پیشنهادهای هومن ملاحزاده (١٢٦)
شقه کننده ( تکه بزرگ کننده )
روی سرت خراب می شود اگر اشتباه کنی.
اشتباهات کسی را تحمل کردن
زود اعتماد ( آدمی که جلب اعتماد کردن او ساده است ) .
هم عقیده بودن
فورا - درجا
مسلط به خود
جذابیت ویژه
مشارکت داشتن در
در باطن [متضاد on the surface به معنی � در ظاهر�]
ویرایش خویشتن
مبهوت کننده
عدد
جامع - فراگیر
به چیزی که اشاره می کنی
ویکی نویس
برای نشان دادن تحت تاثیر هیجان قرار گرفتن ( متعجب، عصبانی، شوکه و غیره ) استفاده می شود.
یادگیریدانش و مهارت های اصلی کار
[ریاضیات] فراتاب، پس تابش
بسیار هیجان انگیز و پر انرژی
سس بولونز
نوعی پیتزا است - پیتزا مارگریتا
کاری مرغ هندی
تقویم رومیزی
بیرون شهر
تحفه بودن، از دماغ فیل افتادن
تحفه بودن، از دماغ فیل افتادن، احساس بهترین بودن داشتن
تصریف واژه
Pardon
[موسیقی] غیردوره ای - غیرمتناوب
[معنی فرهنگستان] نغمه - زیروبمی
[علوم رایانه] خزینه مخزن داده آماده استفاده در RAM
خانه هوشمند
این ( قاعده ) برقرار است.
متناهی - پایان دار
[اصطلاح] همان
[ریاضیات] از نظر - از دیدگاه
[ریاضیات] پادقطر
نقطه پادقطر
[رایانه] عبارت نظم دار
در برابر - در تضاد با - در مقابل
[ریاضیات] خنثی کردن
کوته نوشت - مخفف
[ریاضیات] زیر - انتگرال
[ریاضیات] تابع تکه بندی
[ریاضیات] تکه بند یعنی یک تابع را توسط تکه های چندجمله ای به صورت چندضابطه ای تقریب زدن.
[ریاضیات] درون یافته
[ریاضی] حالت جمع formula و معادل formulas به معنی فرمول ها
یعنی "روشی که در آن به یک راه حل مشابه می رسیم" این اصطلاح از یک نمایشنامه 1847 آقای مورتون گرفته شده است که در آن آقای "جان باکس" و "جیمز کاکس" به ص ...
[آمار] مقاوم
[آمار] کوته نوشت Cumulative distribution function یا "تابع توزیع تجمیعی"
کوته نوشت respectively است. به معنی "بترتیبی که ذکرشد" یا "بترتیب مذکور" یا "متناظر"
خانم ( صرف نظر از وضعیت تاهل او ) Ms ترکیبی از Mrs یعنی "زن شوهر دار" و Miss به معنی "زن مجرد" است.
یک روش برای
تازه پژوهش شده
در برابر
[رایانه] کاربرد عملی
[رایانه] ساخت مجدد - بازساخت
[رایانه] صف زدایی
[رایانه] صورت کد فایل متنی شامل مشخصات مولفه های کد تشکیل دهنده یک برنامه.
[رایانه] مجوزخواه، ارجح امنیتی
[رمزنگاری رایانه ای] جمع آزما از دو قسمت check یعنی "آزمایش" و sum یعنی "جمع" تشکیل شده است. و این ترکیب با توجه به تعریف checksum معنی را به درستی م ...
[رمزنگاری رایانه ای] درهمک یعنی مقدار درهمی که اندازه معینی و کوتاهی دارد.
