پیشنهاد‌های سید محمود حسینی (٣٨٢)

بازدید
١٥٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به دقت بررسی کردن، آزمودن، جستجو کردن در میان بسیاری از چیزها برای رسیدن به هدفی الک کردن، غربال کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

از دهان پریدن، بی اختیار گفتن. نسنجیده گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

سخت گیری بیشتر اقدامات سخت گیرانه تری انجام دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

مسئولیت موقت برنامه ریزی موقت که ممکنه بعدا تغییر پیدا کنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

ای بابا زحمتی نداشت، چه زحمتی مثل No problem Don't worry about it It's ok

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

واردشدن، درگیر شدن، کشیده شدن، گول خوردن، ندانسته درگیر چیزی شدن، توی اشتباه یا، گناه خطاوغیره افتادن، توی دام افتادن، دستخوش چیزی شدن، متحمل چیزی شد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

محبوب شدن، سریع جورشدن، تفاهم داشتن، سریع رابطه دوستانه برقرار کردن استقبال شدن مورد استقبال قرار گرفتن، طنین انداز شدن، معروف شدن فهمیده شدن، قابل د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

پیاده شدن از ماشین و ون و غیره ، دست از فعالیت یا عادتی روزانه برداشتن، کسی رو وادار به اعتراف یا گفتن حقیقتی یا دادن اطلاعات کردن ، وادار کردن کسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

آغاز کردن، علت چیزی شدن، سبب شدن، منجر شدن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

هموار کردن مسیر برای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کینه به دل داشتن، کینه نگه داشتن داشتن برای، مثلاً دارم براش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مشاهده شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مکرراً شبکه های تلویزیونی رو عوض کردن ورق زدن سریع روزنامه ها و مجله وغیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

نادیده گرفتن کم توجهی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

با بی ادبی وسرزده وارد شدن، مزاحم شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

وایسا، صبر کن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پیشنهادات اغواگرانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پول پرداخت کردن وقتی که زیادی گرونه و زورت میاد اونقد پول بدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دستی به سر و روی چیزی کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

وقت کردن، فرصت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تقاضای کمک، کمک خواستن، پیشنهاد کمک دادن، کمک کردن، سعی در نزدیک شدن و ایجاد رابطه خوب با مردم معمولا جهت بدست آوردن رای، نزدیک شدن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شروع چیزی، سفر، جلسه، شغل، زندگی، حرفه، موجودیت باعث خنداندن کسی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دلهره آور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

افسرده. ، غمگین، ناخوش بودن کاهش یافتن، کم شدن موافق بودن، مشتاق بودن، مایل بودن، آماده بودن برای انجام کاری،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

شروع به انجام کاری جدید و متفاوت سعی به زدن کسی یا عکس العمل نشون دادن شروع به رفتن به سمت جایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ور رفتن با چیزی وقت تلف کردن ولگردی کردن وقت گذروندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مواجه شدن با سختی برخوردن به تجربه سختی با چیزی یا کسی رودر رویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مهمان کردن به حساب من حساب کردن دعوت کردن مهمانی دعوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به جان هم انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ارزیابی کردن، برآورد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دور شدن از مردم جهت درس خوندن یا انجام کاری، محدود یا محبوس کردن خود جهت مطالعه یا انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کندن مثلاً از دفتر یک برگه کند ، پاره کردن، عازم شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نگاه کردن یا گوش دادن به برنامه تلویزیونی یا رادیویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سرحال شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تعطیلات بودن، دور بودن، سفر بودن، در سفرکاری بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یاشکست یا موفقیت، یا همه یاهیچ چیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

چیزی را با کمترین منابع خلق کردن سرهم کردن، دست وپا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خم شدن معمولا برای بستن بند کفش پایین تر از قسمت بالای بدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ماندن درجایی تا زمان مرگ برآورده کردن، انجام دادن یک آرزو و هدف یا آرزوهای والا و خیال بیرون از محل کار یا تحصیل زندگی کردن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کاووش کردن جست وجو کردن ویافتن پی بردن پژوهیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Spend time with وقت گذراندن با کسی آذین کردن، مزین کردن آراستن با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Repeat something many times to make someone learn it در مغز کسی جایگزین کردن ( با تمرین و تکرار ) ، توی سر کسی فرو کردن، شیرفهم کردن، ملکه کردن یا شد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مسدودکردن راه خروجی برای جلوگیری از خروج افراد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

غیرمنتظره وارد جایی شدن و چیزی دیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وانمود کردن، تظاهر کردن برای شاد کردن کسی یا بدست آوردن اطلاعات بیشتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کسی را کاملاً در جریان گذاشتن اطلاعات اضافی را به کسی دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خوردن، تغذیه کردن ( در مورد حیوانات ) سوءاستفاده از چیزی به نفع خود مثلا از ترس مردم استفاده کردن. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به تدریج نابود کردن ازبین بردن، ذره ذره نابود کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کم کم شل کردن کم کردن فشار پا مثلا روی پدال گاز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

منظور داشتن سعی به گفتن چیزی