حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoked spec: 🔹گوشت دودی شده ی اسپک / ژامبون دود ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow groceries: 🔹 بالا آوردن غذاها! / استفراغ کردن ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talk to ralph on the big white phone: 🔹 استفراغ کردن در توالت / بالا آور ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senex: 🔹 پیرمرد / سالخورده خردمند / شخصیت ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kippis: 🔹 به سلامتی! / نوش جان! / پاینده ب ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’re the bee’s knees: 🔹 تو خیلی باحالی! / محشر و بی نظیر ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bestie sister: 🔹خواهر - رفیق / خواهر صمیمی / خواه ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silver vixen: 🔹خانم نقره ای جذاب / زن سالخورده ی ...

جدید ١٢ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old coot: 🔹پیرمرد عجیب وغریب / پیرمرد غرغرو ...

جدید ١٢ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fogey: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: پیرمرد قدی ...

جدید ١٢ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ccrc: 🔹 اصطلاح: CCRC ( مخفف – Continuing ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flumpnugget: 🔹 پیرزن تپلی و بانمک / خانم تپل و ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put years on somebody: 🔹پیر کردن کسی / سال به عمر کسی اضا ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brewer’s droop: 🔹 افت آبجویی / نعوظ ناتوانی ناشی ا ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jamsauce: 🔹آهنگ فوق العاده پرانرژی و جذاب / ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boppy: 🔹 ریتم دار و مناسب رقص / پر جنب وج ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stepdude: 🔹 ناپدری / بابای ناتنی / شوهر مادر ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pot and pan: 🔹 پدر / بابا / پیرمرد خونه 🔸 تعری ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sunday dad: 🔹 پدر یک روزه / بابای آخر هفته ای ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage dad: به پدری گفته می شود که به طور افراط ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

papa bear: 🔹 بابای خرس گونه / پدر محافظ / باب ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vater: 🔹پدر / بابا / والد مرد 🔸 تعریف ها ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

otosan: 🔹 واژه: Otōsan / お父さん ( اسم – ژاپن ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lobotomy: a medical operation in which cuts a ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guzzle down: یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی ا ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yumster: عبارت **"Yumster"** یک واژه غیررسمی ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drool worthy: یک صفت غیررسمی و عامیانه در زبان ان ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chef’s kiss: 🔹بی نقص! / عالیه! / شاهکار! ( با ح ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full course: 🔹وعده ی کامل غذایی / غذای چندمرحله ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hodger: 🔸 تعریف عامیانه: ( فعل ) : به معن ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nosh on: یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی ا ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumbfounded: ( also dumbstruck ) so shocked and ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bogchi: 🔹 چیزی خوردن / زدن به بدن / bogchi ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cocotte: 🔸 معنای اول: آشپزی در آشپزی فرانسو ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ballarat: 🔹 گربه ( با لحن شوخ طبعانه یا محبت ...

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marking: 1 - a pattern on the body of an an ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caesar’s wife: اصطلاح **"Caesar’s Wife"** یا کامل ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devil meeting his wife: یک عبارت محاوره ای و عامیانه است که ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the war office: اصطلاح **"The War Office"** علاوه ب ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yellow woman: 🔹 زن زردپوست اسطوره ای / زن آزاد و ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one large: 🔹 یک هزار پوند 🔹 مثال ها: He dr ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apocalyptic politics: **سیاست آخرالزمانی** ( Apocalyptic ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

au pair: a foreign person, usually a young w ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shine up to someone: 🔹 خود شیرینی کردن برای کسی / چاپلو ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throat hit: 🔹 ضربه ی گلو / احساس ضربه در گلو ه ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

travel on a shoestring: 🔹سفر با بودجه ی محدود / سفر کم هزی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slam: To “slam” someone means to criticiz ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lowtop: کتانی ساق کوتاه / کفش ورزشی بدون سا ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

servergate: **Servergate به عنوان یک اصطلاح سیا ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bdu: اصطلاح **BDU** مخفف عبارت **Battle ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain dead user: اصطلاح **Brain Dead User** در زبان ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigm: A paradigm refers to a standard, pe ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cashola: **پول نقد** یا به طور کلی **پول** ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinero: در زبان اسپانیایی به معنای **پول** ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

base off: اصطلاح **base off** یا **based off ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

build off of: یک عبارت غیررسمی و محاوره ای در زبا ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anchor on: �تکیه کردن بر�، �مبتنی بودن بر� یا ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paramedic: a person who is trained to do medic ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plant one on: **Plant one on ( somebody ) ** - * ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hepcat: **Hepcat** یک اصطلاح عامیانه و قدیم ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot to trot: ### **۱. معنی اصلی اول: مشتاق و آما ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heeb: **Heeb** ( همچنین گاهی به شکل *Hebe ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hickster: **Hickster** یک اصطلاح عامیانه و تر ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go sans undies: عبارت **"go sans undies"** یک اصطلا ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bat for the other team: عبارت **"Bat for the other team"** ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hasbian: این واژه یک اصطلاح عامیانه است که د ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swamp rat: **Swamp rat** اصطلاحی در زبان انگلی ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from flights to fight or flight: عبارت **"From Flights to Fight - or ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurkle durkle: یک واژه اسکاتلندی قدیمی است که معنا ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

california sober: **"California Sober"** یا **"کالی س ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw dogging: **"Raw - dogging"** یک اصطلاح عامیا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ptg: **"PTG"** یک مخفف است که بسته به زم ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air dirty laundry: - **معنی اصلی:** - **رازها، مشکلا ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talk doctor: - **"Talk doctor"** به معنای **درما ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound mind: This phrase refers to someone who i ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skywhale: بالگرد بسیار بزرگ یا غول پیکر ( کار ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what’s the haps: یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی در انگل ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

momtrepreneur: **Momtrepreneur** ( گاهی به شکل های ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

popster: "Popster" یک اصطلاح غیررسمی در انگل ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’re covered: به صورت محاوره ای یعنی: نگران نباش، ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll see to it: این عبارت یک اصطلاح رایج انگلیسی اس ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rosaleen: - **ریشه:** - **روزالین** از نام ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gabacho: واژه **"Gabacho"** یک اصطلاح اسپانی ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play with oneself: در انگلیسی یک اصطلاح عامیانه و گاهی ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand to gland combat: عبارت **"hand - to - gland combat"* ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat the bishop: عبارت **"beat the bishop"** یک اصطل ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call dinosaurs: **"استفراغ کردن"** یا **"بالا آوردن ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sizzling hot: **"Sizzling hot"** به معنای **"بسیا ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vavavoom: **"Vavavoom"** ( گاهی به شکل های دی ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoke show: **"Smoke show"** به معنای **"فردی ب ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pray to the porcelain god: **"بالا آوردن در توالت"** یا **"است ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s written in stone: **"It’s written in stone"** به معنا ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose one’s lunch: **"Lose one’s lunch"** به معنای **" ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high ticket: اصطلاحی است که به طور معمول در انگل ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

billow: 1 - a large wave یک موج بزرگ They ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peculiar: مثال؛ That painting has a peculiar ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find your groove: **یافتن ریتم یا روند مناسب و راحت خ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

merge onto: **ادغام شدن یا وارد شدن به یک مسیر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow someone a kiss: The expression "blow someone a kiss ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

value conscious: به معنای فرد یا مصرف کننده ای است ک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممالیک: **ممالیک** به گروهی از بردگان نظامی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

merge point: نقطه ی همگرایی یا تلاقی مسیرها — در ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crossway: ** محل تلاقی یا تقاطع مسیرها — چه د ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on fire for: یک اصطلاح عامیانه و محاوره ای در زب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all in for: یک اصطلاح عامیانه و محاوره ای در زب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chill spot: **مکانی راحت، آرام و غیررسمی است که ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quiet as a church mouse: یک عبارت قدیمی و مجازی در زبان انگل ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no funny business: یک عبارت عامیانه و غیررسمی در زبان ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brass balls: در زبان عامیانه انگلیسی به معنای شج ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firm handed: اصطلاح **firm - handed** ( یا **fir ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no fooling around: به معنای هیچ شوخی و بازی غیرجدی پذی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stern faced: به کسی گفته می شود که چهره ای جدی، ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

groutfit: کلمه **Groutfit** ترکیبی غیررسمی از ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

picmeister: به فردی گفته می شود که در گرفتن و و ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dark arts: عبارت **Dark Arts** معانی و کاربرده ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ship it: عبارت Ship it به انگلیسی معمولاً به ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beam over: ### ۱. معنای علمی و فنی در علوم و ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zip over: - **حرکت سریع و کوتاه مدت:** وقتی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurl out: با شدت و زور بیرون انداختن یا پرتاب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relay over: 1 - انتقال دادن از طریق ( یک واسطه ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scale showdown: عبارت scale showdown به معنای رقابت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scale duty: وظیفه یا مسئولیت استفاده منظم از تر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot over: ۱. فرستادن سریع چیزی ( فایل، پیام، ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toss shade: کنایه زدن، بی احترامی غیرمستقیم ( م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

owning it: مسئولیت پذیری کامل، پذیرش خود با اع ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empowerment: The process of gaining freedom and ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifesto: A manifesto is a published declarat ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

food bank: a place where food is given to peop ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rap session: گفت وگوی آزاد و غیررسمی درباره ی مو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not optimal: کمتر از حد مطلوب، غیر بهینه، نه در ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fool around: This slang phrase refers to engagin ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vintage: This term is used to describe somet ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foil: To foil someone is to sabotage thei ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boil it down: This phrase means to reduce somethi ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave a bad taste in the mouth: تجربه ای که باعث می شود بعد از آن ا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m game: پایه ام! حاضرم! موافقم یک اصطلاح غ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get naughty: شیطنت کردن، بازیگوش شدن خلاف عرف ی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play hide the sausage: یک اصطلاح عامیانه و طنزآمیز است که ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the do: یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی است که ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a fling: رابطه ی کوتاه مدت و غیرمتعهدانه ( م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s on me: تقصیر منه، گردن منه عبارتی غیررسمی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll cover it: من پرداختش می کنم، من مسئولش هستم م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll never live this down: هیچ وقت فراموش نمی شه، همیشه روم می ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick myself: احساس پشیمانی یا عصبانیت از خود به ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buff: The term "buff" can refer to a pers ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ring a bell: ( also ring any bells ) informal I ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sen sei: In Japanese culture, “sensei” is a ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daddy issues: “Daddy issues” is a colloquial term ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: 1 - Not Easily Satisfied It descri ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlet: An outlet, in the context of second ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unraveler: حل کننده، بازکننده گره ها فردی که گ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

espier: مشاهده گر، جاسوس فردی که چیزی دور ی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unearther: کشف کننده، آشکارساز فرد یا چیزی که ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scouter: دیده بان، جستجوگر فرد یا دستگاهی که ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریزپرنده: | Micro Air Vehicle ( MAV ) | هواگر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iconic: مثال؛ The Beatles are known for the ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sidebar panel: بخشی از رابط کاربری است که در کنار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enamoring: 📌 تلفظ: /ɪˈn�m. ɚɪŋ/ ( اِنَمِرینگ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypnotizing: 📌 تلفظ: /ˈhɪp. nə. taɪ. zɪŋ/ ( هیپ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ingrained: This term describes something that ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swindler: A swindler is someone who uses dece ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run on empty: بی انرژی بودن، از پا افتادن ادامه د ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a kick out of it: لذت بردن، کیف کردن از چیزی بسیار لذ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swim in tasks: غرق شدن در کارها، وظایف زیاد داشتن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a thrill out of: هیجان زده شدن، لذت بردن مترادف؛ enj ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold in awe: احترام عمیق گذاشتن، شگفت زده شدن نگ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think the sun shines out of someone’s backside: ستایش بیش از حد، تحسین کورکورانه تح ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key takeaway: نکته ی اصلی، درس مهم مهم ترین نکته ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flying: Flying is a slang term used to desc ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SME: Subject Matter Expert This term ref ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail out: 1 - Bailout اسم طرح نجات مالی یک ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raring: very enthusiastic and eager to do s ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on fire: مثال؛ The player is on fire tonight ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweep off your feet: ### 1. **معنی مجازی ( معمول ترین کا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock sideways: یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheme out: یک فعل عبارتی ( phrasal verb ) در ز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shadow self: مفهوم "Shadow Self" ( خود سایه ) از ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling fly: در زبان عامیانه انگلیسی به معنای ** ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the feels: **احساسات شدید و عمیق داشتن** یا ** ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caterpillar to butterfly: در روان شناسی و رشد فردی: این استعا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch feels: در زبان عامیانه انگلیسی به معنای ** ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pensive: Refers to a state of deep or seriou ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a raincheck: ✍️عبارت **"take a rain check"** به ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leach into: "نفوذ کردن"/ به فرآیند تراوش یا فیل ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bubbly bath: اصطلاح "bubbly bath" یا همان "bubbl ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engender: to make people have a particular fe ...

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instant buzz: **هیجان یا هیاهوی فوری و سریع** که ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cognitive behavioural therapy: **Cognitive Behavioral Therapy ( CB ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat insomnia: **غلبه بر بی خوابی** یا **رفع مشکل ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body scan: اصطلاح **"body scan"** یا **"body s ...

٣ هفته پیش

مدال‌های حسین کتابدار