پیشنهادهای ملاقات و تلاقی لغات (٩٢٩)
خرق عادت ؛ به مفهوم عادت و کارهای تکراری را که از روی عادت انجام دادن باشد گویند. حالا اینکه این تعریف چطور برای این کلمه صادق است به شرح زیر می باش ...
خرق عادت ؛ به مفهوم عادت و کارهای تکراری را که از روی عادت انجام دادن باشد گویند. حالا اینکه این تعریف چطور برای این کلمه صادق است به شرح زیر می باش ...
خرق عادت ؛ به مفهوم عادت و کارهای تکراری را که از روی عادت انجام دادن باشد گویند. حالا اینکه این تعریف چطور برای این کلمه صادق است به شرح زیر می باش ...
کالیبر ؛ کلمه ی کالیبر نیز به کال یا کالب و قطر و فضای داخلی لوله ی تفنگ که گلوله در آن حرکت می کند گویند. مثل کال آبی که جریان آب از آن عبور کند. کل ...
مُحله کُلا ؛ در فرهنگ و زبان محلی مازندرانی ها به کوچه و خیابان و گذر، و محل عبور و مرور، محله کُلا گفته می شود. که کلمه ی کُلا مرتبط با مفهوم کلمه ک ...
کَلْهُر ؛ کلمه ی کَلْهُر نیز که نام یک طایفه ی بزرگ و قدیمی کُرد از هموطنان عزیرمان در غرب ایران در منطقه ی هورامانات یا اورامانات است و دارای فرهنگ ...
کالیبره ؛ اصطلاح کالیبره کردن با نگارش calibration نیز به مفهوم تنظیم کردن به تناسب یک حالت استاندارد و مرجع و لقّی گیری و پُر کردن فضای خالی در صنعت ...
پناه و پناهگاه که اصل کلمه بانا گاه می باشد و بان به مفهوم حفاظت معنی دارد مثل نگهبان دژبان زندان بان بانه بانو بانک و . . . سه مقوله ی وان بان یان ا ...
دیفالت با نگارش default ؛ این کلمه که با ترجمه ی پیش فرض و پیش زمینه برای ما برگردان شده است منشعب از کلمه دیوار به ریخت دیواره در زبان فارسی می باشد ...
کالب ؛ کلمه ی کالِب یا غالب و قال به مفهوم سوراخ و مرتبط با کلمه ی کالبد به مفهوم غالبی برای روح. در زبان های محلی به سوراخ و حُفره، قال نیز گفته می ...
کالوخ یا کُلوخ ؛ با توجه به ذات آوایی و رفتاری حرف ( خ ) از محل صدور آن از ابزارهای کلامی دهان ( لب دندان زبان حلق سقف ) منطبق بر عالم واقع در انتهای ...
اصطلاح کالِج یا کالوج با ترجمه و برگردان دانشکده و آموزشگاه به مفهوم محلی یا کلاسی برای پُر شدن به لحاظ علمی و فرهنگی یا فکری. کلمه ی کالج و کالوج به ...
کالاراوا یا کالارابا؛ به محل و سرزمین یا منطقه ای مسکونی گویند که دارای یک کال پر آب جریان دار یا روخانه ی دائمی و پُر آب باشد. نام منطقه ای مسکونی د ...
کالار بام ؛ به خانه هایی با سقف شیروانی و شیب دار که در میانه ی شیب آن حفره ها و نورگیرها و پنجره هایی در آن تعبیه می شود گویند. درک بهتر این کلمه ...
کالار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کال و آر می باشد. کال به مفهوم میوه ی نارس و در حال رشد و آر به مفهوم انرژی و نیرو و قدرت. اصطل ...
کالا؛ با توجه به ذات تعالی گونه و آوایی حرف ( آ ) در وسط و انتهای این کلمه، به مفهوم فرآورده و محصول با کیفیت . یعنی محصولی که کال نیست بلکه کالا شده ...
کالیگولا؛ مرتبط و قابل تبدیل به کلمه ی کالی کول به مفهوم کسی که کوله اش خالی از چیزی باشد و برای انسان های کم خرد و نادان و سفیه و قصی القب استفاده م ...
کالیسَر؛ این کلمه به نوعی دیگر به ریخت کیاسر خودمان می باشد. و مفهوم این کلمه اشاره به جای بلندی مانند کوه و صخره دارد که مُشرف به یک دَرّه و روخانه ...
کالیسون؛ به مفهوم پُر شده. یا شیرینی یا کیک و کلوچه ای که از ادویه ها و مَغزها پُر شده باشد. فلسفه ی معنایی این کلمه به شرح زیر می باشد؛ کالیوْ؛ برگر ...
کالیسکا و کالیستون ؛ سرزمین دارای رودخانه های فراوان با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با م ...
کالیستنس و کلارک و کلارا و کلاریس ؛ کلارک و کالیستنس معمولاً نامی پسرانه و کِلارا و کِلاریس نامی دخترانه که در بُعد فیزیکی به مفهوم دختر شاد و پرانر ...
