پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
جا گذاشتن
قیافه و ظاهر را زیباتر کردن
( نه عامیانه )
واسه مدت مدیدی
اگه اذیت نمیشی
سابقا، عادت داشتن
مخ کسی رو زدن، تیکه انداختن
کسی لب هاشو ژل بزنه، برجسته کنه
انشالله همه جا صلح و صفا باشه
اونقدر بده که. . . به اندازه ای بده که. . .
تفاوت زمانی
طول کشیدن
جا گربه ، خونه گربه
بسته به
عکس
جلب توجه
تصویربرداری
موعدش وقتش
منم به حساب بیارین. نگاه! منم هستم.
قاپیدمش گیرش انداختم یهویی و ناگهانی گرفتمش
قصد دارم شروع کنم
حدس بزنید چی هست
خبر درجه یک
خرابه، کار نمی کنه!
اون خماره اون نشئه است اون مواد کشیده.
گیر انداختن شکار کردن
نشون دادن چهره واقعی
تو دهنی، توهین
بلاتکلیفم گذاشتی.
به ذهن خطور کردن به فکر و ذهن افتادن
اول مخالف بودن، ولی کم کم یک چیزی رو قبول کردن. یا از کسی خوش آمدن. بالاخره کم کم متقاعد شدن.
کوتاه بیا تسلیم شو کنار بکش
پیاده می شم.
همین جا پیاده میشم.
از کوره در رفتم.
از پله اول شروع کردن
شامه تیز بویایی قوی
دنیا به آخر نرسیده این نشد دفعه دیگه
صحبت و بحث رو متوقف و تموم کردن
مثل شفتالو کبود شدن مثل هلو سیاه شدن
بزودی خیلی زود طولی نمی کشه
تو هچل افتادن تو دردسر افتادن
کسی را پیاده همراهی کردن.
میخوام یه فرصتی بهت بدم.
نشنیده بگیریم حرفش رو نزنیم.
اثر/نتیجه معکوس داشتن
یک شخص بی عفت، بدنام، نفرت انگیز یا حقیر.
به کسی چیزی نگو.
سریال آبکی سریال عامه پسند
بچه گربه. پیشی .