مش

/maS/

لغت نامه دهخدا

مش. [ م َش ش ] ( ع مص ) دست به چیزی در مالیدن تا پاکیزه شود و چربش آن زائل گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از محیط المحیط ) ( از اقرب الموارد ). دست در چیزی درشت مالیدن تا چربش از آن شود. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). چیز خشن و درشت مالیدن بر دست خود تا پاک کند آن را و چربی آن زایل گرداندن. ( از ناظم الاطباء ). || درآمیختن و سودن چیزی را چندانکه گداخته شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). درآمیختن چیزی را تا ذوب شود. ( از محیط المحیط ). درآمیختن و تر کردن چیزی را در آب تا ذوب گردد. ( از اقرب الموارد ). || خصومت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). دشمنی و خصومت کردن با کسی. ( ناظم الاطباء ) ( از محیط المحیط ). || بسودن اطراف استخوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مکیدن کناره های استخوان و خائیدن آن را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). || اندک گرفتن مال کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اندک اندک گرفتن مال کسی را. ( ناظم الاطباء ). چیزی بعد چیزی گرفتن از مال کسی. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). || دوشیدن شیر از پستان ، نیم کاره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نیم کاره دوشیدن آن ماده شتر را و قدری از شیر در پستان وی گذاشتن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). دوشیدن بعضی از شیر شتر. ( المصادر زوزنی ). || أطعمه هشاً مشاً؛ خورانیدن کسی را خورش پاکیزه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱- اهل مشهد مشهدی . ۲ - داش مشدی
دست بچیزی مالیدن تا پاکیزه شود و چربش از آن زائل گردد

گویش مازنی

/mesh/ گوسفند ماده - گوسفند چند ساله

واژه نامه بختیاریکا

( مَش * ) جا افتاده؛ سفت وکم آب
( مَش ) ( ال ) ؛ پیشوندی مذهبی به معنی مشهدی

دانشنامه عمومی

مش (رنگ مو). مش، یا مش کردن، روشی در رنگ کردن مو است که در آن با از بین بردن رنگ آن ها ( دکلره کردن ) و گذاشتن یک رنگ روشن ( مانند بلوند یا پلاتینی ) فرم زیبایی را به رنگ موی فرد می دهند. [ ۱]
به عمل رنگ کردن دسته های موی دکلره شده در مش اصطلاحاً رنساژ ( و گاهی رنگساژ ) گفته می شود.
مش کردن موی سر با سه روش کلاه، فویل و دیسکی انجام می شود. در روش کلاهی یک کلاه پلاستیکی با سوراخ های فراوان کوچک را روی سر قرار می دهند و با یک قلاب ( مانند قلاب قلاب بافی ) دسته های مو را از داخل سوراخ های کلاه بیرون می کشند. بدین وسیله برخی قسمت های مو از بقیه موی سر جدا می شود. سپس موهای بیرون آمده از کلاه را دکلره کرده و عمل رنساژ را روی آن انجام می دهند.
هایلایت - بالیاژ[ ۲] [ ۳] - تکنیک رنگ کردن مو که مدل روز هالیوود است.
اداره غذا و دارو آمریکا استفاده رنگ برای مژه و ابرو را در سالن زیبایی ممنوع اعلام کرده است. [ ۴]
عکس مش (رنگ مو)عکس مش (رنگ مو)

مش (فرنچایز). مَش ( انگلیسی: M*A*S*H; سرواژهٔ Mobile Army Surgical Hospital ) یک فرنچایز چندرسانه ای شامل یک رمان، یک فیلم، چندین مجموعه تلویزیونی، تئاتر و موارد دیگر و بر پایه داستان نیمه خودزندگی نامه ای ریچارد هوکر است. این فرنچایز گروهی از شخصیت های خیالی را به تصویر می کشد که در طی جنگ کره در محل خیالی «۴۰۷۷مین بیمارستان سیار جراحی ارتش ( مَش ) » خدمت می کردند که بر اساس یونیت تاریخی ۸۰۵۵مین مش بود. هاکای پیرس به عنوان شخصیت اصلی توسط دونالد ساترلند در فیلم سال ۱۹۷۰ مش و توسط آلن آلدا در مجموعه تلویزیونی مش بازی شده است.
عکس مش (فرنچایز)

مش (مجموعه تلویزیونی). مَش ( انگلیسی: M*A*S*H؛ سرواژهٔ Mobile Army Surgical Hospital ) یک مجموعه تلویزیونی کمدی درام جنگی محصول ایالات متحده آمریکا است که از ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۲ تا ۲۸ فوریه ۱۹۸۳ از سی بی اس پخش شد. این مجموعه توسط لری گلبرت تولید شده و اولین مجموعه تلویزیونی اسپین آف رسمی فیلم سال ۱۹۷۰ به نام مش است که این فیلم خود برگرفته از رمان سال ۱۹۶۸ ریچارد هوکر، مش: رمانی دربارهٔ سه پزشک ارتش است. این مجموعه توسط تلویزیون فاکس قرن بیستم برای سی بی اس تولید شد و داستان یک تیم پزشکی و پرسنل همرا آنها در «۴۰۷۷مین بیمارستان سیار جراحی ارتش» در یی جونگ بو، کره جنوبی در طی جنگ کره ( ۱۹۵۰–۵۳ ) را دنبال می کند.
عکس مش (مجموعه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

«مُش» ( به انگلیسی: Mosh ) عنوان ترانه ای از امینم، خواننده رپ آمریکایی است که در سال ۲۰۰۴ میلادی در ایالات متحده منتشر شد.
مش
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مش_(ترانه)
مش میشه رنگ مو مثلا میگن طرف موشو مش کرده یعنی طرف موشو رنگ کرده🖌
به انگلیسی mesh به معنای توری یا شبکه
در زبان کرمانجی شمال خراسان به معنای مگس می باشد.
مُش ( moƨ )
ضعیف ، ناتوان
در زبان بلوچی در بسیاری از گویش ها mash به معنی مگس است.
پشه در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )
در استان هرمزگان مش یعنی مگس.
مش: ( mesh ) : [ اصطلاح چوپانی ] گوسفند ماده دو ساله.
رفتار و روش و طریق است
مثلا خط مش من این است معنی یعنی حاده حرکت و روش من اینگونه است
مُشَّ، یَمُشُّ در لهجه ایل عرب خمسه به معنی بو کردن چیزی است.
نزدیک بینی بردن چیزی و استشمام کردن آن.
بعضا هم در گویش عامه به شکل ماشَّ و یَامُشُّ به کار میرود.

بپرس