پیشنهاد‌های حمیدرضا (٣,٣٦٠)

بازدید
٣,٧٦٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدرد بخورد، مفید باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیز مهم و بزرگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بازی واژه سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یه امتحانی بکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پافشاری کردن اصرار کردن

پیشنهاد
٠

کاملا مطمئنم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از نظر من اشکالی نداره، موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئولیت چیزی را قبول کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بله، البته، حتما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عمدی از قصد عامدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از اولش. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بزن به حسابم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پولشو ندارم، توانایی مالیش رو ندارم.

پیشنهاد
٢

مگه آدم ندیدی؟؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جذاب و گیرا شدی. جذاب و دلربا شدی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چی رو فاش نکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود را بالا کشیدن و موفق شدن از عهده کاری برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تایید کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاحیه که از کمدینها وارد زبان شده. یعنی بینندگان / شنوندگان سخت گیر. با استاندارد خیلی بالا. خیلی سخته راضی کردنشون. وقتی یک کمدین یک سری جوک میگ ...

پیشنهاد
٤

نتیجه زحمتها و تلاش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاف تو در تو درست کردن. دردسر درست کردن. یک کاری رو شروع کردن که عواقب غیر قابل کنترلی داره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اثر بهمنی یه چیز کوچک باعث یه تغییر بزرگتر میشه، و اون باعث تغییر بزرگتر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اون حساب نیست، اون قبول نیست، کافی نیست. ( اون عملی که انجام دادی ) به درد نمیخوره، جبران نمی کنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

عجب رویی داری! چقدر پررویی تو!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوبه اما کامل و بی نقص نیست. گل بی عیب خداست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

محبوب و سوگلی شدن زبانزد و مشهور شدن ترکاندن و منفجر کردن ( از نظر موفقیت )

پیشنهاد
٠

دردسر ساز بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دارم میرم سرکار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی نظر داشتن خاطر خواه کسی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به دلم افتاده بود.

پیشنهاد

شَل و پَل کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

احساساتی نشو.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

من نمیدونم ، جوابی ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر و کلش پیدا شد. اومد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاری نداره که!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهت بر نخوره، اما. . . بدت نیاد، اما. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سَرووَضع، لباس.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوشبین باش

پیشنهاد
٠

فوت کوزه گری بهت یاد میدم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرفتم چی میگی. منظورتو فهمیدم.

پیشنهاد
٥

هنوز معلوم نیست. اختلاف نظر وجود داره ( مثلا بین دانشمندها ) ، نهایی نشده. از اصطلاحات حقوقیه که به زبان عامیانه راه پیدا کرده. یعنی هیات منصفه هنوز ...

پیشنهاد
٠

مخ زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساعتم زنگ نزد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فقط در همین حد بگم که. . . در همین حد بسنده کنم که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فداکاری کردن. برای نفع تیم، به خود سختی دادن / متحمل ضربه شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی اگه شرایط بدتر و پیچیده تر از اینی که هست بشه. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدر کشتگی دارین؟؟

پیشنهاد
٠

مثل کبک سر رو زیر برف کردن، صورت مساله رو پاک کردن، به روی خود نیاوردن، ماستمالی کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

غرور خود را زیر پا گذاشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحمل کردن، کنار اومدن.