پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٤٦)
وضعیت کسالت بار و بی ارزش
خیلی گرونه مگه سرگردنه است
بلاتکلیفه رو هواست
قشقرق به پا کردن
بیچاره شدیم
از کاه کوه ساختن
سر کسی را کلاه گذاشتن
هوس چیزی کردن
سیر سیرم.
کسی رو دست انداختن مسخره کردن
دندت نرم!
به هر دری زدن از هر امکانی استفاده کردن
طرف خیلی جیگره.
افتضاحه
عالم و آدم رو خبر دار کردن.
ما هوای هم رو داریم.
سرما خوردن
از این شانسا نداریم
شکوه و شکایت کردن
وقت تلف کردن
آهای
دستت رو شد.
کسی که خیلی مشروب میخوره
خیلی خوبه
سرحال
خر ذوق
دقیقا ( سر وقت )
حق با کسی بودن
( کسی ) نسبت به سنش خوب ماندن مثال Sara is young for her age. سارا نسبت به سنش خوب مانده.
خیلی ساده ای
سرهم کردن سَنبل کردن سَرسَری کار کردن
من حساب میکنم، مهمون من
گیج و مبهوتم.
من آماده ام.
بین خودمون باشه.
نخاله
دیلاق
یه امتحانی بکن.
تُرمز کن.
از ماشین سبقت بگیر
بزن دنده عقب
اون ماشین پیچید جلوم.
ماشینم جوش آورده.
یه کاریش میکنم.
سرکوفت نزن
با دقت انجامش بده
bear it in mind یادت باشه
بد رفتاری کردن
گیج کننده خارج از فهم
اعصابم خورده