پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٣٥)
اَنظارِ عُمومی: میانِ مردم، میانِ همگان، ( در ) پیشگاهِ مردم؛ جایِ همگانی
تَحتِ شَرایِطِ بَرابَر: در زمانِ برابر، در روالِ برابر
مُتِقابِلاً: در پاسخ، ( به ) همان گونه / شیوه / جور
تُولیدِ مِلّی: فرآوریِ درون - کشوری / درون - مرزی
حَبسِ اَبَد: بازداشتِ همیشگی
جِنایَت: ١. انسان - کُشی، کشتار؛ گناهِ بزرگ ٢. بزه، بزهکاری، تبهکاری
مُعتَرِض: واخواه، واخواست - کننده، واخواستگر، ناهمسو، ناهمفکر، ناخوشنود، ناخرسند
مَحَلِ حادثه: رویدادگاه، رخدادگاه، پیشامدگاه
غِیرِنِظامی: شهروند ( ساده ) ؛ شهروندی، کشوری، ناارتشی، بدونِ تفنگ
پُرمَشغَله: پرکار، گرفتارکننده، درگیرکننده
تَعطیلات: ١. ( دورەیِ ) دورازکار، ( دورەیِ ) آسایش ٢. سفرِ آسایشی
پَروازِ داخِلی: پروازِ درون - مرزی / درون - کشوری
خُطوطِ هَوایی: ١. راەهایِ هوایی / هواپیمایی ٢. بنگاەهایِ هوایی / هواپیمایی
خَطِّ هَوایی: ١. راهِ هوایی / هواپیمایی ٢. بنگاهِ هوایی / هواپیمایی
وَجهِ شَرطی: شکلِ پیشنیازی، شکلِ اگری
صیغه: ١. زناشوییِ / همسرگیریِ کوتاەزمان ۲. [نام، صفت، مجازی] زنِ / همسرِ کوتاەزمان ۳. [نام، ادبی، دستورِ زبان] ریخت، شکل، دیسه ۴. ( نام ) ( دینشناسی، ...
فِعلِ لازِم: [زبانشناسی] کارواژەیِ ناگذر
اِضافه بَر این: افزون بر این، نیز، همچنین
سِل: بیماریِ شُش، شُش - گندیدگی، شُش - تفتگی، جگرتفتگی
مَسلول: جگرتفته
١. زمینِ خانەدار، اُردوگاه، پردیس/مانشگاهِ آبادشده، زمین و خانه، زمین و ساختمان ٢. [جنگی] اُردوگاه، پادگان، سربازخانه ٣. [شیمی/کیمیا] آمیزه، آمیخته؛ ...
اِعتِدال: ۱. میانەروی، میانگرایی، میانگی ۲. میانگین ۳. بهبودیِ میانگین ۴. برابرشدگی، ترازشدگی، ترازینگی ۵. [کهنه] راست - شدگی، راستینگی، راستی ۶. همس ...
مُحاصِره: ١. فراگیری، پیرامونگیری، دربرگیری، دورگیری، راەگیری، رهگیری، شهربندان، دژبندان، خانەگیری، دشمن - گیری
اِحاطه: ١. فراگیری، پیرامونگیری، دربرگیری، دورگیری، راەگیری، رهگیری ٢. مهارت، چیرگی
دُچارِ سوءِتَغذیه: دچارِ کمخوری / کمخواری / بدخوری، دچارِ کم - سیری / کم - سیرشدگی
سوءِتَغذیه: کمخوری، کمخواری، بدخوری، کم - سیری، کم - سیرشدگی
اِقداماتِ اَمنیَّتی: کوششهایِ امنیتی، راەکارهایِ امنیتی
کاریزما: فرِهمندی، گیرایی، مردم - پسندی، همەپسندی، دوست - داشتنی بودن، پسندیدگی، پسندشدگی، دلخواه بودن
حَواس ( کسی/چیزی را ) پَرت کَردَن: ذهن / فکر ( کسی/چیزی ) را درگیر کردن؛ گیج کردن، سردرگم کردن
ضِدِّآب: آب - ستیز، آبزُدا، پادآب
اِمکان داشتَن: ١. انجامپذیر/انجام - شدنی/شدنی بودن، شدن، توانستن ٢. گمان رفتن
مُوازِنه کَردَن: ١. هموَزن کردن، همسنگ کردن، تراز کردن، برابر کردن ٢. هموَزنسازی، همسنگسازی، برابرسازی، همسنجی، ترازسازی
مُوازِنه: ١. هموَزنی، همسنگی، ترازینگی، برابری ٢. هموَزنسازی، همسنگسازی، برابرسازی، همسنجی، ترازسازی
تَشویق کَردَن: ١. شوراندن، به شور آوردن، خواهان کردن، آرزومند کردن، انگیزش، انگیزش - دهی، انگیزاندن، انگیزەدهی، نیرو دادن ۲. ستایش و دلگرمی ( دادن ) ...
تَشویق: ١. شوراندن، خواهان کردن، آرزومند کردن، انگیزش، انگیزش - دهی، انگیزاندن، انگیزەدهی ۲. ستایش و دلگرمی ( دادن ) ، دلگرم کردن ؛ دست زدن برایِ
بُلوغ: بُرنایی، پختگی، رسیدگی، رسایی، بزرگ - شدگی
بالِغ: بُرنا، پخته، رسیده، رسا، بزرگسال، بزرگ شده
اِحیا، اِحیاء: ۱. پیشبرد، پیشرفت، شکوفایی، شکوفاسازی ۲. شب - زندەداری، شب را به نیایش گذراندن ٣. [شیمی] کاهش [=آمیخته شدنِ جِرم با هیدروژن] ۵. ( کشاو ...
ذِکر کَردَن: ١. یاد کردن، نام بردن ٢. بیان کردن، گفتن
قاطِعیَّت: بی - چون - و - چرایی، برّندگی، برّایی، برشمندی، تند و تیزی، جداکنندگی، جداگری؛ دگرناپذیری، دگرش - ناپذیری؛ استواری، پابرجایی، باارادگی؛ سد ...
کُمونیست: همبهرگرا
کُمونیسم: همبهرگرایی
به مَنظورِ: برایِ، در راستایِ، با آرمانِ
مُستَقیم: ١. راست، سرراست، یکراست ۲. [مجاز] راست، درست ۳. ( قید ) راست، بدون خمیدگی ۴. ( قید ) بدون ایست / نگهداشتن ۵. ( قید ) [گفتاری، مجاز] بی - می ...
مَدینەیِ فاضِله: آرمانشهر، ناکجاآباد، آرزوآباد، شهرِ آرزوها
مُعضَل: ١. گرفتاری، چالش، دشواری، سختی ٢. پیچیده، بُغرَنج، سخت، دشوار، چالش - برانگیز
طَبَقِ اِخلاص: سینیِ بی - آلایشی، کمکِ بدونِ چشم داشت
تَقسیم: ١. بخش کردن، پخش کردن، پراکندن، چندبخش کردن، چندپارچه کردن ٢. بخش شدن، پخش شدن، پراکنده شدن، چندبخش شدن، چندپارچه شدن ٣. بخش - سازی، پخش، پرا ...
اَز لَحاظِ: از نگرِ، از نگرشِ، از دیدِ، از دیدگاهِ، از رویِ
فاصِلەیِ طَبَقاتی: بازەیِ تودەای، نابرابریِ میان - تودەای