ترجمههای گلی افجه (٢٥٢)
خانواده او فقیر بودند و بچه ها بندرت غذای کافی می خوردند
وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می رسید
او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد
بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است
او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگز آنرا بکار نگرفت
ما اجبارا با ماشین های گذری به سانفرانسیسکو برگشتیم
ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارمالاد درست کردیم
او خیلی خسیس بود که برای عروسی دخترش کت وشلوار نو بخرد پس لباس کهنه و رنگ و رو رفته اش را که خیلی تنگ بود پوشید
او یک فرد واقعی است نه ساخته یک رویا
خیلی عجیب است این همه بچه می توانند کنار گذاشته شوند
او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام بود
گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت و جوانی بهاری بخشید
حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار دیده اش بود
او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با خسیسی مقداری از آنرا به خیریه می دهد
عکس او در لحظه بسیار شاد و کاملا به موقع برداشته شده است
دوست داری بریم سینما ؟بستگی داره ممکنه مجبور باشم از بچه مراقبت کنم
دانش آموز به هر کسی که احساس کنند غریب یا متفاوت است اغلب بی اعتنایی می کنند
او به آرامی سری تکان داد و با حضور مرد موافقت کرد
زن یک کلاه گیس پودر زده به سر داشت همانطور که آنزمان مد بود
افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد حمله سوال کرد
لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنند می خواهیم انها را واقعا غافلگیر کنیم
زمان زیادی می گذرد اما از هرگز بهتر است
ما باید نیروی کاری را مهارت تازه اموزش دهیم تا از عهده انبوهی از تغییرات تکنولوژی بر بیایند
او ان مرد را عزیزم صدا زد اما بنظر میرسید مجبور است
اگر تمرینات سبب ناراحتی شما می شود فورا انرا قطع کتید
در مورد آخرین فیلم او تبلیغات زیادی شده است
وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان و اب زندگی کنم
من در اخرین دور مسابقه به برتری او خاتمه دادم
تا زمانیکه همسایه از اینجا دور است ما از گربه آنها مراقبت می کنیم
این گزارش نشان میدهد که افسران پلیس مرد موقعیت بالاتر از افسران زن در جامعه دارند