حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sposh: 🔸 معادل فارسی: لوکس بازی / تجملی ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abrasive: rude and unfriendly صفت/ بی ادب و غ ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dharma: دارما یا درمه مفهومی در ادیان هندی ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove oneself: 🔸 معادل فارسی: کناره گیری کردن / ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

truffle butter: 🔸 معادل فارسی: ۱. کره ی ترافل ( خ ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy shit: 🔸 معادل فارسی: اتفاق عجیب غریب / ...

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swing by: This phrase is used to indicate tha ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be yet: **be yet to do ( something ) ** 🔸 ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

storm out of: 🔸 معادل فارسی: با عصبانیت ترک کرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mech up: مِک - اَپ ________________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deity domination: /ˈdeɪɪti ˌdɒmɪˈneɪʃən/ دیِیتی دامی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reverent rule: /ˈrɛvərənt ruːl/ رِوِرِنت رول ___ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring the heat: 🔸 **معادل فارسی:** قدرت نمایی کردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoship: /ˈθiːəʃɪp/ ثی اِشیپ _____________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faithocracy: /ˈfeɪθɒkrəsi/ فِیث آکرِسی _______ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deificracy: /diːˈɪfɪkrəsi/ دی ایفِکرِسی _____ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecclesial rule: /ɪˈkliːziəl ruːl/ اِکلیزی ال رول ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theopolity: /ˌθiːəˈpɒlɪti/ ثی اپالِتی _______ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auto queue: آتو - کیو ________________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoligarchy: /ˌθiːəˈlɪɡɑːrki/ ثی الیگارکی ____ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the elements: 🔸 معادل فارسی: در معرض عناصر طبیع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theodemocracy: /ˌθiːoʊdɪˈmɒkrəsi/ ثی اودِماکرِسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side sneer: 🔸 معادل فارسی: پوزخند از گوشه ی ل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out yonder: 🔸 معادل فارسی: اون دور دورا / اون ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sphinxlike: /ˈsfɪŋksˌlaɪk/ سفینکس لایک ______ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prophetocracy: /ˌprɒfɪˈtɒkrəsi/ پرافِتاکرِسی ____ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side squint: 🔸 معادل فارسی: نگاه کج دار و مریز ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

priestocracy: پریستاکرِسی ______________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clericracy: کِلِریکرِسی ______________________ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theonomy: ثی آنِمی _________________________ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pile on the agony: 🔸 معادل فارسی: اغراق کردن در درد ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick your neck out: to take a risk اصطلاح ریسک کردن، خو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undercurrent: ✍️جریان زیرین به حرکت پنهان یا کمتر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everyday savior: 🔸 **معادل فارسی:** منجی روزمره / ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to place: 🔹 واژه: **Go - to place** ( عبارت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jailor: 🔸 معادل فارسی: زندانبـان / مأمور ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gem of a find: 🔸 معادل فارسی: کشف فوق العاده / پ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remain ongoing: 🔸 **معادل فارسی:** همچنان ادامه دا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rozzer: 🔸 معادل فارسی: پلیس / مأمور / کلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cop shop: 🔸 معادل فارسی: کلانتری / پاسگاه پ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کورنت: کورنت نوعی موشک هدایت شونده ضدتانک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on licence: 🔸 **معادل فارسی:** آزاد به قیدِ تع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mounties: /ˈmaʊntiz/ ماونتیز ______________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on top of the sentence: 🔸 **معادل فارسی:** علاوه بر محکومی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extracto: /esˈtɾakto/ اِس ترَکتو __________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hidey hole: 🔹 واژه: **Hidey - hole** ( اسم – ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brown bomber: 🔸 تعریف ها: 1. ** ( طنزآمیز – جسم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the bag: 🔸 معادل فارسی: تنها ماندن با مسئو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ux first: User Experience ( UX ) 🔸 معادل فا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the hook: 🔸 معادل فارسی: متعهد بودن / گیر ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deplume: 🔸 معادل فارسی: پر درآوردن / پرکندن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

function first thinking: 🔸 معادل فارسی: تفکر مبتنی بر عملک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shop rat: 🔸 **معادل فارسی:** کارگر کارگاه / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read someone for filth: 🔸 معادل فارسی: تحقیر کردن / له کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

user centered design: 🔸 معادل فارسی: طراحی کاربرمحور / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

