پیشنهادهای تلاقی لغات (٣٨٨)
حضیض منشعب از مفهوم حض بردن. با توجه به ذات حرف ( ی ) در این کلمه به مفهوم لذت در کف مانده یا شروع بهره بردن یا کمترین لذت رو نصیب شدن. خون حیض در زن ...
پرتو و پرتو افکنی مرتبط با کلمه پرتاب و پرتاب ذرات
تَمّان و تومان دو کلمه با یک مفهوم ولی در دو جایگاه کاربردی مختلف. منشعب از کلمه ی تَن بان، مثل نگهبان.
کلمه آریا مرتبط با نژاد انسانها نیست بلکه اشاره به مردمانی دارد که ساکن یک منطقه ی پر انرژی به لحاظ نور آفتاب و سوخت و مواد معدنی و غیره می باشد. حا ...
قُزَح؛ این کلیدواژه به لحاظ بار معنایی از زاویه قانون حروف معکوس، مرتبط با کلمه ی حازق می باشد. فرد حازق به شخصی می گویند که به چَم و خم کار مسلط با ...
ثواب یعنی نتیجه اصطلاح اینکه می گویند فلان کار ثواب داره یعنی انجام اون کار یک نتیجه مثبت و دارای سود روحی مادی و معنوی می باشد. در واقع حکمت استفا ...
در مقوله ی زبان شناسی یعنی شناخت همین زبانی که در دهان داریم تفاوت دو حرف ( و ف ) در دو کلمه وقیح و فقیه، تفاوت دو حالت از حفظ نمودن و وادادگی در خصو ...
در مقوله ی زبان شناسی یعنی شناخت همین زبانی که در دهان داریم تفاوت دو حرف ( و ف ) در دو کلمه وقیح و فقیه، تفاوت دو حالت از حفظ نمودن و وادادگی در خصو ...
مَیَعان چیست؟؛ اُجاق خدا با خورشیدی درخشان نور خدا از بیرون و اندرون در این سیاره در جریان از نور خورشید، دل دریا گرم بُخار، از دل دریا به قلب آس ...
کلمه هاسپیتال یک کلمه مشترک در چندین زبان و یک کانسپت کلامی متشکل از حوض و بیت. در زبان انگلیسی house به معنی خانه ولی تعریفی که این کلمه از خودش دا ...
نوعی خاص از کلاغ با پشت و بال و سر سیاه و سینه و گردنی سفید. که بسیار پر سروصدا هم می باشد. اصطلاحاً به کلاغْ اَجَغْ هم رایج می باشد به مفهوم کلاغ پر ...
زیگیل ؛ غده ای ثقیل و صغیر و در زیغ و در صیغه مانده. به همین جهت هم خوش خیم. خود این کلمه با مفهومی که دارد گویای شرح حال این نوع غده است.
رنج منجر به ایجاد جریان و رسیدن انسان به یک جهان هنجارمند می شود رنج منجر به رسیدن به گنج های گنجانده شده در گنجینه طبیعت که همان علوم الهی است می شو ...
طناب؛ تناب به مفهوم الیاف به هم تنیده شده ریسمان؛ الیاف ریسیده شده. ریسندگی الیاف
استرس؛ اِزْتِرِس، یعنی از چیزی ترس داشتن و ضرر کردن و عدم آمادگی در مقابل یک مقوله ی بیرونی. مثل ترس از امتحان و آزمون به علت عدم آمادگی. مضطرب، اضط ...
صیغه ؛ مفهومی که این کلمه در میان خود دارد به مفهوم مدت کم و محدود، دارای بار معنایی در میان این کلمه می باشد. حالا اینکه چطور این مفهوم در این کلمه ...
کلام عَتیق؛ ( به سبک مینایی ) نشسته در کنار پنجره پَهن جَره ای غبار گرفته در سر سودای سماوات گیلاس چایی با مُسَمّا بر لب طاقچه بُخارش پر شور و شیدا ...
بازو؛ در یک تعریف ساده یعنی عضله با قابلیت انبساط و انقباض کلمه ای خاص و دارای یک هسته ی مرکزی جهت صدور مفاهیم مانند یک نقطه پرگار و کلیدواژه ای که ...
اگر از طریق قانون نگارش و آوای حروف و کلمات به کلمه زاگرس نگاه کنیم یعنی؛ زاگرس؛ سنگ سخت، خاک به هم رسیده و سفت و زمخت و سخت شده و رُسْت شده. مرتبط ب ...
بَخْتَتَن؛ کلمه ی بَخْتَتَن به مفهوم به صورت ناگهانی همه چیز رو باختن و از دست دادن مفهوم می دهد. درک بهتر این تفسیر با شرح زیر قابل استناد است بُ ...
کلیدواژه ی absolute ؛ فلسفه ی کلیدواژه ی absolute تحت عنوان مطلق، به یک فضا و یک مقوله ی ایزوله شده و محصور اشاره دارد که جریانی لطیف از مفاهیم در او ...
ایلاف؛ الفت تألیف الفبا آلاف الیاف فایل علف زار سه حرف اصلی در ریشه این کلمه ( ا ل ف ) می باشد چنانچه ما، مسیر گفتمان این واژه را دنبال کنیم و با ...
قور؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. قوری؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. به این مایحتاج زندگی که دارای گودی می باشد قوری گفته می شود ...
قورا؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. قوری؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. به این مایحتاج زندگی که دارای گودی می باشد قوری گفته می شود ...
اصطلاح قُرُق به فضای داخل قور گفته می شود. قُرُق؛ مَقَر، قرارگاه، محل آرام و قرار گرفتن و تجدید قوا، منطقه تحت حفاظت برای استراحت. البته از مسیر کلمه ...
