حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep a mental note: This phrase is used to describe the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

its on the tip of my tongue: It’s on the tip of my tongue A phra ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

برای بررسی تفاوت‌های " بارگاه " و ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aggregate: تمشک میوه ی حاصل از رشد برچه های مج ...

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: بسیار ضروری است که عملیات را شروع ک ...

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: زمانی که ائتلاف شکل گرفت، لیبرال ها ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang up one’s boots: Hang up one’s boots This expression ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jack it in: This slang phrase means to quit or ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang up one’s hat: Hang up one’s hat This phrase is of ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cram sesh: A “cram sesh” refers to a period of ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senioritis: A term used to describe a decline i ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go down a rabbit hole: This phrase is used to describe som ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noodle around: This slang phrase is used to descri ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

addle pate: Addlepate Addlepated is a term used ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woolgather: Woolgathering refers to the act of ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

while away the time: Whiling away the time refers to the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goggle eyed: When someone is goggle - eyed, it m ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gaze into the distance: When someone is gazing into the dis ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unproductively: Unproductively refers to a state of ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fluff off: This phrase is used to describe som ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: اطلاعات دقیق تر را می توان به صورت ...

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: دولت ائتلافی مجموعه مشکلات و چالش ه ...

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: یک دولت ائتلافی پس از انتخابات عموم ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add moment: An ADD moment is a term used to des ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distraction dance: The distraction dance refers to eng ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screen time trap: This phrase refers to the situation ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off on a tangent: This phrase is used to describe whe ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the horizon: imminent or just becoming apparent, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prognosis: ( also, prognostication ) a doctor ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

هر چیزی که می درخشد طلا نیست یک اص ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shiny object syndrome: This term refers to a tendency to b ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

From the seven free republics" Fo ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick something into touch: The phrase "kick something into tou ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick someone upstairs: The phrase "kick someone upstairs" ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big deal: Big deal means you do not think tha ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recap: A recap is a concise summary or rev ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: To ditch means to leave a place or ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

n00b: Derived from “newbie, ” “n00b” is a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loll around: Lolling around refers to the act of ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loiterer: This term refers to lingering or ha ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doss about: This phrase implies spending time i ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

putter around: Putter around means to engage in sm ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cad: a man who behaves badly or dishones ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crayon stage: Used to describe a phase where some ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broseph: Broseph is a slang term that is use ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starter pack: Used to describe a set of items or ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suit someone down to the ground: suit someone ( right ) down to the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peeps: A shortened version of the word “pe ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

وضعیت اجتماعی-اقتصادی (SES) به ج ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real mccoy: Real McCoy This phrase is used to d ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behind the veil: This phrase refers to something tha ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constituent: a voter ( = person who can vote ) i ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vestments: “Vestments” specifically refers to ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguing: very interesting because of being u ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lookout: 1 - a high place where a person ca ...

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closet: جای این چکمه ها، داخل کمده.

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer journey: This refers to the process that a c ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pump in: This phrase means to put money or c ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

integrated marketing: Integrated marketing is a strategic ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

integrated producer: 1 - a company that both makes and ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوکنار خانه: گرز تریاک، کوکنار نام داشت. انگلیسی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delayed sleep phase pattern: a situation in which someone falls ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

byod: مخفف؛ Bring Your Own Device the pra ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watercooler talk: Refers to informal conversations th ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee run: A coffee run refers to the act of g ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office jargon: This term refers to the specialized ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

takeaway: 1 - a main message or piece of inf ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delaying tactics: he term "delaying tactics" refers t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

byoai: BYOAI abbreviation for “bring your ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ai washing: AI washing the behaviour of an org ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aiaas: AIaaS abbreviation for “artificial ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach read: A beach read is a book that is typi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weepy: Describes someone who is prone to c ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eeyore: Eeyore is a slang term derived from ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the groove: When someone is “in the groove, ” i ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blue devils: This term refers to a state of deep ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trash: 1 - Trash refers to dry, non - de ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

romanticize: 1 - to talk about something in a w ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portfolio: 1 - a large, thin case used for ca ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural center: This term refers to a museum or ins ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history house: A “history house” is a colloquial t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

primaeval: Primaeval refers to something that ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سفلیس: سیفلیس یا سفلیس ( به فرانسوی: Syphi ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

An “application focus issue” typic ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ginger: While “ginger” is often used to des ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ICE: This term is used to refer to diamo ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tipsy: Being tipsy means being slightly dr ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose one's stomach: to not feel brave or determined eno ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aisle: 1 - a long, narrow space between r ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homespun: This term refers to something that ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wasp: a social winged insect which has a ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play up to someone: "Play up to someone" means to try t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white rush: White Rush is another slang term fo ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticky icky: Sticky icky is a term used to descr ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charge plus: Charge Plus is a street name for a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue silk: Blue Silk is a term used to refer t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purple wave: Purple Wave is a slang term for a t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden sun: Golden Sun is a slang term for a ty ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ocean snow: Ocean Snow is a slang term used to ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat cop: Beat cop can be used to refer to an ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reoutfit: To reoutfit something means to equi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominatrix: /ˌdɒm. ɪˈneɪ. trɪks/ A woman who h ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skip out on someone: 1 - skip out on someone/something ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

centibillionaire: someone who has assets and investme ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

splitting hairs: The phrase "splitting hairs" refers ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booyah: "Booyah" is a slang interjection us ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهمون از مهمون بدش میاد صاحبخونه از هر دو: 1 - اشاره به شدت بخل و خساست صاحبخا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیلی زن بود یا مرد: ۱ - در جواب کسی می گویند که پس از ت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشمت کور دندت نرم: ۱ - یعنی باید مسئولیت عواقب کارت را ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنن: ۱ - یعنی دعوای زن و شوهر معمولا موق ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرج که از کیسه مهمان بود حاتم طایی شدن اسان بود: ۱ - در معنای ظاهری یعنی کسی مهمانی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جای پای خود را محکم کردن: ۱ - یعنی تلاش برای تثبیت جایگاه خود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disunite: cause division or separation betwee ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fractionate: Fractionate means to divide or sepa ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rocket fuel: Rocket fuel is a slang term for mar ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embalming fluid: Embalming fluid is a slang term for ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jedi mind trick: This slang term refers to a persuas ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

target practice: Target practice refers to the act o ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fodder for thought: Fodder for thought is a phrase used ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lab rat: موش آزمایشگاهی مثال؛ For instance, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch: To suggest or propose an idea or pl ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چمچاره: راه چاره پوچ و بیهوده ای که در هنگا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in retrospect: thinking now about something in the ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mitigate: Mitigate means to lessen or reduce ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

"من عصبانی هستم/I'm pissed off" ی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wellbeing: In simple terms, well - being can b ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clued in: This slang term means to be knowled ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweepingly generalize: This phrase means to make general s ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn over in one’s mind: turn over in one’s mind This phrase ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mindful being: Mindful being is the practice of pa ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paint with a broad brush: This expression means to make broad ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a way out of no way: To make a way out of no way means t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tangled web: A tangled web refers to a complicat ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tanglefoot: Tanglefoot is a slang term used to ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give thought to: To give thought to something means ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get it done: This phrase is used to express the ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a workaround: This phrase is used to describe the ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

use your noggin: This phrase is used to encourage so ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

largish: Fairly large, but not very large صف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wack job: Wack job or Whack job noun [ C ] UK ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shot caller: A shot caller, generally speaking, ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make lemonade out of lemons: This phrase means to make the best ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off the rails: This phrase is used to describe som ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارتی است که به توانایی/هنر حمل ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endorse: “Endorse” is a verb that means to g ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ ال ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of the blue: “Out of the blue” is an idiomatic e ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pa: PA 1 - abbreviation for personal a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

megacorp: This term refers to a massive corpo ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futurize: To make something more futuristic o ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

robo: This term is used to refer to anyth ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futuriffic: A slang term used to describe somet ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eval and treat: This term refers to the process of ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ddx: Differential diagnosis This term re ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bagging out: The term “bagging out” is often use ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whippets: Whippets refer to the inhalation of ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mindframe: This slang term refers to a person’ ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the meek: "The meek" is a term that refers to ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bropropriating: Bropropriating is a term used in th ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hepeating: It's called "hepeating, " and it de ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

women belong in the kitchen: This phrase is a derogatory and sex ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

women drivers: This phrase is a derogatory and sex ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handjob: noun/vulgar/ slang an act of male m ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ICE: U. S. Immigration and Customs Enfor ...

٢ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار