پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٦٠)
حس و حالشو ندارم.
هوش از سرت بپره پشمات بریزه.
بزار بدون رودربایستی صحبت کنم.
عقلم دیگه قد نمیده.
با این لحن با من صحبت نکن.
داشتی منو می پاییدی؟؟
خیلی خسته ام.
خودت که بدتری.
ازم سواستفاده کردی.
دیگه باهات کاری ندارم.
بی آبرو شدم آبروم رفته.
خلاصه کنم
مشکلی بین مون نیست؟؟
پلک روی هم نذاشتم.
فضا متشنج بود.
تو گفتی و منم باور کردم.
به ته خط رسیدم .
پیچوندن قال گذاشتن
تنبل تن لش بیکاره
تله فقر
بدون زحمت بودن چیزی آسون بودن چیزی
از آن به بعد.
از همون اول
بی اندازه مدام پیوسته یکریز
تا کجا؟؟ تا چه حد؟؟
آروم در گوشم بگو.
خیلی خنگول هستی.
منو دست میندازی؟؟
جنابعالی کی باشین؟؟
برو بابا، شَرِت کم
بیشعور
به دلم افتاده.
عرق کردم.
شهوت انگیز
به خاطر چیزی.
خارج از حد معقول، نامناسب
تو دردسر بزرگی افتادی.
سریعتر برو.
تو زیر حرفت زدی.
منو نکُش، رحم کن.
از طرف خودت صحبت کن.
به کلی گیج شدم. دیگه عقلم به جایی قد نمی ده.
در ضمن. . .
مثل موم تو دستمه.
بیا قول بدیم. بیا موافقت کنیم.
کاملا معقوله.
وقت گذرانی کردن وقت تلف کردن
کودن اُسکل
گمشو بزن به چاک
بد دهنی