قوری؛ گودی، به بدنه این مایحتاج زندگی که گودی دارد قوری گفته می شود به درب آن قُر. مثل چوغ که به فضای لانه پرنده گفته می شود و به سقف آن چُغ و به کف ...
شیر؛ شارژ شده، دارای قدرت و شرجی شده شیرین؛ دارای انرژی، انرژی دهنده شور؛ نمک، ایجاد کننده ی شرایطِ آزاد شدن انرژی، آزاد کننده ی انرژی، شورانگیز و شو ...
شیر؛ شارژ شده، شرجی شده، دارای قدرت شیرین؛ دارای انرژی، انرژی دهنده شور؛ نمک، ایجاد کننده ی شرایطِ آزاد شدن انرژی، آزاد کننده ی انرژی، شورانگیز و شور ...
خورشید؛ خروش شادی مقابل هورشید به مفهوم هور دهنده برای ایجاد شادی. شمشیر؛ چَم شیر، نوعی خاص از شمشیر که دارای اِنهنا با طرح قوسی به مفهومِ نمادی از ...
شمشیر؛ چَم شیر، نوعی خاص از شمشیر که دارای اِنهنا با طرح قوسی به مفهومِ نمادی از قدرت و قهرمانی که دارای نرمش و مدارا و مرام پهلوانی است. سمت بیرون ق ...
حُجَّت؛ حاجم حجام حجامت حجم جهت جهاد جهش حاجی منهج حجامت هجران هاجر هجرت جراحت جراحی جراح حراج حجب حجاب محجوب بهجت شخص حاجی که دلیل و جهتِ جهاد و جه ...
خسته؛ خواستن، نیاز، از دست دادن انرژی و نیاز به کسب انرژی. در مورد میوه ها به حالت شل شدن و رفتن به سمت خشک شدن. اگر هم از زاویه ذات حروف به دو حر ...
سبب؛ دلیل سَب شدن یا زیب شدن چیزها. دلیل زیبایی. یا خود کلمه زبان که دلیل و عامل و سببی برای زیب کردن حروف و ساخت کلمات زیبا و زیبنده می باشد. سبد ...
بازغ؛ بر وزن خالق یعنی خلق کننده، ولی بازغ یعنی گسترش دهنده ی نور ضعیفی که در حال زیاد شدن باشد. بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دن ...
اسپانسر؛ یعنی اسپاسم کننده زیبایی. شخص حامی برای خلق زیبایی و یک اثر زیبنده. مرتبط با کلماتی از قبیل؛ زیپ زیب اسب اسپانیا اسپاخو سپاس و. . . اسپاسم ...
اسپاسم؛ تغییر شکل یافته ی ازباسم. یعنی زیپ شدن عضلات به همدیگر و گرفتگی عضلانی. مرتبط با کلمه ی زیپ زیب زیبا اسب سپاس سپاه اسپانیا اسپانسر اسپاخو و . ...
انقباض ؛ منقبض شدن، کوچک شدن، مرتبط با کلمه بُغْض و قابض ، قبوض، قبضه، و. . . زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بد ...
بزوغا؛ قریه و روستای کوچک، ده کوره ، مرتبط با کلمه ی بزوغ بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتبط با کلمه ی بزغاله به ...
بزغاله ؛ کلمه ی بزغاله مرتبط با کلمه ی بزوغ به مفهوم منقبض و کوچک در حال رشد. بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتب ...
بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتبط با کلمه ی بزغاله به مفهوم منقبض و کوچک در حال رشد. زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، ...
بزاق؛ قبض غذا، جذب غذا، مثل قبض برق و آب و گاز زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می ...
قابض؛ به معنای قبض کننده و منقبض کننده، گیرنده، و تنگ کننده یا درهم کشنده مفهوم دارد. در پزشکی، قابض به خاصیتی از دارو گفته می شود که رفع اسهال و ا ...
ابوموسی کلمه ی امروزی و تغییر شکل یافته کلمه ی بوم سبز با لهجه محلی بوم سُوْز در زبان فارسی باستان می باشد. مثل کلمه ی بوکمال در عراق به مفهوم بوم ...
هُبوط؛ منشعب از مفاهیمی مثل؛ تباهی، بُهت، بُهتان. با اصطلاح هَبط اعمال به مفهوم تباهی عمل مرکز دو کلیدواژه ی هبوط و تباهی، کلیدواژه ی بُهت قرار دارد. ...
بُخار؛ کلمه بخار و تبخیر یعنی پخش شدن، مثل کلمه ی خراب و خبر که مرتبط با همین مفهوم می باشد. کلمه بخار مقوله ای که مفهوم پختن را هم در خود پنهان دارد ...
لُغَت؛ واژه ای که از تلاقی حروف در کنار هم کلیدواژه ای به نام کلمه را تشکیل می دهد. به مفهوم جوشیدن و بالا آمدن. جهت مخالف کلمه لغت، کلمه غلط به مفه ...
بَرزَن؛ اصطلاحاً به خاک حاصلخیزی گفته می شود که قابل بذر پاشیدن باشد. اصطلاح آریوبرزن در زبان فارسی به فرد کشاورز و فرد مبارز نیز گفته می شود. روست ...
زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می شوند جهت چیزی را از چیزی جدا کردن یا کَندن. مثل ...
زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می شوند جهت چیزی را از چیزی جدا کردن یا کَندن. مثل ...
رَحیم؛ یک حدیث قدسی هست که خداوند متعال به زِهدان مادران گفت من رحمن و رحیمم و اسم تو را رَحِم می گذارم. رحیم، پنجره ای رو به عالم معنا و کلیدواژه ...