پاسخهای کیارش معروف (١,٠٤٧)
معادل فارسی اصطلاح "A rolling stone gathers no moss."
کسی که دائم از شاخهای به شاخهی دیگه میپره، چیزی نصیبش نمیشه
رشتههای شیشهای یا پلاستیکی که نور رو انتقال میدن
چه جوری بگیم من ادم محکم و استوازی هستم
I'm a strong person I'm a tough person
فکر نکنم جز تاکید بیشتر فرق خاصی با write داشته باشه.
Man: Did you make it? Woman: No, I wish I had. No it wasn’t made by me. It was made by my sister. Oh, I’m just letting it out. Man: Letting it out? Where? Woman: No. Letting it out means making it bigger. So it’ll fit my mother.
گشاد کردن لباس رو میگن let out
جمله ی " To go away from a place or person" به چه کلمه ای اشاره داره؟
Leave ترک کردن، تنها گذاشتن
معنی اصطلاح انگلیسی Spare somebody’s feelings چیست؟
مراقب باش که چیزی نگی طرف مقابل ناراحت بشه
مفهومو ترجمه ی "Domain experience" یک شخص یعنی چی؟
دامنه تجربیات، حوزه تجربیات
من خیلی آدم معتقدی هستم
Pour, spill, drop, shed
اصطلاح موسیقیایی که به " تنطیم مجدد یک آهنگ میگن" چیه؟
Rearrangement ریارنجمنت
نوع ترکیب "کهن پیری" چیه ؟ شنیدهام که در این روزها کهن پیری خیال بست به پیرانه سر که گیرد جفت
ترکیب وصفی مقلوب یک پیر کهن
میشه از این کلمه برای گم شو هم استفاده کرد؟؟؟
نه همچین کاربردی نداره
مهر امسال میرن دوازدهن رشتم هم انسانیه ولی اصلا نمیدونم چجوری بخونم و چی بخونم و چ کلاسی برم !! راهنمایی کنید ممنون میشم
برای رشته انسانی اطلاع ندارم چیا رو باید بخونید ولی اگه به رتبههای خوب فکر میکنید باید حداقل ۶ ساعت مطالعه داشته باشین. با فرض اینکه پایه مناسبی دارید
داستانگویی، داستانسرایی
ترجمه ی اصطلاح " . Human-computer interaction (HCI)"
تعامل میان کامپیوتر و انسان
Yes, he likes cake. No, he doesn't like cake.
تو نور چشم منی، تو عزیز منی
چرا بعضیها اسئله مطرح میکنند که جوابش هم در این سایت هست وهم در اینترنت به وفور وبراحتی میشه جست کرد؟ تعجبتر از این: عدّهء دیگر جواب تکراری میدن انگار فقط خودشان این جواب بلدند یا فقط خودشان نت دارند. اسمش میگذارم: پیتزا سفارشی ودلال پیتزا درخواست لقمه آماده بدون جویدن ...
دقیقا این سوال منم هست. خیلی اینجا سوالهای تکراری پرسیده میشه که با یه سرچ ساده میشه به جوابش رسید. چجوری یه نفر ترجیح میده اینجا عضو بشه سوالش رو ثبت کنه، منتظر تایید سوال باشه و یکی بیاد جوابش رو بده، جواب طرف مقابل تایید بشه و تازه به چیزی برسه که توی چند ثانیه میتونست بدست بیاره
ضمیر مناسب را در جای خالی قرار دهید: The cat is on the table. .... tail is long.
Its/his/her هر کدوم از اینا میتونه باشه
ترجمه و کاربرد "By contrast" کجا هاست ؟
برعکس، از طرف دیگر،در مقابل
حرف اضافه ی مناسب برای جمله ی " من برای شام پیتزا خوردم." کدومه؟ (for / at)
I had a pizza for dinner
"Raise the bar" به چه معناست کاربردش چیه؟
سطح توقعات رو بالا بردن
میشه بگید اگه بخوایم از یکی بپرسیم اصالتا اهل کجایی اصالتا رو باید چجوری بیان کنیم؟یعنی مثلا از یکی بپرسی where are you from? اونم بگه مثلا امریکا...ولی معلومه اون فرد اصالتا امریکایی نیست فقط توی امریکا زندگی میکنه چجوری ازش میپرسی اصالتا اهل کجایی؟
Where are you originally from?
پیش فعالی به انگلیسی چی میشه سرچ میکنم میارع ore active و اینکه صفت اسم و فعل depress چی میشه؟ منظورم افسرده افسرده شدن و افسردگیه
بیشفعالی درسته نه پیشفعالی اخلال بیشفعالی -نقص توجه به انگلیسی: ADHD یا attention-deficit/hyperactivity disorder صفت depress هم میشه depressed
متن زیر کجاش غلطه ؟ یا بدون خطا است ؟ رئیس جمهور باید به جاي اینکه سراغ افراد ناشناخته و احیاناً داراي سوابق نه چندان مقبـول بـرود، افـراد شناخته شده، توانا و داراي سوابق روشن مدیریتی را به مجلس معرفی کند.
رئیس جمهور باید بشه رئیس جمهوری مقبول هم فکر کنم بشه قابل قبول مناسب تر باشه
Pharmacist: This is an ointment that should help you out. It has antibiotic in it to help with an infection. What you do is to squeeze the ointment out onto a Kleenex, and then apply it to your skin. You don’t want dirt to get into the sore, so you need to put a gauze pad over top.
داروساز: این یه پماده که مشکلتو حل میکنه.داخلش آنتیبیوتیک داره که به درمان عفونت کمک میکنه.کاری که باید بکنی اینه که پماد رو روی یه دستمال کاغذی بریزی و بعد روی پوستت بمالیش. نباید بزاری کثیفی وارد زخمت بشه پس باید روی زخمت گاز استریل بزاری.
لوله، مجرا، نای، استوانه
سلام کسی معنی دقیق این پارا گرافو میدونه؟(more or lessرو اصلا درک نمیکنم) geometry sets out from certain conceptions such as "plane" and "point"and "straight line" with which we are able to associate more or less definite ideas and from certain simple propositions which,in virtue of these ideas we are inclined to accept as "true
هندسه از مفهومهای خاصی مانند صفحه، نقطه و خط راست که ما میتوانیم از طریق آنها ایدههای کم و بیش مشخصی را به هم مرتبط کنیم و همچنین گزارههای قطعی سادهای که به موجب این ایدهها تمایل داریم آنها را به عنوان حقیقت بپذیریم، شروع میشود.
هر چیزی تویکیهان ، طبیعت ، بدن یه رفت داره یه برگشت : _ هر غذا خوردنی یه دفع کردن داره . _ هر ستاره ای که بدنیا میاد ما به اِزاش یه سیاهچاله داریم که ممکنه روزی اون ستاره &n ...
فرض شما کلا غلطه و نمیشه باهاش نتیجهگیری کرد. اول باید اثبات کنید هر رفت یک برگشت داره. مثلا در اثر فروپاشی همه ستارهها سیاهچاله بوجود نمیاد (مثل خورشید). و اینکه چجوری نتیجه میگیرید که به ازای هر ستاره یه سیاهچاله وجود داره؟ یعنی تعداد ستارههای عالم با سیاهچالهها برابره؟ این غلطه فرگشت و برگشت هم جایی کنار هم ندیدم به شخصه. اگه بشه بیشتر توضیح بدید بهتر میشه جواب داد
/θɑːt/ ثات تلفظ میشه
Taz enjoyed going on runs with Danelle.
Runs اینجا فعل نیست اصلا. اسم هستش و به معنی قرارهای دویدن و پیادهرویه
هرچیزی که لای کتاب میزارن که بدونن تا کجا مطالعهاش کردن. اگر هم منظورتون داخل اپلیکیشنها هست که برای علامت گذاری کردن صفحاتیه که بعدا میخوایم مطالعه کنیم
A: Am I disturbing you? B: No, no, no. You’re not disturbing me at all. What are you doing anyway? A: I’m trying to hit this ball into that hole. Oh, missed again. B: Why do you keep missing the hole? A: Well, golf is difficult. That’s why it’s fun.
چرا هر دفعه نمیتونی توپ [گلف] رو بندازی توی سوراخ؟
چرا facing به صورت استمراری اومده؟ They were a very small army facing an empire of millions
چون حالت استمرار داره و داره میگه روبهرو بودند. انگار بگه was facing
Just then the baby reached up and bit Kristen’s mother on the nose.She yelled, "Aaaaaahhhhhaaaaa
خودش رو به بالا کشید
رد، نشان،رد پا، اثر دنبال کردن، ردیابی کردن،ترسیم کردن، راهی را پیمودن
پول رایج و رسمی کشور
نقطه سر به سر، زمانی که درآمد و هزینهها برابر میشوند و سود و زیان صفر میشود
ترجمه و معادل " be sick to death of something/ doing something"
به حد مرگ از چیزی/کاری خسته بودن