حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knack: a skill or an ability to do somethi ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cunnilingus: فرج لیسی یا به زبان عامیانه، کُ** ل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outman: To outsmart or outwit someone in a ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: در باید با دیوار تراز باشد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the aces: To “hold the aces” means to have a ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contraire: Contraire is a slang term used to d ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versant: Versant is a slang term used to des ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your nose in a book: "Have your nose in a book" is an id ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your wits about you: ( also keep your wits about you ) ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: ماهیچه های پشت دیو صدمه دیده و به ز ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: وزرا شایعات مطرح شده درباره تهمت رش ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: اقدامات و فعالیت هایشان/ رابطه عشقی ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: این رسوایی، استعفای او را اجتناب نا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: این رسوایی، دولت را بی اعتبار کرد.

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: کمیته ی اجرایی حزب کمونیست موضوع رس ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: The sentence "Go to me when her bef ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardcore: ( of a person ) having a very stro ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: شکل حمام های عمومی زنانه گرد با منف ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تک ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: پائل آنقدر ترسیده بود، که نتوانست ج ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: سرم کلاه رفته! نصف این گوجه فرنگی ه ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: او سر موضوع اجاره، فریبم داد.

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: از فریب و دغلبازی دست بردارید و کار ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diy: او دستش به کار نمی رود، حتی یک قفسه ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlook: او در ایوان ایستاد تا به اتاق نشیمن ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: فکر می کنم باید صادقانه بگویی شب گذ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marshy land: Marshy land refers to an area of lo ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hilly landscape: A hilly landscape refers to an area ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravel pit: A gravel pit is an excavation or op ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tidbit: A small or interesting piece of inf ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

porcine: Porcine is an adjective that descri ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ursine: This word is used to describe somet ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your finger on the trigger: "Have your finger on the trigger" i ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a sea of something: a large amount or number of somethi ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدب ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: جف، لازمه اعتراف کنی چه کسی در کارت ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miscreant: آیا مجرمان میدانند مرتکب جرم ورود غ ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murica: This term is often used sarcastical ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commiseration: به او تسلیت گفتم

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

camaraderie: حس صمیمیت و رفاقت میان همکاران، شرا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waltz: او امتحان بازیگری را به راحتی پشت س ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awkwardness: هیچ شرمساری و خجالتی بین آنان وجود ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nick: با این قیچی، لباس را برش بزن

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogus: در جریان تحقیقات، مشخص شد ادعایش نا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogus: هم مدرسه و هم کاتالوگ معرفی آن جعلی ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogus: مددکاران اجتماعی قلابی از افراد مسن ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waver: become weaker; falter To begin to d ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: تبخیر سطحی و میعان ( مایع شدن ) ، ب ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peck: آن زن بر گونه مرد، بوسه خداحافظی نش ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot potato: بسیاری از اعضاء هیأت مدیره مدرسه سی ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot potato: در نتیجه، موضوع فرار مغزها تبدیل به ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pant: شلوارش کاملاً سه اینچ بالای کفششه!! ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: هیچ مشکلی غیر قابل حل نیست، اگر شخص ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: تفاوت سنی قابل توجهی بین دو نفر وجو ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: بنظر نمی رسد این بحران یک مشکل غیر ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: ملکه به او لقب نجیب زاده اعطا کرد.

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت «make money» به معنای کسب در ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one for the road: an alcoholic drink just before leav ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: او مامور گمرک را دید که با کنجکاوی ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: پیدا کردن فردی هم سطح خودش، کار آسا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehash: کتاب جدیدش فقط تکرار مکررات است.

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: این کودکان پوسترهایی درست کردند که ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده ا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: این حرف ها را درباره او باور نکن. ا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: رستوران من کوچک و کم اهمیت است، در ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point of order: مایلم یک اخطار آیین نامه ای را در ج ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make off: آنها از زندان فرار کردند و با یک خو ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffragette: جنبش حق رای زنان، برای به دست آوردن ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffragette: او طرفدار حق رای زنان و یک پیشگام پ ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impalement: شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده اس ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliance: این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demotion: گروه اکنون بطور قطع و یقین، جایگاهش ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demotion: در یک سازمان، تنزل شغل آخرین حرکتی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy sugar: The term “heavy sugar” is slang use ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big sugar: The term “big sugar” is slang used ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tea and sugar: The term “tea - and - sugar” is a p ...

