حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyte: /ɡaɪt/ 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: دیو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make one's wee bolt: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: یه فرار کو ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers crossed: ( keep/have your fingers crossed ( ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actlet: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: نقشک / نقش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aftershave: افتر شیو محصولی است که پس از اصلاح ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nick: A nick is a small, shallow cut or s ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh out of: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: ته کشیدن / ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrap the bottom of the barrel: استفاده یا انتخاب چیزی از بدترین یا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crackerjack journo: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: خبرنگار تی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live on a shoestring: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: با بودجه ی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fight to stay afloat: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تقلا برای ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk a financial tightrope: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: مثل بندباز ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel the financial squeeze: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تحت فشار م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrap along: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: با سختی و ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on thin ice financially: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: در وضعیت م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrounge for change: 1 - ( طنز اجتماعی ) : وقتی کسی در ش ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

struggle to make ends meet: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: دست و پا ز ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figure out: مثال؛ “I need to figure out who com ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peel off: peel away/off When vehicles, people ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm up to: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: کم کم علاق ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clue into: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: آگاه شدن / ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tune down: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: کاهش دادن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tune over: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تعویض کانا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick up a notch: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: سطح کار را ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn on to: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: علاقه مند ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fade into: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: به تدریج د ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short end of the stick: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: طرف بازنده ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zone in: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تمرکز کردن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

secret ingredient: 🔹 چاشنی مخفی / عنصر پنهان / راز خو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پنتامین: پنتالین یا پروپانتلین بروماید داروی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phentermine: فنتِرِمین دارویی است محرک سیستم عصب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’ll all work out: 🔹 همه چیز درست می شه / همه چیز روب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron paradise: **Iron Paradise** نامی است که برای ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high muckety muck: به فردی اشاره دارد که **یک مقام بلن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of the pack: **رهبر یا پیشتاز یک گروه، تیم یا رق ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm fuzzies: 🔹 دلگرمی های لطیف / حس خوب نرم و گ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lean on me: یک عبارت رایج انگلیسی است که به معن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up skill: **Up - skill** به معنی **افزایش مها ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deca: **Deca** یک پیشوند عددی است که به م ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: To catch up on a show means to watc ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zone out: When someone “zones out, ” they bec ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strap for: 🔹 در مضیقه بودن / کمبود داشتن / بی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay as you go: ✍️پرداخت به ازای استفاده یک مدل صور ...

٢ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spellbind: 🔹 مجذوب کردن / افسون کردن / دل ربا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

command the room: **داشتن حضور قدرتمند و تأثیرگذار به ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nod off: ✍️"چرت زدن"/ به معنای خوابیدن به طو ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the spotlight is on me: این عبارت به معنی در مرکز توجه قرار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

d dawg: **D - Dawg** * ( اسم مستعار – اصطلا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

daddynator: واژه ی *Daddynator* یک ترکیب غیررسم ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the lowdown: **دریافت یا کسب اطلاعات مهم، حقیقت ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grab eyeballs: 🔹 جلب توجه شدید / چشم ها را به خود ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay bare for all to see: این عبارت به معنی آشکار و علنی کردن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low on: یک عبارت ترکیبی ( prepositional phr ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

power on: ### معنی اصلی: **روشن کردن دستگاه ی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw out in the open: این عبارت به معنای افشای ناگهانی و ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monitorama: به صورت غیررسمی و طنز برای توصیف وس ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screenie: /ˈskriːni/ 🔹 اسکرین شات / تصویر صف ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave be: This phrase means to leave somethin ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your groove on: 🔹 برقص و حالشو ببر / وارد حال و هو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your house in order: 🔹 اوضاع خودت رو سر و سامان بده / م ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your act in gear: 🔹بجنب و خودت رو جمع وجور کن / اوضا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the market for: 🔹 در فکر خرید چیزی بودن / دنبال خر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get on the ball: 🔹 دست به کار شو / حواست رو جمع کن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like peas and carrots: مثل نخود و هویج / عالی با هم جور بو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sleuthhound: 🔹 ردیاب حرفه ای / کارآگاه خبره / س ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

locater: 🔹یابنده / ردیاب / مکان یاب / افشاگ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmasker: 🔹 افشاگر / پرده بردار / کسی که حقی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lace: To add alcohol or drugs to food or ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juggle too much: **همه چیز را هم زمان مدیریت کردن** ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without reservation: 🔹بی قید و شرط / بی تردید / با تمام ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peeping tom: مثال؛ He’s a real peeping Tom, alwa ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخص فلاکت: 🔹 شاخص فلاکت / شاخص رنج اقتصادی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narrative worldwide: **روایت جهانی** / **داستان سرایی در ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

