پیشنهاد‌های ملاقات و تلاقی لغات (٩٢٩)

بازدید
١,٠٣٦
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا ...

پیشنهاد
٠

پروچیستا و پروچو؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروچید؛ مفهوم این کلمه اشاره به مکان یا سرزمین و اقلیمی آباد شده دارد که پر شده باشد از تجمعات انسانی. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن پُر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروچیستا؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند. پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انسان ثروتمند و غنی یا مکانی دارای منابع و معادن یا دشت حاصلخیز. و در بُعد معرفتی و فلسفی به مفهوم عالم حکیم و دانشمند. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرچی؛ یا بِرْچی به مفهوم نیاز به دریافت و پر شدن به مفهوم گرسنه که در زبان کرمانجی در حال استفاده می باشد. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرچیه؛ پِرچیه؛ اصطلاح پرچیه شدن، حالتی که انسان اشباع شده باشد از چیزی به مفهوم بیزاری و امتناع از دریافت چیز زیاد. پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارچکان؛ اشاره دارد به یک مکان یا اقلیم و سرزمین برای پِرچ نمودن یا پُرش نمودن و پر کردن پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن پُرچ؛ عمل پر نمودن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استادیوم؛ محل اتحاد و وحدت و اجتماع تک تک افراد در یک مکان. نیمه دوم این کانسپت کلامی یوم و یوما به مفهوم دریای نور و روشنایی می باشد. یوما به لحاظ ع ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوم و یوما؛ به مفهوم دریای نور و روشنایی می باشد. یوما به لحاظ عرفانی و فلسفه ی معنا و مفهومِ کلمات به مادر هم اطلاق می شود. که نامی از نام های خداون ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر از زاویه ی قانون ترکیب و متارکه حروف با ذات آوایی و رفتاری که حروف، از اتحاد اعضای دهان منطبق با عالم واقع در روند ایجاد و صدور کلمات در ابعاد مخ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسورانه؛ این کلیدواژه منشعب از کلمه ی جِسْر که در زبان عربی امروزی با برگردان و ترجمه ی غیر انطباقیِ پُل به زبان فارسی می باشد به مفهوم کاری یا عملی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخلمد، احتمالاً منشعب از کلمه آخال مد به مفهوم چشمه آب گرم مداوم و امتداد یافته و دائمی که از لایه های گرم زیرزمینی عبور کرده باشد و گرم شده باشد نام ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فِرَگ ؛ منشعب از مفهوم فرق و تفریق به مفهوم فارق شده. تغییر شکل یافته پَرَک مانده، جدا مانده، پَرت شده به مفهوم پریده شده و جدا شده از چیزی. تکه ای ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفراغ بر وزن استفعال به مفهوم درخواست فراغت بدن و فارغ شدن از یک حالت ناخوشایند. و اگر هم از زاویه قانون اولویت تلفظ بر نگارش به این کلمه نگاه کنی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور؛ زنبیدن جنبیدن جنب و جوش تک تک و تمام حروف مجتمع شده در ساختار این کلمه ( ز ن ب و ر ) در زوایای مختلف اشاره به مفاهیمی با ارزش در ساختار و باط ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور؛ کلیدواژه ای که مرتبط با کلماتی از قبیل زبان زیبایی زیب نبض ضرب ضربان زنبیدن و جنبیدن است. زبان عضوی است که علاوه بر جنبشی که دارد حروف را بر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرم؛ کلمه ی گَرم و چَرم در عالم واقع به صورت مستقیم مرتبط با کلمه ی انرژی می باشد. به گونه ای که کلمه ی گرم، منشعب از گرا و گرایش و گردیدن و گردش به ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپلیت split به مفهوم تقسیم کردن. اصطلاح کولر اسپیلت هم که یک اصطلاح رایج در زمان ماست. کلمه ترکش با نگارش splinter یا به معنی خرده شیشه. طلسم spel ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپلیت split به مفهوم تقسیم کردن. اصطلاح کولر اسپیلت هم که یک اصطلاح رایج در زمان ماست. کلمه ترکش با نگارش splinter یا به معنی خرده شیشه. طلسم spel ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختناق؛ بر همین مبنا به مفهوم خفقانی که باعث ایجاد تنگنا و تنش و ایجاد گرما در یک جریان می شود. شیر اختناق در صنعت در لوله ها باعث افزایش فشار و تولی ...