پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٦٦)

بازدید
٤,٦٤٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

" بَهار" در اوستا به این گونه آمده است: زَرَما"zarama" اوستایی: زَرَما >>> پهلوی: وَهَر ( وَهار ) >>> امروزه: بهار زَرَم: سبزه، سبزی - نونَوار، تا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آن را با واژه زیما یکسان ندانید! "زمستان" در اوستا به این گونه آمده است: اوستایی: زَیَنِم ( zayanem ) >>> پهلوی: زَئم ( جَئم ) >>> سانسکریت: هیمه ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

آن را با واژه زیما یکسان ندانید! در اوستا به این گونه آمده است: اوستایی:زَئِنَ ( zaena ) ، زَیَنِ ( zayane ) ، زیاو ( zyāw ) >>> پهلوی: زَئم ( جَئم ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

"تابستان" در اوستا به این گونه آمده است: هامین ( hāmin ) در کردی هم به گونه "هاوین" کاربرد دارد! هام: تشنه، عطشان - مجاز از کویر، بیابان، صحرا، د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

"تابستان" در اوستا به این گونه آمده است: هامین ( hāmin ) در کردی هم به گونه "هاوین" کاربرد دارد! هام: تشنه، عطشان - مجاز از کویر، بیابان، صحرا، د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

شیر خوردنی در اوستا به این گونه است: پَئما ( paēma ) پَئم: پَم - کوتاه شده پستان - ممه، سینه ( ( امروز در مازندران هم به زبان کودکانه رواج دارد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شیر خوردنی در اوستا به این گونه است: پَئما ( paēma ) پَئم: پَم - کوتاه شده پستان - ممه، سینه ( ( امروز در مازندران هم به زبان کودکانه رواج دارد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیر خوردنی در اوستا به این گونه است: پَئما ( paēma ) پَئم: پَم - کوتاه شده پستان - ممه، سینه ( ( امروز در مازندران هم به زبان کودکانه رواج دارد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه دیرینگی بسیار دارد! در اوستا به این گونه بکار رفته است: اَنومایا ( anumaya ) داستان آن به دو اساطیر ایران بازمی گردد: کیومرث: نطفه ( تخمه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کانیشکا - نام پسرانه واژه فارسی میانه پهلوی ( پهلوانیگ، پهلوانیک ) نام شاهنشاه امپراتوری کوشانی که دستاوردهای بسیاری از جمله: گسترش دین بودا و قلمرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کانیشکا - نام پسرانه واژه فارسی میانه پهلوی ( پهلوانیگ، پهلوانیک ) نام شاهنشاه امپراتوری کوشانی که دستاوردهای بسیاری از جمله: گسترش دین بودا و قلمرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اَوِستا - پارسی باستان: اَپِستا وَهَکه ( واکا ) پهلوی: اَپِستاک ( اَوِستاک ) از ریشه ایستادن: گونه دیگر در اوستا : اَوی شتا ( avē šta ) بر چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درشکه: این واژه گرچه روسی شناخته شده است ولی در اوستا به چند گونه آمده است: درَزهَه ( drazha ) : در دست گیرنده و داشتن چیزی وَشِم ( vāšem ) : از بن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَفسار: ریسمان یا بَندی است که به دهن اسب ( دهنه ) می بندند و با آن اسب را مهار می کنند به اوستایی: آخنا ( āxna ) از ستاک اوستایی انک ( ank، anč ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اَفسار - ریسمان یا بَندی است که به دهن اسب ( دهنه ) می بندند و با آن اسب را مهار می کنند به اوستایی: آخنا ( āxna ) از ستاک اوستایی انک ( ank، anč ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گرچه برخی این واژه را عربی می دانند ولی به دیدِ من، این واژه پارسی است! آب: آو، آپ! شار: سِتاک ( بُن فعل ) شاریدن یا شاردَن! به مانند: سَرشار! د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در اوستا به این گونه آمده است: کائو ( kao ) کائو: تاریک، سیاه - کور، نابینا، روشندل در زمان باستان بر این باور بودند، هر چشمی دارای یک جهان ( دنیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کَر - در اوستا به دو گونه آمده است: کَرَف ( karaf ) اَگوشتَه ( agušta ) : بی گوش، ناشنوا کَرَف: کر، ناشنوا، گوش بسته، دل شنو در زمان باستان بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوهر بکار می رود: zaothrō - barāi: برای زوهر! آنکه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوهر بکار می رود: zaothrō - barāi: برای زوهر! آنکه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در اوستا به این گونه آمده است: جایدهیات "Jaidhyat" Jaidh: درخواست، نیاز، دَربایِست، خواسته، خواهش وَری، تمنا، حاجت - مَدَد، کمک، دست گیری، پشتیبانی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به اوستایی:آماوای "amāvaī" یکی از ویژگی های ایزدبانو آناهیتا هم هست بخاطر فرّ ایزدی که اهورامزدا به او ارزانی داشته است: قوی، نیرومند، زوردار، توانا، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

به اوستایی: پاسَر ( pāthr ) امروزه از ترکیب: پاس، بن واژه ( سِتاک ) داشتن ( ( واژه "پسر" هم از این واژه گرفته شده است! ) ) بخش 5 آبان یشت: yām azē ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اَفشین - نام پسرانه از واژه اوستایی آخشین، آخشید: xšyd اِخشود ( xšūd ) : شنیدن، گوش کردن، نیوش! معنی: شنیدنی، گوش نواز، آهنگین، موزون، ریتم دار ( م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیک، پارسیگ ) اوستا: کسی که از بیماری آزاد و رها شود به دُرواخی ( سلامتی ) می رسد: بَئیش اَزا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درود، دوست گرامی این واژه به این گونه درست است و من در اوستا و شاهنامه تا حالا به این گونه که شما نوشتی بر نخوردم: گَنگ دِژ ، گَنگ دِژ هوخت، دِژ هوخت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

درود من خیلی وقت پیش این واژه رو ساختم ولی شما راست میگی حمال بار منفی داره پس این واژه رو پاک می کنم به مانند: سپور که امروزه میگیم پاکبان!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

نیسایه، نیسایا - نام دخترانه واژه فارسی میانه اشکانی ( پهلوانیگ، پهلوانیک ) برپایه نوشته های هِرودوت، استرابو ( استرابون ) و. . . : نام ناحیه ای د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نیسا، نیسایا - نام دخترانه واژه فارسی میانه اشکانی ( پهلوانیگ، پهلوانیک ) برپایه نوشته های هِرودوت، استرابو ( استرابون ) و. . . : نام ناحیه ای در م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نیسا، نیسایه - نام دخترانه واژه فارسی میانه اشکانی ( پهلوانیگ، پهلوانیک ) برپایه نوشته های هِرودوت، استرابو ( استرابون ) و. . . : نام ناحیه ای در م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

آیوار: واژه ترکی، نام پسرانه همچنین نام اسطوره اسکاندیناوی و پسر راگنار لود بروک واکینگ هم بود! آی: ماه، قمر - زیبا، قشنگ، خوشگل - معشوق، محبوب - ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ایوار - در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : اِبارَگ ( ēbārag و ēwbārag ) واژه evening هم از ایوار گرفته شده است! در نوشته های چیده ( چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ایوار - در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : اِبارَگ ( ēbārag و ēwbārag ) واژه evening هم از ایوار گرفته شده است! در نوشته های چیده ( چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ایوار - در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : اِبارَگ ( ēbārag و ēwbārag ) واژه evening هم از ایوار گرفته شده است! در نوشته های چیده ( چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کایِر - نام پسرانه - واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : hakarta امروزه در گویش مازنی ( مازندرانی ) بهره گرفته شده است: کشاورزان هنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

واژه اوستایی - نام پسرانه شاو: ریشه این واژه "ساو" هست! ساو از ریشه اوستایی سانگهانا ( sanghana ) : ناب، خالص، زدوده، سره سخنرانی، سخن گفتن، حرف ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کارمانیا - پارسی باستان و کتیبه های هخامنشی به ویژه نقشِ رستم داریوش بزرگ ( DNa و DNb ) کار: اوستایی: کِر - کار و کوشش، تلاش و پشتکار - پیکار و نب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در پارسی باستان و کتیبه های هخامنشی به ویژه نقشِ رستم داریوش بزرگ ( DNa و DNb ) : " کارمانا، کارمانیا " کار: اوستایی: کِر - کار و کوشش، تلاش و پشتک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیک، پارسیگ ) اوستا: کسی که از بیماری آزاد و رها شود به دُرواخی ( سلامتی ) می رسد: بَئیش اَزا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیک، پارسیگ ) اوستا: کسی که از بیماری آزاد و رها شود به دُرواخی ( سلامتی ) می رسد: بَئیش اَزا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دَندان: واژه اوستایی آن: dantăno دَنت: خورنده ( اوستایی: dhāte، hathra ) نمونه: دَد: حیوان دارای دندان های تیز و بُرّنده وَندیداد - فرگرد دوم، بخش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اَهرافتَن، اَهرافت، اَهرامیدَن - در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : ahrāftan، ahrām واژه "هِرَم" از این واژه وام گرفته شده است! ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : اَهرافتَن، اَهرافت، اَهرامیدَن ahrāftan، ahrām واژه "هِرَم" از این واژه وام گرفته شده است! ( ( گر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ریشه ی واژه ی آره، آری>>> آوری است! در زمان باستان: چیزی رو که به وَشنادی ( فراوانی ) باور داشتن به آن "آوری" می گفتند! ( اوستایی:وِروئیستَن - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ریشه ی واژه ی آره، آری>>> آوری است! در زمان باستان: چیزی رو که به وَشنادی ( فراوانی ) باور داشتن به آن "آوری" می گفتند! ( اوستایی:وِروئیستَن - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ریشه ی واژه ی آره، آری>>> آوری است! در زمان باستان: چیزی رو که به وَشنادی ( فراوانی ) باور داشتن به آن "آوری" می گفتند! ( اوستایی:وِروئیستَن - پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هَموَشت: در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : ham - vart هم: پیشوند وَشت: وَرت - وردیدن، دگرگون، تغییر، دگرش، وَردِش! - چگونگی، حالت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : هَموَشت ham - vart هم: پیشوند وَشت: وَرت - وردیدن، دگرگون، تغییر، دگرش، وَردِش! - چگونگی، حالت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

"خانقاه" در آیین مانی ( مانوی ) به آن: "مانِستان" می گویند! آیین ها، نماد ها و نوزودهای ( تشرف های ) صوفیه و درویش مسلکی ( تَصَوّف ) ؛ بسیار همسان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در آیین مانی ( مانوی ) به آن: "مانِستان" می گویند! آیین ها، نماد ها و نوزودهای ( تشرف های ) صوفیه و درویش مسلکی ( تَصَوّف ) ؛ بسیار همسان ( شبیه ) ...