misery index: 🔹 شاخص فلاکت / شاخص رنج اقتصادی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go topsy turvy: 🔹 وارونه شدن / به هم ریختن کامل / ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tps: 🔹 وضعیت حفاظتی موقت / اقامت موقت ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do a 360: 🔹 چرخیدن کامل ( ۳۶۰ درجه ) / دور ز ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonchalant: This term describes someone who app ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like a glove: 🔹مثل دستکش ( کاملاً مناسب ) / بی ن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the penny: 🔹 تا آخرین پنی / دقیقاً تا آخرین و ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the soul: 🔹تا عمق جان / درون روح / در سطحی ب ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lord advocate: 🔸 تعریف ها: 1 - ( نقش حقوقی و دولت ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off premises dining: به هر نوع تجربه صرف غذا گفته می شود ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the hay: idiom / informal hit the hay/sack t ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

numbers crunch breakdown: 🔹 بررسی جزئیات عددی / تحلیل آماری ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health markers: 🔹 نشانگرهای سلامتی / شاخص های زیست ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kamikaze doctrine: **کامیکازه** ( به ژاپنی: 神風特別攻撃隊 ) ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دکترین کامیکازه: **کامیکازه** ( به ژاپنی: 神風特別攻撃隊 ) ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triple double: عبارت "Triple Double" به یک عملکرد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live in the sticks: 🔹 تعریف: زندگی در مناطق روستایی ی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

piece of ass: This derogatory term objectifies an ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bob: 1 - Bob is slang for shilling اصط ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pant after someone: ### 🔹 **تعریف:** عبارت **"pant aft ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double dealing deadly daddy: ### 🔹 **عبارت:** **Double Dealing ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dark cloud theory: ### 🔹 **نظریه ابر تاریک ( Dark Clo ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undid someone: "خنثی کردن، بی اثر کردن یا از بین ب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

d c i: **DCI** مخفف چند عبارت مختلف است که ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crown office: **Crown Office** در نظام حقوقی انگل ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee helmet: 🔹 کلاه ایمنی کوچک / کلاه بچه گانه ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essentialism: # Essentialism: مفاهیم و پیامدهای آ ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hegemony: POLITICS formal ( especially of co ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plow on: 1. ** ( اصطلاح عامیانه ) :** عبار ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone in tears: 1. **اصطلاح عامیانه:** عبارت *hav ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave someone hanging: 1. **اصطلاح عامیانه:** عبارت *lea ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low bar: 🔹: استاندارد پایین / حد انتظار خیل ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flow off the handle: 1. **اصطلاح عامیانه:** عبارت *fly ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chocohangover: ### 🔸 **تعریف:** **Chocohangover** ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no jive: - عبارت **"No jive"** به معنی **"شو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the square: 1. ** ( صادق و درستکار بودن ) :** ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chocoholism: **Chocoholism** به معنی **وابستگی ی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chocoholicism: **Chocoholicism** یا **Chocoholism* ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never been laid: - عبارت **"never been laid"** به صو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pukka: 1. ** ( عامیانه بریتانیایی ) :** ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no b s: - عبارت **"No B. S. "** مخفف **"No ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doodle: Doodling refers to the act of drawi ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fudge up: ✍️ ( عامیانه – اشتباه کردن یا خراب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blunder up: 🔹 خراب کاری کردن با سوتی بزرگ / اش ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick one’s brains: 🔄 از کسی مشورت گرفتن / از کسی راهن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake down: Shakedown In the context of rehab, ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dollface: 🔹 عزیزم خوشگل / عروسکی نازنین / صو ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no pulling your leg: 🔹 شوخی نمی کنم! / جدی می گم! / دار ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tucker out: 🔹 از پا انداختن / خسته و کوفته کرد ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moper: 🔹 غم زده / افسرده حال / بی حوصله و ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

three sheets in the wind: 👈 مست و پاتیل! / تلوتلوخوران! / سه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not holding back: احساسات، تلاش یا حرف هایش را بدون س ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bag of sand: 🔹 هزار پوند / کیسه شن / لقب طنز بر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down for it: 🔹 پای کارم! / موافقم! / حاضرم انجا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shekels: 🔹شِکِل ( واحد پول اسرائیل ) / سکه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