form over function: 🔸 معادل فارسی: ظاهر بر عملکرد / ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go off on someone: 🔸 معادل فارسی: عصبانی شدن سر کسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too fancy for its own good: 🔸 معادل فارسی: زیادی شیک برای خود ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wage slave: 🔹 واژه: Wage slave ( اسم – استعار ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piffle: 🔸 معادل فارسی: مزخرف / حرف بی معنی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intermountain health addiction: **Intermountain Healthcare** در ایا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rejectamenta: 🔸 معادل فارسی: اضافات / باقی مانده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tianeptine: تای اَنپتین - - - 🔸 **معادل فا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas station heroin: 🔹 **اصطلاح:** *Gas station heroin* ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanctified: 🔸 معادل فارسی: مقدس / پاک شده / تق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to terms with oneself: 🔸 معادل فارسی: با خودش کنار اومدن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parson: 🔸 معادل فارسی: کشیش / روحانی / پاس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dig into one’s past: 🔸 معادل فارسی: در گذشته ی کسی کند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face one’s demons: 🔸 معادل فارسی: روبرو شدن با شیاطی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not on the grid: 🔸 معادل فارسی: خارج از شبکه / جدا ...

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decile: مشتریان سودآور اهمیت زیادی دارند زی ...

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decile: افرادی که در دهک درآمدی پایین ترین ...

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decile: در میان دهک بالایی درآمد ( یعنی ۱۰ ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fair representation: 🔸 معادل فارسی: نمایندگی عادلانه / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinteresting: 🔸 معادل فارسی: جالب و الهام بخش / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buzz piece: 🔸 معادل فارسی: مطلب جنجالی / مقاله ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinkfluencer: 🔸 معادل فارسی: فرد تأثیرگذار فکری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nimble minded: 🔸 معادل فارسی: تیزهوش / زیرک / ذهن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiralling drinking: 🔸 **معادل فارسی:** مصرف الکلِ رو ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch a show: 🔸 معادل فارسی: یه نمایش دیدن / یه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the take: idiom US trying to profit in a pers ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off you go: "Off you go" is an idiomatic expres ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night hawker: 🔸 معادل فارسی: **دستفروش شبانه • ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run out of language: 🔸 معادل فارسی: زبان کم آوردن / وا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

untold harm: 🔸 معادل فارسی: آسیب بی شمار / خسار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corner someone: 🔸 معادل فارسی: گیر انداختن کسی / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart pill: 🔸 معادل فارسی: قرص هوش / داروی تق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh to death: 🔸 معادل فارسی: بسیار خوش تیپ / فو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighten noose: 🔸 معادل فارسی: طناب را سفت کردن / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t money: 🔸 معادل فارسی: تی مانی / اسم رمز ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t girl: 🔸 معادل فارسی: زن ترنس / دختر ترن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t monkey: 🔸 معادل فارسی: مصرف کننده ی مت آم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mess hall: 🔸 معادل فارسی: سالن غذاخوری نظامی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy pill: 🔸 معادل فارسی: قرص شادی / داروی ض ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toke up: 🔸 معادل فارسی: پک زدن / دود کردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huffing canned air: 🔸 معادل فارسی: استنشاق هوای فشرده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be no more: 🔸 معادل فارسی: دیگر نبودن / از می ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust one’s buns: 🔸 معادل فارسی: جون کندن / خودکشی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barky: 🔸 معادل فارسی: پارس کننده / پرصدا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetcher: فِچِر ____________________________ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woofer: 🔸 معادل فارسی: سگ گنده / سگ صدادا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace pill: 🔸 معادل فارسی: قرص صلح / قرص آرام ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white rhino: 1. ( فرهنگی – استعاری ) : در برخی ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barbell: a long bar with a weight on each en ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jack tar: 🔸 معادل فارسی: ملوان قدیمی / مرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white smoke: 1. ( استعاری – رسانه ای ) : در گفتا ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make one's bed: ( استعاری – اخلاقی ) : اشاره به پذی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hymie: /ˈhaɪmi/ هایْمی _________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jidan: /ʒiˈdɑ̃/ ژیدان __________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do a graft: 🔸 معادل فارسی: سخت کار کردن / زحم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doc in a box: 🔸 معادل فارسی: پزشک فوری / دکتر ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skinful: 🔸 معادل فارسی: مقدار زیاد نوشیدنی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the business: 🔸 معادل فارسی: دفع مدفوع / رفتن ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metiche: 🔹 واژه: Metiche ( اسم / صفت – اسپ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for a poop: 🔸 معادل فارسی: دفع مدفوع / رفتن ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sly trick: 🔸 معادل فارسی: حقه ی زیرکانه / کل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

