spline


معنی: نوار باریک، لبه کام و زبانه، زبانه دار کردن
معانی دیگر: تخته، (فلز یا چوب) زبانه، نواره، زبانه ی فرنگی، خار خور، (جمع - اتومبیل) هزار خار

مترادف ها

نوار باریک (اسم)
stria, spline, welt

لبه کام و زبانه (اسم)
spline

زبانه دار کردن (فعل)
tang, tenon, spline

تخصصی

[کامپیوتر] در گرافیک کامپیوتری کثیرالجمله ای چند نقطه ای با تداوم مرتبه اول بین قطعه های آن - نوعی منحنی که مجموعه ای از نقاط را به طور هموار به هم متصل می کند.
[زمین شناسی] اسپلین، نوار، زبانه، نوار باریک ،لبه کام وزبانه ،زبانه دار کردن - قطعهای چند اسمی با درجه k و پیوستگی مشتقهای درجه 1k در اتصالهای مشترک بین قطعات ،این قطعات برای محاسبه خطی که از میان تعدادی نقطه گذشته بکار می روند - در تعیین بازماندسازی، منحنی همواری که نشان دهنده میدان گرانشی منطقه است.
[نساجی] نوار بلند قابل انحناء چوبی یا پلاستیکی
[ریاضیات] محور خارخور، هزار خار، خارجو

انگلیسی به انگلیسی

• slat; long and flexible strip of wood or metal used for drawing curves; any of a series of ridges on a shaft which fit into slots on a corresponding shaft

پیشنهاد کاربران

[ریاضیات] تکه بند
یعنی یک تابع را توسط تکه های چندجمله ای به صورت چندضابطه ای تقریب زدن.

بپرس