پیشنهاد‌های سید محمود حسینی (٣٨٢)

بازدید
٦٠١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستن، وصل کردن، متصل کردن, چسباندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تزریق کردن مواد مخدر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خرده گرفتن، عیب گرفتن، انتقاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Perform oral sex انجام سکس دهانی توسط مرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ول گشتن، پرسه زدن، گشتن جاهای مختلف جهت لذت و سرگرمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مکرر فرستادن نامه، ایمیل و غیره معمولا با عصبانیت سریع و به تعداد زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مشایعت کردن، اسکورت کردن، راهنمایی کردن به داخل دفتر و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنترات دادن یا قرار داد بستن بیرون از شرکت جهت خدماتی مثل سرویس پذیرایی برای صرفه جویی در هزینه و پول یا بخشی از کار شرکت رو به دیگری دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بستن در یا پنجره ای که از قبل باز گذاشته شده است "Could you PULL the door TO, please?"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خالی کردن کامل چیزی مثلا سطل آشغال خالی کردن برداشتن یا خالی کردن مقداری از چیزی از درون یک ظرف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجبور کردن، وادار کردن کسی به انجام تصمیمی در زمان کوتاه و معمولا بدون فکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مالیدن کرم یا پماد تا وقتی که جذب بدن شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شروع چیزی، سفر، جلسه، شغل، زندگی، حرفه، موجودیت باعث خنداندن کسی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرزنش کردن، نکوهش کردن، به شدت برخورد کردن گیر دادن، منصفانه رفتار نکردن، بد رفتارکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دزدیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتخاب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشکوک شدن، فهمیدن، آگاه شدن، باخبرشدن، یادگرفتن ارتباط با کسی از طریق تلفن همراه، نامه یا ایمیل شروع به صحبت در مورد موضوعی جدید سراغ موضوعی رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شروع به صحبت یا بحث کردن درباره چیزی، انتخاب شدن، منصوب شدن , ظاهر شدن در شبکه های تلویزیونی یا رادیویی , کمک خواستن از کسی از طریق صحبت یا نوشتن، ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمله و یا ضربه سریع و غیر منتظره به شدت انتقاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به آغوش کسی پناه بردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ماجرا جوی سبک سر کسی که عاشق ماجراجوییه، معتاد آدرنالین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سریع رفتن به جایی با چالاکی عمل کردن، پریدن و انجام دادن، :سریع بپر یه روزنامه بخر بیا�

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

محروم شدن، بی بهره ماندن، سود نبردن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

توپ را رو گوه گذاشتن در بازی گلف آماده کردن، آماده سازی، تهیه کردن، فراهم کردن مقدمات چیزی پیش از شروع آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

پیاده شدن از ماشین و ون و غیره ، دست از فعالیت یا عادتی روزانه برداشتن، کسی رو وادار به اعتراف یا گفتن حقیقتی یا دادن اطلاعات کردن ، وادار کردن کسی ...

پیشنهاد
١٠

از نزدیک مشاهده کردن، صمیمی شدن، آشنا شدن از نزدیک و شخصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به زور وارد شدن، به زور گرفتن، چپیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ریز ریز کردن یا به قطعات کوچیکتر بریدن با دندان مثلاً ریر ریز کردن روزنامه توسط توله سگ ، خراب کردن خراب شدن درون یک دستگاه، مثلا وقتی که نوار تو دست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوک زدن، موقتا به هم دوختن یا الصاق کردن، زدن اضافه کردن یا پیوستن چیزی که برنامه ریزی نشده بود ( لایحه یا بند قراردادو غیره ) ملحق کردن، افزودن، ضم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فراهم کردن چیز مورد نیاز، تهیه کردن، موفق شدن به انجام چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غر زدن، غرولند کردن، نالیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تعطیلات بودن، دور بودن، سفر بودن، در سفرکاری بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کینه به دل داشتن، کینه نگه داشتن داشتن برای، مثلاً دارم براش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جستجو چیزی که بخاطر اتفاق یا موضوعی به هم ریخته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سفارش دادن، سفارش دادن غذا از رستوران و غیره با تلفن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به شدت انتقاد کردن، به شدت مورد نکوهش قرار دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن، به صورت غیر جدی فکر کردن، وانمود به فکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کم کم خوشایند شدن، کم کم علاقمند شدن، جذاب شدن، کم کم نمود پیدا کردن، کم کم ظاهر شدن، بیشتر مورد قبول واقع شدن، بیشتر مورد توجه قرار گرفتن، تاثیر بیش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر قول زدن، جا زدن، به وعده ای عمل نکردن، قال گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل شنیدن شدن، ضعیف تر شدن، کم شدن، ازبین رفتن، عقب افتادن، ول شدن، باریک شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نرمش و گرم کردن قبل از ورزش یا مسابقه ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به کسی قالب کردن، چیزی رو به کسی انداختن، متقاعد کردن با اطلاعات الکی ودروغ، گول زدن، فریب دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مورد نکوهش قرار دادن، کسی را برای کاری مذمت کردن، به رخ کسی کشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به صورت نمایشی وچشمگیر راه رفتن یا حرکت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه ریز حرف زدن، وراجی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بلند شدن راست شدن مثلاً وقتی معلم یا رییس وارد میشود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

این بساطو جمش کنید، دس بردارید، ول کنید، بس کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تملق گفتن، چاپلوسی کردن، دست بوسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدام در مورد چیزی حرف زدن، دایماً در مورد چیزی حرف زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مدام در مورد چیزی حرف زدن، دایماً در مورد چیزی حرف زدن