پیشنهادهای احسان جهروتی (٥٣)
افزودن ( فعل )
flights have been grounded پروازها به حالت تعلیق درآمدند
جسته و گریخته
در جایگاه متهم قراردادن
نظام مند
سر و کار داشتن
اسلاف
chafe at/against/under شوریدن ( این فعل [intransitive] می باشد و نیازی به مفعول ندارد )
جوانان یاغی که علیه استبداد اجتماعی می شوریدند temperamental youths chafing against the dictates of society در اینجا این کلمه یاغی ترجمه شده است. از ...
تلویحاً - به صورت تلویحی گفتن. صریح نگفتن چیزی The colonel was about to say something noncommittal سرهنگ وبر میخواست تلویحی چیزی را بگوید
اخلاف
اولیه
مادر سالار
زورگو
شوریدن temperamental youths chafing against the dictates of society جوانان یاغی که علیه استبداد اجتماعی می شوریدند
تصویر ذهنی شخصی sb’s cast of mind
روشن کردن موتور Three important revolutions shaped the course of history: the Cognitive Revolution kick - started history about 70, 000 years ago. ...
دفتر اشیای گمشده
ی جای کار میلنگه
سرویس مدرسه
دخل مغازه
to sing musical notes correctly طبق ریتم خواندن فالش نخواندن
( a decision ( informal تصمیم، انتخاب It’s your call تصیم خودته
به آتش کشیدن یا به آتش کشیده شدن
If you handle a particular area of work, you have responsibility for it مدیریت کردن The case is being handled by a top lawyer. The finance departm ...
as a result of something
someone in an organization who tells customers or people with questions which people in the organization should be able to help them اطلاعات - از من ...
تو خوبی! بیشتر این اصلاح این روزه به صورت طعنه دار ( sarcastic ) استفاده میشه که در فارسی معمولا از اصلاح: تو خوبی، تو صندلی جلو بشین میشه ازش استفا ...
وادار شدن به
a situation in which people no longer believe that a government or an economic system is working properly, and will no longer support it or work with ...
Straight fire is a slang term that refers to something really awesome or cool خیلی باحال، خیلی عالی
informal: very attractive, good, impressive etc خفن
پی پردن
If a place is swarming with people, it is full of people moving about in a busy way. ( Within minutes the area was swarming with officers who began ...
If you elevate something to a higher status, you consider it to be better or more important than it really is. ( Don't elevate your superiors to su ...
ناخوشایند
مبتکرانه
رسیدن به کاری ( to continue doing something ) برای مثال : Be quiet and get on with your work! ساکت باش و به کارت برس Jane got on with her work. جین ...
نظاره گر
نظاره گر بودن
بدبختی
( از ) اولش
معلوم کردن ( هدف، برنامه ) - در نظر داشتن
بازار محلی - بازار محله
موعد مقرر - موعد پرداخت
از دور رقابت خارج شدن
چپاول - تاراج
سَر زدن
برقراری تماس مجدد
زنده کردن خاطرات