کالیستون ؛ سرزمین دارای رودخانه های فراوان با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با مفهوم کلمات ...
کالیوا کیا یا کالیواکیان ؛ کال و کالیو به مفهوم محل عبور جریان آب و رودخانه و کیا یا کیان به مفهوم وجود و هستی و سرزمین. با توجه به وجود یک زبان که ...
با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با مفهوم کلمات زیر می باشد؛ کالیوْ؛ برگرفته از کلمه ی خُل و ...
با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این مطلب مرتبط با مفهوم کلمات زیر می باشد؛ کالیوْ؛ برگرفته از کلمه ی خُل و ...
آجار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی آج و آر می باشد. آج به مفهوم چشمه ی انرژی مثل اجاق و آر به مفهوم انرژی و نیرو . نوعی سیر وحشی کوهی ...
گلایه ؛ این کلمه، یک کانسپت کلامی متشکل از گِل و لای می باشد. به مفهوم حال و هوای گل آلود داشتن و گله مند بودن که منتج به گیلیه یا گریه کردن و گلایه ...
مدیترانه؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از مُد یا مُدل و تری و طراوت می باشد. جهت درک بهتر این کلمه در متن زیر در مورد اقلیم آن منطقه توضیح خدمت عز ...
اِژه ؛ دریای اژه با توجه به اینکه از خط استوا و منطقه ی حاره حدود ۴۰۰۰ کیلومتر فاصله دارد ولی چون در منطقه ی معتدل و مدیترانه واقع شده است و مدیترانه ...
واشر washer ؛ این کلمه از یک منظر یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی واز یا باز و شار می باشد. به مفهوم چیزی یا قطعه ای که دارای یک درگاه جهت ایجاد ج ...
واشر washer ؛ این کلمه از یک منظر یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی واز یا باز و شار می باشد. به مفهوم چیزی یا قطعه ای که دارای یک درگاه جهت ایجاد ج ...
واشر washer ؛ این کلمه از یک منظر یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی واز یا باز و شار می باشد. به مفهوم چیزی یا قطعه ای که دارای یک درگاه جهت ایجاد ج ...
واشر washer ؛ از یک منظر در قوانین ایجاد کلمات و ایجاد زبان ها به مفهوم شخص شوینده. در قانون تلاطم حروف در پاتیل کلمات مثل کلمه water که از طراوت مف ...
بَردیا ؛ بَر آمده ، وَر آمده ، دارای بَر و بازو ، بارد، انسان وارد و خردمند، ورود کننده در کارها، وِرد خوانده، مرتبط با کلماتی از قبیل بَرید و وَرید، ...
آجر؛ به مفهوم گرما دیده و پخته شده. خِشت؛ به مفهوم آجر گرما دیده و خشک شده آج ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در قوانین پ ...
فلسفه ی ایجاد و نام گذاری با استفاده از این کلمه در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛ آج ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در ...
ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در قوانین پیدایش کلمات قابل تبدیل به چهار حرف ( چ ش ژ ز ) می باشد. ذات رفتاری و آوایی این پنج ...
تَبَخْتُر؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی تَب و پُختن با مفهوم سوزاندن و تب دار کردن. جوری رفتار کردن که باعث پُختنِ دل دیگران و دل سوزاندن و دا ...
تَبَخْتُر؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی تَب و پُختن با مفهوم سوزاندن و تب دار کردن. جوری رفتار کردن که باعث پُختنِ دل دیگران و دل سوزاندن و دا ...
تَبَخْتُر؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی تَب و پُختن با مفهوم سوزاندن و تب دار کردن. جوری رفتار کردن که باعث پُختنِ دل دیگران و دل سوزاندن و دا ...
اسکراب؛ کلمه ی اسکراب که در اصطلاح روزمره تحت عنوان اسکراب کردن استفاده می شود برای حالتی است که چیز خشکی را از روی چیز دیگر بخواهیم جدا کنیم و بِکَّ ...
تُخم یا تَخم مرتبط با کلمه ی تخمین، که حرف ( خ ) در این کلمه از زاویه ی قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ک ) و ( ق ) می باشد. بر همین مبنا در ر ...
دوشاب؛ در مورد میوه ها به هر میوه ی آبداری که آب آن دوشیده شود جهت فرآوری و عمل آوری و استعمال، دوشاب گویند. دوشاب طبع سرد و خنک کننده ای دارد که برا ...
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ، مخصوصاً از زاویه قوانین آوای حروف و نگارش و پیدا ...
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ، مخصوصاً از زاویه قوانین آوای حروف و نگارش و پیدا ...
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...
بروش؛ خوشه ی گندم یا حبوبات غلاف دار که پوک نباشد و پر از دانه و حبه باشد. اگر بخواهیم از زاویه تغییر شکل حروف در کلمات، کلمه ی بروش را در ریخت های ...
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...