release the kraken: 🔸 معادل فارسی: رها کردن هیولا / ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rag arsed: 🔸 معادل فارسی: ژنده پوش / بی پول ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a pit stop: 🔸 معادل فارسی: توقف کوتاه / ایست ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

answer nature’s call: 🔸 معادل فارسی: رفتن به دستشویی / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay a visit to the porcelain throne: پورسِلِن 🔸 معادل فارسی: رفتن به ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get turned on: 🔸 معادل فارسی: تحریک شدن / به وجد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of my emergency room: GOMER گومِر ______________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fooba: مخفف **Fell Out Of Bed Again** 🔸 م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rush genius: **Rush genius** ( ترکیب اسمی – فرهن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key in on: 🔸 معادل فارسی: تمرکز کردن روی. . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero down on: 🔸 معادل فارسی: متمرکز شدن دقیق رو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to the marrow of the matter: 🔸 معادل فارسی: رسیدن به مغزِ موضو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

royal pardon: 🔸 معادل فارسی: عفو سلطنتی / بخشش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

richy rich: 🔸 معادل فارسی: بچه پولدار / پول د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make an observation about: 🔸 معادل فارسی: اظهارنظر کردن دربا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joneze: 🔸 معادل فارسی: هوس شدید / خمار کش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rdl: حرکت RDL یا ددلیفت رومانیایی ( Roma ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick sit: حرکت کیک سیت ( Kick Sit ) یک تمرین ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional fog: "مه عاطفی" یا "Emotional Fog" به حا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride the haze: 🔸 معادل فارسی: سواری گرفتن از مه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work someone up: 🔸 معادل فارسی: کسی رو به هم ریختن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go apeshit: 🔸 معادل فارسی: دیوانه شدن / ترکید ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hip thrust: حرکت هیپ تراست ( Hip Thrust ) یکی ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wind someone up: 🔸 معادل فارسی: کسی رو کفری کردن / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hip hinge: حرکت هینج هیپ ( hip hinge ) یک الگو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crankster: 🔸 معادل فارسی: معتاد شیشه / خوره ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tweak someone’s nose: 🔸 معادل فارسی: بینی کسی رو کشیدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creak along: 🔸 معادل فارسی: با صدای ناله آسا ح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flick someone’s switch: 🔸 معادل فارسی: دکمه ی کسی رو زدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well rounded body: 🔸 معادل فارسی: بدن متعادل / اندام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decentralist: 🔸 معادل فارسی: تمرکزگریز / طرفدار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a mental health day: 🔸 معادل فارسی: مرخصی سلامت روان / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inch along mindset: 🔸 معادل فارسی: ذهنیت پیش روی قطره ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dopamine dependency: 🔸 معادل فارسی: وابستگی به دوپامین ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piddling: 🔸 معادل فارسی: ناچیز / بی ارزش / ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autonomist: 🔸 معادل فارسی: خودمختارگرا / طرفد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional buttons: 🔸 معادل فارسی: دکمه های احساسی / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

couch potato economy: 🔸 معادل فارسی: اقتصاد مبل نشینی / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push buttons: 🔸 معادل فارسی: اعصاب کسی رو تحریک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nic fiend: نیک فیند _________________________ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summation speech: 🔸 معادل فارسی: سخنرانی جمع بندی / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

languish culture: 🔸 معادل فارسی: فرهنگ پژمردگی / فر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geek up: 🔸 معادل فارسی: تیز شدن با مواد / ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: سیفون دستشویی را بکشید

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد ...

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تک ...

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reliance: این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bits and pieces identity: 🔸 معادل فارسی: هویت تکه تکه / هوی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psychosomatic: Refers to the connection between th ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into one’s bones: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) تا عمق وجود ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disentwine: /ˌdɪs. ɪnˈtwaɪn/ دی س اِن تْواین ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

auschwitz: آشوویتس ( Auschwitz ) بزرگ ترین ارد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go flat out: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) با تمام توا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m chill about it: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) برام مهم نی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cavity fighter: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) مبارز ضد پو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bogo: 🔹 واژه: **BOGO** ( سرواژه تبلیغات ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peel away the layers: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) لایه برداری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat wallet: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) کیف پول پرپ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cake up: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) پول پارو کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go balls to the wall: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) با تمام قدر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m laid back: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) آدم آرومی ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go touch grass: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) برو بیرون ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

log off culture: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) فرهنگ فاصله ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell like crazy: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) دیوانه وار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accessible language: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) زبان قابل ف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr brown: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) آقای براون ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

closeout sale: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) حراج پایان ...

١ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار