پیشنهادهای ملاقات و تلاقی لغات (١,٥٣٨)
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می ...
کمین ؛ در کومه و مکانی دارای کمان و کمیت قرار گرفتن کومه ؛ مکان و کمینه ای دارای کمان و کَمّیَّت گیومه ؛ با ریخت های دیگر آن از قبیل کیومه و قیوم ...
روال ؛ رویه ، زنجیره ، چرخه ، سلسله مراتب و. . . فرآیند ؛ سیکل ، چرخه ، مدار ، حلقه ، سلسله مراتب ، پروسه ، توالی ، روند ، روال ، رویه ، زنجیره ...
فرآیند ؛ سیکل ، چرخه ، مدار ، حلقه ، سلسله مراتب ، پروسه بَرآیند ؛ به بار آمدن ، نتیجه گیری ، حاصل ، پُربار شدن به بار آمدن و نتیجه گرفتنی که متاث ...
بَرآیند ؛ به بار آمدن ، نتیجه گیری ، حاصل ، پُربار شدن به بار آمدن و نتیجه گرفتنی که متاثر و نشعت گرفته از یک فرآیند باشد. مثال مشابه مفهوم آیند و ...
بَرآیند ؛ به بار آمدن ، نتیجه گیری ، حاصل ، پُربار شدن به بار آمدن و نتیجه گرفتنی که متاثر و نشعت گرفته از یکسری از اعمال و مناسک باشد. مثال مشابه ...
عنایت ؛ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ یعنی عنایت ؛ اعتنا کردن، تَعَنّی کردن در معنی و معانی آنَاءِ اللَّیْلِ ؛ از مفهوم مشترک کلمات آئ ...
عنایت ؛ اعتنا کردن، تَعَنّی کردن در معنی و معانی عنایت ؛ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ یعنی آنَاءِ اللَّیْلِ ؛ از مفهوم مشترک کلمات آ ...
آنَاءِ اللَّیْلِ ؛ از مفهوم مشترک کلمات آئین و آئینه و عِیْن و عیان و تَعَنّی و عنایت و عنوان و. . . با ساختمان ها و کاربری های متفاوت در قرآن با کل ...
آنَاءِ اللَّیْلِ ؛ از مفهوم مشترک کلمات آئین و آئینه و عِیْن و عیان و. . . با ساختمان ها و کاربری های متفاوت در قرآن با کلمه ی آناء به معنی عیان شدن ...
آینه و آئینه به معنی به عِیْن آورنده و منعکس کننده ی عکس و تصاویر از طریق انعکاس نور می باشد. مرتبط با کلماتی از قبیل عینک ، عیان ، مُعَیَّن ، تعیین ...
آئین ؛ اگر در ساختمان این کلمه حرف تعالی بخش ( آ ) را به عنوان باب ورود به کلمه در نظر بگیریم و با نگارش آعین این کلمه را در قانون و قواعد ایجاد کلما ...
آیسودا ؛ تعریفی که از این کلمه در زبان ترکی به عنوان بخشی از تمدن ایران می شود بر مبنا و مرتبط با دو کلمه ی ( آی ) با ترجمه و برگردان آن به زبان فار ...
فلز ؛ کلمه ی فلز با تغییر ریخت پِرِس منشعب از کلمه ی فارس و پارس و پالس به معنی فشرده بودن و دارای قدرت و توانمندی و پُر بودن و تنومند بودن می باشد. ...
سَلیقه ؛ کلمات هم خانواده با کلمه ی سلیقه با ریخت سَلیکه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با ساختمان های متفاوت در ابعاد کاربردی مختلف از طریق ریش ...
سَلیقه ؛ کلمات هم خانواده با کلمه ی سلیقه با ریخت سَلیکه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با ساختمان های متفاوت در ابعاد کاربردی مختلف از طریق ریش ...
سَلیقه ؛ کلمات هم خانواده با کلمه ی سلیقه با ریخت سَلیکه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با ساختمان های متفاوت در ابعاد کاربردی مختلف از طریق ریش ...
شنیدن ؛ در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلمه، از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات ، کلماتی وجود دارد که با جمله نمودن این کلمات در کنار هم می توانیم به یک ت ...
ابر قدرت ؛ فلسفه ی ابرقدرت شدن برای اشخاص جوامع و کشورها بر مبنای درک و رسیدن به مقدار بارهای ایجاد انرژی و نیرو جهت بار آمدن و برآمده شدن و بارتر شد ...
حلقه ؛ اگر قانون قلب ها را در حرف ( ل ) و ( ر ) را که نماد وجود یک جریانی از انرژی و قدرت و ثروت و توانایی و نور و نیرو در ساختمان کلمات می باشد و حر ...
اَلْ ؛ در زبان و گویش ترکی به معنی دست می باشد. ایلِّرِم ؛ در زبان و گویش ترکی به رعد و برق ایلِّرِم گفته می شود. فلسفه ی کلمه ی ایلِّرِم بر مبنا ...
ایلِّرِم ؛ در زبان و گویش ترکی به رعد و برق ایلِّرِم گفته می شود. فلسفه ی کلمه ی ایلِّرِم بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات بر اساس وجود نور و نیر ...
پشیمان ؛ از هم پاشیده پشیمان شدن ؛ از هم پاشیده شدن پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پ ...
پشیمان ؛ از هم پاشیده پشیمان شدن ؛ از هم پاشیده شدن پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پ ...
پشیمان ؛ از هم پاشیده پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پشم جهت نخ ریسی در مصارف پوششی ...
پژمان ؛ پوشش دهنده و پوشاننده یا ستارالعیوب پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پشم جهت ن ...
پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پشم جهت نخ ریسی در مصارف پوششی در البسه و پارچه بافی و ...
پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پشم جهت نخ ریسی در مصارف پوششی در البسه و پارچه بافی و ...
پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛ باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می با ...
پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛ باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می با ...
پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛ باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می با ...
پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛ باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می با ...
باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد. و حتی ...
باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد. و حتی ...
باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد. ریخت ...
گیومه ؛ با ریخت های دیگر آن از قبیل کیومه و قیومه به معنی کَمینه و دارای کمان و کمیت و دارای قیمت مرتبط با مفهوم کلمه ی کومه و کمین و قیمت و کمینه و ...
متابولیسم ؛ این کلیدواژه یک کانسپت کلامی متشکل از سه بخش جهت ایجاد ساختار و ساختمان این کلمه می باشد. پنج قانون از قوانین ایجاد کلمات در این کلمه ...
رزق ؛ فلسفه ی وجودی این کلمه ی که معمولا به همراه کلمه ی روزی در مکالمات روزمره استفاده می شود بر مبنای یک عمل تراز شده جهت ایجاد رضایت می باشد که ای ...
Platform ؛ سکو ، تختگاه ، بالابلندی ، بالاکُن ، و. . . مدل ساختمان این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو بخش plat و form می باشد. Plat ؛ در مبحث ز ...
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿١﴾ وَ مَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ ﴿٢﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿٣﴾. طارق ؛ این کلمه یک کلمه ی چند وجهی به لحاظ وجود مفاهیم ...