پیشنهاد‌های سید محمود حسینی (٣٨٢)

بازدید
١٦٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

قدر دانی کردن، سپاسگزاری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خرج نکردن پول یا درآمد تا جایی که امکان دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کمک به پیشرفت وبهبودی کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خرج کردن پول زیاد برای خریدن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خواب رفتن، خواب گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

همدردی کردن، دل خون بودن برای کسی، دلسوزی کردن، در غم کسی شریک بودن از موضوعی به شدت حمایت کردن به قیمت هر چی باشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر ازدحام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر دادن، سرزنش کردن، نکوهش کردن، منصفانه رفتار نکردن، گیر الکی دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای بلند، فلات به ویژه فلات تبت, سقف جهان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستن، وصل کردن، متصل کردن, چسباندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلند شدن جلوی کسی به منظور اینکه شما آماده دعوا هستید، رو در رو شدن، مقابل کسی در اومدن، تو روی کسی در اومدن، آماده دعوا کردن، رو در روی هم در اومدن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرفتن به مدرسه یا کار، غیبت کردن، حاضر نشدن سرکار یا مدرسه زودتر از موعد کار را ترک کردن، فرار کردن از مدرسه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب افتادن، عقب موندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عصبانیت کسی رو ترک کردن، با عصبانیت و پرخاش کنان رفتن، با عصبانیت حرکت کردن ( با تندی یا طرز پرخاشآمیز ) حرکت کردن، ( ناگهان یا از روی خشم و غیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به کسی قالب کردن، چیزی رو به کسی انداختن، متقاعد کردن با اطلاعات الکی ودروغ، گول زدن، فریب دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل شنیدن شدن، ضعیف تر شدن، کم شدن، ازبین رفتن، عقب افتادن، ول شدن، باریک شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر قول زدن، جا زدن، به وعده ای عمل نکردن، قال گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن، به صورت غیر جدی فکر کردن، وانمود به فکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه کردن، علاقمند شدن، ، کم کم توجه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکرار کردن، بارها تکرار کردن کردن یک داستان به منظور سرگرم کردن واینکه خوب فهمیده شود معمولا هنگام غذا خوردن صحبت و سرگرم کردن در مورد یک اتفاق یا تج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

روبروی چیزی بودن معمولا ساختمان، میدان، خیابان و غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عجله دنبال چیزی گشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت چیزی رو به عهده گرفتن، به گردن گرفتن، به عهده گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زور وارد شدن، چپیدن، به زور گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معمولابا:upیاout ) باجستجویافتن یابه دست آوردن، پیدا کردن دنبال. . . بودن، سعی در پیداکردن کسی برای کار یا نیازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صبر کردن، منتظر بودن، امتناع از کاری مگر اینکه به چیزی که میخوای برسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قرار داد بستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاه قاه خندیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول قرض گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دودل رفتار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسخره بازی در آوردن، میمون بازی در آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقاضا کردن معمولا برای افزایش حقوق ، اصرار کردن، سعی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایگان دادن. اشانتین دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترک کردن رها کردن اشاره کردن تفسیر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاف بودن کاری انجام ندادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقت تلف کردن ول گشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عیب جویی کردن بهانه گیری کردن نق زدن انتقاد بدخلقی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از لحاظ روابط دوستانه:دور شدن کمتر شدن رابطه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصبانی شدن داغ کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهره برداری کردن، استفاده از چیزی به نفع خود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باران شدید، تازیانه وار باران باریدن طناب، پیچ کردن، محکم کردن، بستن، ایمن کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گم شو! تنهام بذار راحتم بذار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چسب Clag may refer to: Clag ( glue ) , an Australian brand, made by Bostik Clag, railway terminology for the exhaust emissions of certain locomotives ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث چسپندگی چیزی شدن چسپندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نزدیک شدن به کسی محاصره کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مکررا کسی رو زدن ضرب وشتم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به شیوه نمایشی یا جلب توجه واردشدن، راه رفتن یا حرکت کردن رفتار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقویت کردن بهبود بخشیدن تقویت سریع دانش خود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر کردن راجع به چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکار گذاشتن، دست انداختن، ور رفتن با چیزی، وقت تلف کردن