لغو کردن


برابر پارسی: پیمان شکستن، بهم زدن | بهم زدن، پیمان شکستن

معنی انگلیسی:
abolish, abort, abrogate, cancel, lift, nullify, repeal, vacate, recall, reverse, annul, to nullify, to cancel

لغت نامه دهخدا

لغو کردن. [ ل َغ ْوْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ابطال کردن ، چنانکه پیمانی یا قانونی .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) باطل کردن ابطال : پیمان را لغو کردند .

مترادف ها

abrogate (فعل)
منسوخ کردن، از میان بردن، لغو کردن، باطل کردن

annul (فعل)
منسوخ کردن، لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، فسخ کردن

nullify (فعل)
برانداختن، لغو کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، بی اثر کردن، بهم زدن

repeal (فعل)
لغو کردن

cancel (فعل)
لغو کردن، باطل کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، فسخ کردن، قلم زدن

override (فعل)
لغو کردن، باطل کردن، پایمال کردن، باطل ساختن، سواره گذشتن از، برتری جستن بر، برتر یا مهمتر بودن

countermand (فعل)
لغو کردن، فسخ کردن

disannul (فعل)
لغو کردن، باطل کردن، فسخ کردن

rescind (فعل)
لغو کردن، فسخ کردن، باطل ساختن

revoke (فعل)
لغو کردن

supersede (فعل)
لغو کردن، جانشین شدن، جایگزین چیز دیگری شدن

فارسی به عربی

ابطل , الغ , الغاء

پیشنهاد کاربران

لَغو کَردَن: پس گرفتن، براندازی کردن، برانداختن، برافکنی کردن، برافکندن، از - میان - برداشتن، از میان بردن، دور ریختن، نامعتبر کردن، بەهم زدن، بیهودە کردن، تباە کردن، پوچ کردن، از کار انداختن، قانون - زدایی کردن، آیین - زدایی کردن
پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن
پیهایش=لغو ، ابطال
کنسل

بپرس