو واترپلو=آبپگ ( abpəg ) ، آپپگ ( appəg ) واترپولویست=آبپگباز ( abpəgbaz ) استادیوم واترپولو=آبپگکده ( abpəgkəde ) هوادار واترپولو=آبپگخواه ...
واترپلو آبپگ ( abpəg ) ، آپپگ ( appəg ) واترپولویست=آبپگباز ( abpəgbaz ) استادیوم واترپولو=آبپگکده ( abpəgkəde ) هوادار واترپولو=آبپگخواه ( abpəgx ...
آبپگ ( abpəg ) ، آپپگ ( appəg ) واترپولویست=آبپگباز ( abpəgbaz ) استادیوم واترپولو=آبپگکده ( abpəgkəde ) هوادار واترپولو=آبپگخواه ( abpəgxwah ) ، ...
آبپگ ( abpəg ) ، آپپگ ( appəg ) واترپولویست=آبپگباز ( abpəgbaz ) استادیوم واترپولو=آبپگکده ( abpəgkəde ) هوادار واترپولو=آبپگخواه ( abpəgxwah ) ، ...
دستپگ ( dəstpəg ) دست پگ ( توپ ) هندبالیست=دستپگباز ( dəstpegbaz ) استادیوم هندبال=دستپگکده ( dəspəgkəde ) زمین هندبال=زامدستپگ ( zamdəstpeg ) ، ...
هندبال هندبال=دستپگ ( dəstpəg ) دست پگ ( توپ ) هندبالیست=دستپگباز ( dəstpegbaz ) استادیوم هندبال=دستپگکده ( dəspəgkəde ) زمین هندبال=زامدستپگ ( z ...
دستپگ ( dəstpəg ) دست پگ ( توپ ) هندبالیست=دستپگباز ( dəstpegbaz ) استادیوم هندبال=دستپگکده ( dəspəgkəde ) زمین هندبال=زامدستپگ ( zamdəstpeg ) ، ...
تورپگ ( turpəg ) از تور پگ ( توپ ) والیبالیست=تورپگباز ( turpəgbaz ) استادیوم والیبال=تورپگکده ( turpəgkəde ) زمین والیبال=زامتورپگ ( zamturpəg ) ...
تورپگ ( turpəg ) از تور پگ ( توپ ) والیبالیست=تورپگباز ( turpəgbaz ) استادیوم والیبال=تورپگکده ( turpəgkəde ) زمین والیبال=زامتورپگ ( zamturpəg ) ...
تورپگ ( turpəg ) از تور پگ ( توپ ) والیبالیست=تورپگباز ( turpəgbaz ) استادیوم والیبال=تورپگکده ( turpəgkəde ) زمین والیبال=زامتورپگ ( zamturpəg ) ...
پاپگ ( papəg ) پگ در پهلوی به آرِش توپ است{ن. ک. به واژه یاب پرتو} فوتبالیست=پاپگباز ( papəgbaz ) ، پاپگنده ( papəgənde ) فوتبال بازی کردن=پاپگیدن ...
سبدپگ ( səbədpəg ) پگ=توپ و سبد=زفر ( حلقه ) توردار بسکتبالیست=سبدپگباز ( səbədpəgbaz ) استادیوم بسکتبال=سبدپگکده ( səbədpəgkəde ) زمین بسکتبال=زا ...
سبدپگ ( səbədpəg ) پگ=توپ و سبد=زفر ( حلقه ) توردار بسکتبالیست=سبدپگباز ( səbədpəgbaz ) استادیوم بسکتبال=سبدپگکده ( səbədpəgkəde ) زمین بسکتبال=زا ...
رت ( rot ) مقوای کلفت میتوان به جای "کارت" بکار برد.
راکجام ( rakjam )
راکجام ( rakjam ) فایبرگلاس ن. ک. واژه یابِ پرتو
پگ ( pəg ) توپ {ن. ک. به واژه یاب پرتو}
پاپگ ( papəg ) پگ در پهلوی به آرِش توپ است{ن. ک. به واژه یاب پرتو} فوتبالیست=پاپگباز ( papəgbaz ) ، پاپگنده ( papəgənde ) فوتبال بازی کردن=پاپگیدن ...
پاپگ ( papəg ) پگ در پهلوی به آرِش توپ است{ن. ک. به واژه یاب پرتو} فوتبالیست=پاپگباز ( papəgbaz ) ، پاپگنده ( papəgənde ) فوتبال بازی کردن=پاپگیدن ...
دیلدو dildo دو آرِش دارد یکی مردانه یکی زنانه مردانه: کیرال ( kiral ) ، چولال ( culal ) ، ساکیر ( sakir ) ، ساچول ( sacul ) ، چیرچنگ ( circəng ) ، جی ...