اشاره کردن به - ذکر کردن
[رایانه - ریاضی] فهرست شمارا ( فهرست کامل و مرتب )
سبک نگارشی دادن، شیوه نگارشی دادن
سبک نگارشی دادن، شیوه نگارشی دادن
[رایانه] غیرتجریدی - غیرانتزاعی
[رایانه - نرم افزار] تابع ته رسید - رویه ته رسید
[رایانه] رهاسازی کردن - آزادسازی کردن
[ریاضیات] فرامجموعه
پایه - مبنا
اینگونه نامیده ( معرفی ) می شود. مترادف namely است. ( برای "معرفی کردن" یک شرح و تفسیر، در ادامه متن از این کوته نوشت استفاده می شود. )
[رایانه] رونویسی کردن
[رایانه] رونویسی کردن ( مخصوصا در برنامه نویسی شیءگرا )
کوته نوشت واژه Figure است. Figure یعنی شکل.
[رایانه] خطاپذیر - اشکال پذیر
نوشتن - نگارش - تالیف
[رایانه] جایگاه دار ( مخصوصا در صفحات HTML )
[زبان عامیانه] فِلان - فِلان چیز
تکراری
[زبان شناسی] پیکره های متنی - پیکره های شامل نوشته جمع واژه corpus می باشد.
[زبان شناسی] پیکره متنی - پیکره ای شامل نوشته ها
[ریاضیات] درهم پیچی - درهم پیچیدن
مراکز - کانون ها ( حالت جمع واژه focus است ) .
[ریاضیات] واگرا ( متضاد واژه converge به معنی همگرا )
[ریاضیات] همگرا ( متضاد واژه diverge به معنی واگرا )
شقه ( تکه بزرگ و عمده )
[رایانه - هوش مصنوعی] رهیافت آنی
[ریاضیات] تساوی
جهت نما ( به علامت های باز و بسته " " جهت نما یا شورون گفته می شود ) . پرانتز شکسته - قلاب زاویه ای
غیر ذاتی - غیر اصلی
[رایانه] ( اندازه ) پیوستگی - ( میزان ) ارتباط - ( اندازه ) مرتبط بودن
[رایانه] اشاره کردن
( فارسی را پاس بداریم ) هم اشاره گر
[رایانه] واقعی تر ساختن - حقیقی تر ساختن - مادی تر ساختن
[رایانه] قابل آدرس دهی - اشاره پذیر بودن
[رایانه] آدرس دهی - اشاره کردن - تعیین محل داده با یک آدرس
[رایانه] فرمان دادن - دستور دادن
[رایانه] مرجع - متصدی
مرتبط
[رایانه] انتقال پذیر کردن [رایانه] دسترس پذیر کردن از طریق یک درگاه
[رایانه] دایره واژه ( مجموعه تمام واژه ها )
[زبان شناسی] اصطلاح نامه ها ( حالت جمع واژه thesaurus است ) .
[رایانه] استقرار سامانه [رایانه] به کاراندازی یک سامانه
هم ارزش ( دارای اهمیت یکسان )
حالت جمع واژه criterion می باشد. [رایانه] criterion یعنی معیار.
[رایانه] مبهم از نظر معنایی
برای مقایسه رجوع کنید به مخفف واژه لاتین "confer" به معنی "مقایسه کردن" است. از این کوته نوشت برای ارجاع خواننده به دیگر نوشته ها، یا دیگر قسمت های ...
به اندازه کافی زیاد به اندازه کافی مکرر
امکان - احتمال - ممکن شدن
[علوم رایانه]: رایانش خواه
[علوم رایانه] :رایانش دهنده/ رایانش گر زیرا منظور از سرویس در علوم رایانه همان رایانش است.
غیر زمانی ( بدون رابطه با زمان )
قابلیت جانشین پذیری قابلیت تعویض پذیری
فطری بودن ( به عنوان نوع یک ویژگی )
گسترش پذیر
منظم در زمان
بازگو شدن
جزء پذیر بودن ( به عنوان یک ویژگی )
بخش ( جزء ) پذیر
درباره فضا و زمان
کل واژگی
طرح واره ها ( حالت جمع واژه scheme می باشد ) .
سازگار کردن
زیر جمله ( عبارتی که از یک جمله کوچکتر است - sub در اینجا یعنی زیرمجموعه )