مجهز کردن


مترادف مجهز کردن: تجهیز کردن، آماده کردن، مهیا ساختن

معنی انگلیسی:
accomplish, arm, equip, fit, furnish, gird, outfit, accouter, rig, tool

مترادف ها

fit (فعل)
شایسته بودن، مجهز کردن، تطبیق کردن، متناسب کردن، خوردن، اندازه بودن برازندگی، زیبنده بودن بر، مناسب بودن برای، سوار یا جفت کردن، صلاحیت دار کردن، گنجاندن یا گنجیدن

gear (فعل)
مجهز کردن، دنده دار کردن، اماده کار کردن، پوشانیدن

tool (فعل)
مجهز کردن، شکل دادن، دارای ابزار کردن، بصورت ابزار دراوردن

provide (فعل)
تهیه کردن، مقرر داشتن، مجهز کردن، اماده کردن، وسیله فراهم کردن، تدارک دیدن، میسر ساختن، تهیه دیدن، تامین کردن، توشه دادن

furnish (فعل)
تهیه کردن، مجهز کردن، مزین کردن، مبله کردن، دارای اثاثه کردن

rig (فعل)
مسلح کردن، مجهز کردن، گول زدن، اماده شدن، باد گلو بادبان اراستن، با خدعه و فریب درست کردن

arm (فعل)
مسلح کردن، مجهز کردن

equip (فعل)
اراستن، مسلح کردن، مجهز کردن، مجهز ساختن، سازوبرگ دادن

prepare (فعل)
مجهز کردن، اماده کردن، ساختن، تعبیه کردن، مستعد کردن، فراهم نمودن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، پستاکردن، تمهید کردن

imp (فعل)
افزودن، مجهز کردن، پیوند زدن، طولانی کردن، ازار دادن، قلمه زدن، تکه دادن

فارسی به عربی

اثث , استعد , جهز

پیشنهاد کاربران

مُجَهَّز کَردَن: با - سازوبرگ / سازوبرگدار کردن، سازوبرگ دادن، آماده کردن، آمادن، آراسته کردن، آراستن، دارنده / دارا کردن، بسیج کردن، بسیجیدن
ساختن
تجهیز. مجهز کردن سپاه وسپاهیان. آراستن سپاه. آمادن. آماده کردن. بسیجیدن. بسغدن. مرتب کردن. تعبیه لشکر کردن : اسودقیس را سپهسالار کرد و گفت سپاه را بساز تا بحرب ایشان روی. ( تاریخ بلعمی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

پس آزاد گشتاسب شاه دلیر
سپهبدش را خواند فرخ زریر
درفشی بدو داد و گفتا بتاز
بیارای پیلان و لشکر بساز.
دقیقی.
یکی لشکری ساخت افراسیاب
ز دشت سپیچاب تا رودآب.
فردوسی.
بدو گفت موبد که لشکر بساز
که خسرو بلشکر بود سرفراز
عرض رابخوان تا بیارد شمار
که چند است مردم که آید بکار.
فردوسی.
از آنجا به بست شد و یک چند ببود و سپاه بساخت. ( تاریخ سیستان ) . و در آن وقت ملطفه ها رسید از منهیان بخارا که علی تکین البته نمی آرامدو ژاژ میخاید و لشکر میسازد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 343 و چ غنی - فیاض ص 338 ) . غازی. . . قریب هزار سوارساخت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 234 ) . کاوس را خدمت همی کرد، تا رستم سپاه ساخت و برفت. ( مجمل التواریخ والقصص ) . ملک حبشه بگریست از آن کار و قرب هفتاد هزار مرد بساخت و سوی یمن فرستاد و با مهتران نامدار. ( مجمل التواریخ والقصص ) .

زیناوندیدن.
پیوست. . پیوسته. . .

بپرس