رخش ( roxƨ ) با این آوا به آرِش عکس است. رخشیدن ( roxƨƨidən ) : عکس گرفتن ☚واژه یاب "پرتو"
ساژه ( saʒe ) آمیخته ای از سا ( ساختگی؛بسان بودن ) ژه ( پسوند کهیدگی )
دیلدو dildo دو آرش دارد یکی مردانه یکی زنانه مردانه: کیرال ( kiral ) ، چولال ( culal ) ، ساکیر ( sakir ) ، ساچول ( sacul ) ، چیرچنگ ( circəng ) ، جیر ...
وش چندگونه آرِش دارد: ۱ - وش ( vəƨ ) : پسوند است به مانَک ( آرِش ) همانند، سان، دیس، و در تازی: شبیه نمونه: پریوش، مهوش، خوروش، هوروش و. . . ۲ - وش ...
میتوان برابر 'گاز ( gas ) ' گرفت
نوان ( nəvan ) بهره از پارسی باستان ( nəvə ) =۹ ارزش شماریک �⁰10 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 1 30^10 در مقیاس بزرگ ' تریلیارد ...
سند ( sənd ) پسوند پارسی به آرش 'نمود پیدا کردن چیزی' میباشد. مانند: پسند ، خرسند
اوپا ( upa ) پیشوند پارسی به آرش 'زیر' میباشد. برابر انگلیسی hypo ن. ک. به گهواژه های دکتر حسابی
اشتان ( əƨtan ) بهره از اشتَ ( əƨtə ) =8 اوستایی و فارسی میانه. ارزش شماریک 10�⁷ 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 1 27^10
چثوران ( cəsvəran ) بهره از شماره ی ۴ در اوستایی [cəɵvər ] ارزش شماریک 10�⁵ , 000, 000, 000, 000, 0001 15^10 در مقیاس بزرگ برابر 'بیلیارد' است.
دووان ( duvan ) البته اینرا بگویم که این برابر بیلیون Billion در مقیاس کوچک و براب میلیارد Milliard در مقیاس بزرگ است. ارزش شماریک 10⁹ , 000, 000, ...
تریان ( teriyan ) بهره از ثری ( Ɵeri ) =۳ اوستایی و تری ( teri ) فارسی میانه. ارزش شماریک 10�� , 000, 000, 000, 000, 1 12^10 برابر' تریلیون' در مقی ...
دووان ( duvan ) البته اینرا بگویم که این برابر بیلیون Billion در مقیاس کوچک و برابر میلیارد Milliard در مقیاس بزرگ است. ارزش شماریک 10⁹ , 000, 000, ...
دووان ( duvan ) البته اینرا بگویم که این برابر بیلیون Billion در مقیاس کوچک و براب میلیارد Milliard در مقیاس بزرگ است. ارزش شماریک 10⁹ , 000, 000, ...
آیوان ( ayvan ) بهره از شماره ی پارسی باستان آیوَ ( ayvə ) 10⁶ , 000, 000. 1 6^10
ششان ( ƨəƨan ) بهره از پارسی باستان ۶ ( ƨəƨə ) ارزش شماریک ��10 1, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000 لاتین septillion برابر مقیاس بزرگ ' تریلیارد ' ...
هپتان ( həptan ) بهره از پارسی باستان ( həptə ) ارزش شماریک �⁴10 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 1 لاتین septillion برابر مقیاس بزرگ ' تریلیارد ...
هپتان ( həptan ) بهره از پارسی باستان ( həptə ) ارزش شماریک �⁴10 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 1 لاتین septillion برابر مقیاس بزرگ ' تریلیارد ...
دثان ( dəsan ) بهره از اوستایی دثَ ( dəɵə ) 10�� 1000000000000000000000000000000000000000
ششان ( ƨəƨan ) بهره از پارسی باستان ( ƨəƨə ) ارزش شماریک 10�� , 000, 000, 000, 000, 000, 000, 000, 1 لاتین sextillion برابر مقیاس بزرگ ' تریلیارد ' ...
پنچان ( pəncan ) از ۵ پارسی باستان [pəncə] ارز ش شماریک 10�⁸ 1, 000, 000, 000, 000, 000, 000 نوشته لاتینی Quintillion است که در مقیاس بزرگ برابر 'تر ...
چثوران ( cəsvəran ) بهره از شماره ی ۴ در اوستایی [cəɵvər ] ارزش شماریک 10�⁵ 1, 000, 000, 000, 000, 000 در مقیاس بزرگ برابر 'بیلیارد' است.
تریان ( teriyan ) بهره از ثری ( Ɵeri ) =۳ اوستایی و تری ( teri ) فارسی میانه. ارزش شماریک 10��=1, 000, 000, 000, 000
دووان ( duvan ) البته اینرا بگویم که این برابر بیلیون Billion در مقیاس کوچک و براب میلیارد Milliard در مقیاس بزرگ است. ارزش شماریک 10⁹=000, 000, 1, ...
هپتان ( həptan )
دووان ( duvan ) بهره از شماره ی باستانی ۲ دوو ( duv )
آیوان ( ayvan ) بهره از شماره ی پارسی باستان