folding stuff: 🔹 پول تاخورده / اسکناس / پول نقد ک ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pelf: 🔹 ثروت نامشروع / مال حرام / دزدی ی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ilysm: ILYSM مخفف عبارت "I Love You So Muc ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratchings: 🔹 پول برد شرط بندی / سود حاصل از ق ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard stuff: 🔸 تعریف کاربردی: در زبان غیررسمی، ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypebeast: 🔹 مدباز افراطی / مدپرست نمایشی / ف ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chasm: 1 - a very deep, narrow opening in ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bratishka: 1 - ( رسمی – زبان روسی ) : شکل کوچک ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slave over a hot stove: 🔹 جون کندن پای اجاق / خرکاری آشپزخ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caldar: واژه ی Caldar به عنوان اصطلاحی غیرر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earthapple: 🔹 سیب زمینی / سیب زمینی خاکی / کنگ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust your hump: 🔹 جون کندن / خرکاری کردن / بی وقفه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nose on the grindstone: 🔹 با تمرکز کامل کار کردن / بی وقفه ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salt mine: 🔹 معدن نمک / کار طاقت فرسا / خرکار ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملامتی: **ملامتی** ( در عربی: ملامتیه ) یکی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my muse: 🔹 الهام بخش من / منبع خلاقیت من / ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bun bun: 🔹 عزیز دلم / بامزه جون / خرگوش کوچ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not two hoots: 🔹 اصلاً برام مهم نیست / هیچ اهمیتی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heaven in a bite: 🔸 تعریف ها: 1 - ( تبلیغاتی – غذایی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coupled with the ongoing: 🔹 همراه با وضعیت جاری / در کنار رو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

then: "Then" یک کلمه چند منظوره در زبان ا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smartie: 🔸 تعریف ها: 1 - ( شخصیتی – اسلنگ ع ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double saw: 🔹 بیست دلاری ( در اسلنگ مالی ) / ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoked spec: 🔹گوشت دودی شده ی اسپک / ژامبون دود ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow groceries: 🔹 بالا آوردن غذاها! / استفراغ کردن ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talk to ralph on the big white phone: 🔹 استفراغ کردن در توالت / بالا آور ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senex: 🔹 پیرمرد / سالخورده خردمند / شخصیت ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kippis: 🔹 به سلامتی! / نوش جان! / پاینده ب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’re the bee’s knees: 🔹 تو خیلی باحالی! / محشر و بی نظیر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bestie sister: 🔹خواهر - رفیق / خواهر صمیمی / خواه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silver vixen: 🔹خانم نقره ای جذاب / زن سالخورده ی ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old coot: 🔹پیرمرد عجیب وغریب / پیرمرد غرغرو ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fogey: 🔹 معادل فارسی پیشنهادی: پیرمرد قدی ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ccrc: 🔹 اصطلاح: CCRC ( مخفف – Continuing ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flumpnugget: 🔹 پیرزن تپلی و بانمک / خانم تپل و ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put years on somebody: 🔹پیر کردن کسی / سال به عمر کسی اضا ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brewer’s droop: 🔹 افت آبجویی / نعوظ ناتوانی ناشی ا ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jamsauce: 🔹آهنگ فوق العاده پرانرژی و جذاب / ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boppy: 🔹 ریتم دار و مناسب رقص / پر جنب وج ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stepdude: 🔹 ناپدری / بابای ناتنی / شوهر مادر ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pot and pan: 🔹 پدر / بابا / پیرمرد خونه 🔸 تعری ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sunday dad: 🔹 پدر یک روزه / بابای آخر هفته ای ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage dad: به پدری گفته می شود که به طور افراط ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

papa bear: 🔹 بابای خرس گونه / پدر محافظ / باب ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vater: 🔹پدر / بابا / والد مرد 🔸 تعریف ها ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

otosan: 🔹 واژه: Otōsan / お父さん ( اسم – ژاپن ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lobotomy: a medical operation in which cuts a ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guzzle down: یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی ا ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yumster: عبارت **"Yumster"** یک واژه غیررسمی ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drool worthy: یک صفت غیررسمی و عامیانه در زبان ان ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chef’s kiss: 🔹بی نقص! / عالیه! / شاهکار! ( با ح ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full course: 🔹وعده ی کامل غذایی / غذای چندمرحله ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hodger: 🔸 تعریف عامیانه: ( فعل ) : به معن ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nosh on: یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی ا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumbfounded: ( also dumbstruck ) so shocked and ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bogchi: 🔹 چیزی خوردن / زدن به بدن / bogchi ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cocotte: 🔸 معنای اول: آشپزی در آشپزی فرانسو ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ballarat: 🔹 گربه ( با لحن شوخ طبعانه یا محبت ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marking: 1 - a pattern on the body of an an ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caesar’s wife: اصطلاح **"Caesar’s Wife"** یا کامل ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devil meeting his wife: یک عبارت محاوره ای و عامیانه است که ...

٤ هفته پیش

مدال‌های حسین کتابدار