پیشنهادهای هومن ملاحزاده (١٠١)
حالت جمع واژه criterion می باشد. [رایانه] criterion یعنی معیار.
[رایانه] اشاره کردن
[رایانه] جایگاه دار ( مخصوصا در صفحات HTML )
برای مقایسه رجوع کنید به مخفف واژه لاتین "confer" به معنی "مقایسه کردن" است. از این کوته نوشت برای ارجاع خواننده به دیگر نوشته ها، یا دیگر قسمت های ...
[زبان شناسی] پیکره متنی - پیکره ای شامل نوشته ها
طرح واره ها ( حالت جمع واژه scheme می باشد ) .
[رایانه] استقرار سامانه [رایانه] به کاراندازی یک سامانه
یک روش برای
خانم ( صرف نظر از وضعیت تاهل او ) Ms ترکیبی از Mrs یعنی "زن شوهر دار" و Miss به معنی "زن مجرد" است.
مرتبط
[زبان شناسی] پیکره های متنی - پیکره های شامل نوشته جمع واژه corpus می باشد.
[رایانه - هوش مصنوعی] رهیافت آنی
[ریاضیات] واگرا ( متضاد واژه converge به معنی همگرا )
کوته نوشت واژه Figure است. Figure یعنی شکل.
[رایانه] فرمان دادن - دستور دادن
[ریاضیات] تکه بند یعنی یک تابع را توسط تکه های چندجمله ای به صورت چندضابطه ای تقریب زدن.
[رایانه] آدرس دهی - اشاره کردن - تعیین محل داده با یک آدرس
امکان - احتمال - ممکن شدن
کوته نوشت - مخفف
اینگونه نامیده ( معرفی ) می شود. مترادف namely است. ( برای "معرفی کردن" یک شرح و تفسیر، در ادامه متن از این کوته نوشت استفاده می شود. )
شقه ( تکه بزرگ و عمده )
[رایانه] صورت کد فایل متنی شامل مشخصات مولفه های کد تشکیل دهنده یک برنامه.
[علوم رایانه] :رایانش دهنده/ رایانش گر زیرا منظور از سرویس در علوم رایانه همان رایانش است.
[زبان عامیانه] فِلان - فِلان چیز
[ریاضیات] تساوی
مراکز - کانون ها ( حالت جمع واژه focus است ) .
[رایانه] ( اندازه ) پیوستگی - ( میزان ) ارتباط - ( اندازه ) مرتبط بودن
[رایانه] ساخت مجدد - بازساخت
[رمزنگاری رایانه ای] جمع آزما از دو قسمت check یعنی "آزمایش" و sum یعنی "جمع" تشکیل شده است. و این ترکیب با توجه به تعریف checksum معنی را به درستی م ...
[رایانه] رونویسی کردن
[رایانه] دایره واژه ( مجموعه تمام واژه ها )
جهت نما ( به علامت های باز و بسته " " جهت نما یا شورون گفته می شود ) . پرانتز شکسته - قلاب زاویه ای
[ریاضیات] درهم پیچی - درهم پیچیدن
[علوم رایانه]: رایانش خواه
[آمار] مقاوم
[رایانه] مجوزخواه، ارجح امنیتی
[رایانه] مرجع - متصدی
[ریاضیات] همگرا ( متضاد واژه diverge به معنی واگرا )
بازگو شدن
پایه - مبنا
[رایانه] خطاپذیر - اشکال پذیر
[رایانه] رونویسی کردن ( مخصوصا در برنامه نویسی شیءگرا )
[رمزنگاری رایانه ای] درهمک یعنی مقدار درهمی که اندازه معینی و کوتاهی دارد.
( فارسی را پاس بداریم ) هم اشاره گر
در برابر
[معنی فرهنگستان] نغمه - زیروبمی
[ریاضی] حالت جمع formula و معادل formulas به معنی فرمول ها
نوشتن - نگارش - تالیف
در برابر - در تضاد با - در مقابل
[ریاضیات] فرامجموعه