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall guy: او مدعی است درباره موضوع رابطه نامش ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: ما آدم های کم اهمیت و جزئی هستیم، ب ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designation: عنوان رسمی شغلش/کارش ناظر/ممیز مالی ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

آزمون “Coping Skills Test” یا “CS ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut off: When someone shuts off, they withdr ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

پیچند ، توفان پیچنده یا تورناد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precipitation: Precipitation is a broad term that ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change of scenery: a different place from where one us ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump on the train: This slang phrase means to join or ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secularism: the belief that religion should not ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weighing machine: A device used to measure the weight ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jobbery: Engaging in corrupt practices or di ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

عبارت "easy as 123" اصطلاحی است &n ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grassroots activist: someone who works at the local leve ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

free and clear: without debt or legal claims بدون ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give walking papers: to dismiss or terminate someone fro ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leg day: This phrase is used to refer to a s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat the pants off: This phrase means to defeat or surp ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face beat: When someone’s makeup is flawlessly ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cake face: When someone’s makeup is applied in ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plain but puts style into things: The phrase "Plain but puts style in ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white knight: 1 - a person or thing that helps s ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilot episode: The pilot episode is the first epis ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

popcorn flick: A popcorn flick refers to a movie t ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flickbook: This term refers to a small book wi ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flick junkie: A "flick junkie" is a colloquialism ...

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "I can’t get anything past y ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

builder's tea: noun [ U] UK informal ( also builde ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clock something up: "Clock something up" is a phrasal v ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pram: ( US baby carriage ) a vehicle for ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing like a canary: The phrase "sing like a canary" is ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing for your supper: The phrase "sing for your supper" i ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belt something out: The phrase "belt something out" is ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take up for: To protect or support someone in th ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butler: the chief male servant of a househo ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sequestration: Sequestration refers to the act of ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

molasses: This term refers to something or so ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curious george: This term is often used to playfull ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prurient: Prurient refers to having a strong ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infamoose: Infamoose is a playful slang term t ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play away: The phrase "play away" is commonly ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see someone on the side: The query "See someone on the side" ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a bit on the side: The phrase "have a bit on the side" ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: 1 - take someone down mainly US to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tee off: To tee off means to start or begin ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alice: Alice is a slang term for LSD. It i ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your skates on: To get your skates on means to hurr ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: هر کی سوال داره، دستشو ببره بالا

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: نگران نباشید، خونه سر پا می مونه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

installation: An installation refers to a form of ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your skates on: To get your skates on means to hurr ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alice: Alice is a slang term for LSD. It i ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jet jockey: A “jet jockey” is a slang term for ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue falcon: “Blue Falcon” is a euphemism for a ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thunder chickens: The term “thunder chickens” is a pl ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airman snuffy: “Airman Snuffy” is a nickname or sl ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing king: The term “wing king” is a slang ter ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sky cop: Sky Cop is a term used to refer to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birdman: Birdman is a term used to describe ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloud puncher: Cloud Puncher is a term used to ref ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monte cristo: The Monte Cristo is a type of sandw ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان چاودار: نان سبوس دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reuben: A Reuben is a type of sandwich made ...

٦ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

To throw good money after bad mean ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add in: An add - in is a software component ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company men: This term refers to CIA operatives ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downtown gang: This term is used to refer to CIA a ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company asset: This term refers to an individual o ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: refrain from killing, injuring, or ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: به او گفتم گورش را گم کند.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

front: A front can also be a person, group ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Pedagogical training refers to the ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: بعد از انتخابات غیرقاطع، دولت ائتلا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humane: showing kindness, care, and sympath ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در متن ارائه شده، "attending" به ج ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در حالی که رفتارگرایان در مورد ارت ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: شهر پس از تاریک شدن هوا، فعال و جان ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dice with death: قصد ندارم با عصبانی کردن این مرد، ج ...

٦ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار