پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
دیگه کار تمومه! کاری نداره.
خوره شیفته مشتاق علاقه مند
اغلب معنی منفی داره. رو برگرداندن، به روی خود نیاوردن. وانمود کردن به اینکه کار بد یا عمل مجرمانه ای که انجام شده را ندیده ایم. همچنین از ترس مواجهه ...
کلی کار سخت پیش رو داشتن، یه عالمه کار ( طاقت فرسا ) داشتن.
با کسی شوخی کردن. دست انداختن. سر کار گذاشتن .
محور جوک موضوع خنده
توهین نژادپرستانه و تحقیر آمیز نسبت به مردم با تبار خاور میانه ای یا آفریقای شمالی، عرب، افغانی و پاکستانی است. ( فردی با پوست تیره که اصالتاً آفری ...
کفری شدن به خون کسی تشنه شدن عصبانی و خشمگین شدن
خودت به تنهایی بدون کمک دیگران
زیادی تحلیل کردن. یک قضیه ای رو برای خود زیادی بزرگ کردن.
یواشکی کاری رو انجام دادن. بدون جلب کردن توجه دیگران.
از شَرّ چیزی یا کسی خلاص شدن دور انداختن و نابود کردن
قدرت گردن
تله گذاشتن
عطایش را به لقایش بخشیدن. تر و خشک رو با هم سوزوندن. همه اجزای یک سیستم یا راه حل رو به یک چشم دیدن.
دروغگو، دروغ شاخدار.
فضولی کار دستت میده.
اصل مطلب، نکته اصلی، حرف آخر، یا مخلص کلام.
گرفتم متوجه شدم فهمیدم
اگه خاطرم باشه حالا که فکرشو میکنم الان خاطرم اومد
بدرد بخورد، مفید باشد
چیز مهم و بزرگ
بازی واژه سازی
یه امتحانی بکن.
پافشاری کردن اصرار کردن
کاملا مطمئنم.
از نظر من اشکالی نداره، موافقم
مسئولیت چیزی را قبول کردن
بله، البته، حتما
عمدی از قصد عامدا
از اولش. . .
بزن به حسابم.
پولشو ندارم، توانایی مالیش رو ندارم.
مگه آدم ندیدی؟؟
جذاب و گیرا شدی. جذاب و دلربا شدی.
همه چی رو فاش نکن.
خود را بالا کشیدن و موفق شدن از عهده کاری برآمدن
تایید کردن
اصطلاحیه که از کمدینها وارد زبان شده. یعنی بینندگان / شنوندگان سخت گیر. با استاندارد خیلی بالا. خیلی سخته راضی کردنشون. وقتی یک کمدین یک سری جوک میگ ...
نتیجه زحمتها و تلاش.
کلاف تو در تو درست کردن. دردسر درست کردن. یک کاری رو شروع کردن که عواقب غیر قابل کنترلی داره.
اثر بهمنی یه چیز کوچک باعث یه تغییر بزرگتر میشه، و اون باعث تغییر بزرگتر.
اون حساب نیست، اون قبول نیست، کافی نیست. ( اون عملی که انجام دادی ) به درد نمیخوره، جبران نمی کنه.
عجب رویی داری! چقدر پررویی تو!
خوبه اما کامل و بی نقص نیست. گل بی عیب خداست.
محبوب و سوگلی شدن زبانزد و مشهور شدن ترکاندن و منفجر کردن ( از نظر موفقیت )
دردسر ساز بودن
دارم میرم سرکار.
به کسی نظر داشتن خاطر خواه کسی بودن
به دلم افتاده بود.