پیشنهاد‌های حمیدرضا (٣,٣٨٠)

بازدید
٤,٦٠٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگه کار تمومه! کاری نداره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوره شیفته مشتاق علاقه مند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اغلب معنی منفی داره. رو برگرداندن، به روی خود نیاوردن. وانمود کردن به اینکه کار بد یا عمل مجرمانه ای که انجام شده را ندیده ایم. همچنین از ترس مواجهه ...

پیشنهاد
٢

کلی کار سخت پیش رو داشتن، یه عالمه کار ( طاقت فرسا ) داشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با کسی شوخی کردن. دست انداختن. سر کار گذاشتن .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

محور جوک موضوع خنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توهین نژادپرستانه و تحقیر آمیز نسبت به مردم با تبار خاور میانه ای یا آفریقای شمالی، عرب، افغانی و پاکستانی است. ( فردی با پوست تیره که اصالتاً آفری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کفری شدن به خون کسی تشنه شدن عصبانی و خشمگین شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خودت به تنهایی بدون کمک دیگران

پیشنهاد
٢

زیادی تحلیل کردن. یک قضیه ای رو برای خود زیادی بزرگ کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یواشکی کاری رو انجام دادن. بدون جلب کردن توجه دیگران.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از شَرّ چیزی یا کسی خلاص شدن دور انداختن و نابود کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدرت گردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تله گذاشتن

پیشنهاد
٠

عطایش را به لقایش بخشیدن. تر و خشک رو با هم سوزوندن. همه اجزای یک سیستم یا راه حل رو به یک چشم دیدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دروغگو، دروغ شاخدار.

پیشنهاد
٩

فضولی کار دستت میده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصل مطلب، نکته اصلی، حرف آخر، یا مخلص کلام.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

گرفتم متوجه شدم فهمیدم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اگه خاطرم باشه حالا که فکرشو میکنم الان خاطرم اومد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدرد بخورد، مفید باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیز مهم و بزرگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بازی واژه سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یه امتحانی بکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پافشاری کردن اصرار کردن

پیشنهاد
٠

کاملا مطمئنم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از نظر من اشکالی نداره، موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئولیت چیزی را قبول کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بله، البته، حتما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عمدی از قصد عامدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از اولش. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بزن به حسابم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پولشو ندارم، توانایی مالیش رو ندارم.

پیشنهاد
٢

مگه آدم ندیدی؟؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جذاب و گیرا شدی. جذاب و دلربا شدی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چی رو فاش نکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود را بالا کشیدن و موفق شدن از عهده کاری برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تایید کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصطلاحیه که از کمدینها وارد زبان شده. یعنی بینندگان / شنوندگان سخت گیر. با استاندارد خیلی بالا. خیلی سخته راضی کردنشون. وقتی یک کمدین یک سری جوک میگ ...

پیشنهاد
٤

نتیجه زحمتها و تلاش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاف تو در تو درست کردن. دردسر درست کردن. یک کاری رو شروع کردن که عواقب غیر قابل کنترلی داره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اثر بهمنی یه چیز کوچک باعث یه تغییر بزرگتر میشه، و اون باعث تغییر بزرگتر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اون حساب نیست، اون قبول نیست، کافی نیست. ( اون عملی که انجام دادی ) به درد نمیخوره، جبران نمی کنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

عجب رویی داری! چقدر پررویی تو!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوبه اما کامل و بی نقص نیست. گل بی عیب خداست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

محبوب و سوگلی شدن زبانزد و مشهور شدن ترکاندن و منفجر کردن ( از نظر موفقیت )

پیشنهاد
٠

دردسر ساز بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دارم میرم سرکار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی نظر داشتن خاطر خواه کسی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به دلم افتاده بود.