پیشنهادهای هومن ملاحزاده (١٣٢)
[ریاضیات] تابع تکه بندی
[ریاضیات] تکه بند یعنی یک تابع را توسط تکه های چندجمله ای به صورت چندضابطه ای تقریب زدن.
[ریاضیات] درون یافته
[ریاضی] حالت جمع formula و معادل formulas به معنی فرمول ها
یعنی "روشی که در آن به یک راه حل مشابه می رسیم" این اصطلاح از یک نمایشنامه 1847 آقای مورتون گرفته شده است که در آن آقای "جان باکس" و "جیمز کاکس" به ص ...
[آمار] مقاوم
[آمار] کوته نوشت Cumulative distribution function یا "تابع توزیع تجمیعی"
کوته نوشت respectively است. به معنی "بترتیبی که ذکرشد" یا "بترتیب مذکور" یا "متناظر"
خانم ( صرف نظر از وضعیت تاهل او ) Ms ترکیبی از Mrs یعنی "زن شوهر دار" و Miss به معنی "زن مجرد" است.
یک روش برای
تازه پژوهش شده
در برابر
[رایانه] کاربرد عملی
[رایانه] ساخت مجدد - بازساخت
[رایانه] صف زدایی
[رایانه] صورت کد فایل متنی شامل مشخصات مولفه های کد تشکیل دهنده یک برنامه.
[رایانه] مجوزخواه، ارجح امنیتی
[رمزنگاری رایانه ای] جمع آزما از دو قسمت check یعنی "آزمایش" و sum یعنی "جمع" تشکیل شده است. و این ترکیب با توجه به تعریف checksum معنی را به درستی م ...
[رمزنگاری رایانه ای] درهمک یعنی مقدار درهمی که اندازه معینی و کوتاهی دارد.
اشاره کردن به - ذکر کردن
[رایانه - ریاضی] فهرست شمارا ( فهرست کامل و مرتب )
سبک نگارشی دادن، شیوه نگارشی دادن
سبک نگارشی دادن، شیوه نگارشی دادن
[رایانه] غیرتجریدی - غیرانتزاعی
[رایانه - نرم افزار] تابع ته رسید - رویه ته رسید
[رایانه] رهاسازی کردن - آزادسازی کردن
[ریاضیات] فرامجموعه
پایه - مبنا
اینگونه نامیده ( معرفی ) می شود. مترادف namely است. ( برای "معرفی کردن" یک شرح و تفسیر، در ادامه متن از این کوته نوشت استفاده می شود. )
[رایانه] رونویسی کردن
[رایانه] رونویسی کردن ( مخصوصا در برنامه نویسی شیءگرا )
کوته نوشت واژه Figure است. Figure یعنی شکل.
[رایانه] خطاپذیر - اشکال پذیر
نوشتن - نگارش - تالیف
[رایانه] جایگاه دار ( مخصوصا در صفحات HTML )
[زبان عامیانه] فِلان - فِلان چیز
تکراری
[زبان شناسی] پیکره های متنی - پیکره های شامل نوشته جمع واژه corpus می باشد.
[زبان شناسی] پیکره متنی - پیکره ای شامل نوشته ها
[ریاضیات] درهم پیچی - درهم پیچیدن
مراکز - کانون ها ( حالت جمع واژه focus است ) .
[ریاضیات] واگرا ( متضاد واژه converge به معنی همگرا )
[ریاضیات] همگرا ( متضاد واژه diverge به معنی واگرا )
شقه ( تکه بزرگ و عمده )
[رایانه - هوش مصنوعی] رهیافت آنی
[ریاضیات] تساوی
جهت نما ( به علامت های باز و بسته " " جهت نما یا شورون گفته می شود ) . پرانتز شکسته - قلاب زاویه ای
غیر ذاتی - غیر اصلی
[رایانه] ( اندازه ) پیوستگی - ( میزان ) ارتباط - ( اندازه ) مرتبط بودن
[رایانه] اشاره کردن